0

کسی این آقای مهندس را می‌شناسد؟

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

کسی این آقای مهندس را می‌شناسد؟

با رخ دادن «انقلاب فرهنگی» در ابتدی سال 1359 این دانشجوی درس‌خوان، مجالی برای فعالیت‌های غیر درسی پیدا کرد و پس از حضور نصفه نیمه در برخی سازمان های دولتی، جذب «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» گردید.

به گزارش تا شهدا؛ اینجا صحبت از مهندس حاج نصرالله سعیدی فرمانده گردان حضرت قمربنی هاشم(ع) و طرح و عملیات لشکر10سیدالشهدا(ع) است.

 

«نصرالله سعیدی» به سال 1340 شمسی در «اصفهان» متولد شد. «نصرالله» به سال 1358، در «دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی» قبول شد و همین پایش را به تهران باز کرد اما سرنوشت، برای ماندگاری اش در پایتخت، علت دیگری را رقم زد. 

 

با رخ دادن «انقلاب فرهنگی» در ابتدی سال 1359 این دانشجوی درس‌خوان، مجالی برای فعالیت‌های غیر درسی پیدا کرد و پس از حضور نصفه نیمه در برخی سازمان های دولتی، جذب «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» گردید.

 

اتمامِ دوره‌ی آموزشی «نصرالله سعیدی» (تحت آموزش شهید «محسن حاج بابا»)، مصادف شد با آغاز رسمی «جنگ تحمیلی». او گرچه از نیروهای موسوم به «پادگان امام حسین» به شمار می رود اما یک جورهایی خود را از بچه های «گردان 8»(دوره 11) از «پادگان ولی عصر(صلوات الله علیه)» هم می داند. 

 

آبان ماه سال 58، «نصرالله» در راس یک گروهان پاسدار، به «خوزستان» اعزام شده و فرماندهی محوری در منطقه عملیاتی «سوسنگرد» را برعهده می گیرد و این آغازِ مسیر جدید در زندگی جوانی بود که با دریافت مدرک مهندسی، فاصله زیادی نداشت. 

 

«نصرالله سعیدی» در میان رزمنده‌گان «لشکر 10 سیدالشهدا(صلوات الله علیه)» به عنوان فرمانده‌ی«گردان حضرت قمر بنی هاشم(علیه السلام)» شناخته می شود. وی مدتی به عنوان معاونتِ گردانِ مزبور خدمت کرد و پس از شهادت «احمد ساربان نژاد» سکانِ گردان را به دست گرفت. 

 

او در مقاطع حساسی از عمر لشکرِ مزبور، عمل کردی درخشان از خود نشان داد و نامش را در اذهانِ هم رزمانش ماندگار کرد. بسیاری از هم سنگرانِ او در سال های جنگ، خلعت شهادت پوشیدند اما تقدیر چنین بود که وی علی‌رغم چندین بار مجروح شدنِ سخت، در میان خاکیان بماند تا شاهدی باشد بر حماسه سازی‌های رفقای شهیدش. 

 

امروز، آقا «نصرالله» در میان من و شما زندگی می‌کند و کم‌تر کسی با دیدن چهره‌ی فعلی و شوخ و شنگی همیشه‌گی‌اش، حدس می زند که چه گذشته‌ی پرخروش و قهرمانانه‌ای داشته و چند ترکش ریز و درشت در بدنش جاخوش کرده است.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

پنج شنبه 20 خرداد 1395  11:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014 shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها