0

اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

یا حسن مجتبی(ع)



تازه وارد هستم و نا آشنا
با کویر و بوی صحرا آشنا
عابری بی توشه ای درمانده ای
خسته و مسکین و از ره مانده ای
یک مسافر از کویر دور دست
کوله بارش خالی از هرچه که هست
خانه بر دوشم، نسیمی امدم
من به دنبال کریمی آمدم
آنکه تا پا بر سر دنیا نهاد
این زمین را افتخار سجده داد
گفت معبودی به جز الله نیست
از تولد تا شهادت راه نیست
نام او آمد ز بالاهای دور
سمت یثرب با طبقهای طهور
نام او بوی پر جبریل شد
بر زبان جدّ او تنزیل شد
فاطمه مانند رودی از عسل
چشمه ای کوچک گرفته در بغل
چشمه ای معصوم و مظلوم و صبور
چشم ای دنبال تشنه، گرچه دور
چشمه ای همزاد روح بوی سیب
جامع اضداد، مشهور غریب
چشمه ای در هر طپش آئینه جوش
در اراضی ازل، دیرینه جوش
چشمه نه دریای مروارید پوش
صد هزاران نوح را کشتی فروش
چشمه نه دریای موسی نیل کن
جُرعه اش، یک ذره را جبریل کن
عشق من ای سبزپوش لاله گون
ای هجای باز حاء و سین و نون
ای نژاد نور ای اصل نماز
ای پل صاف حقیقت از مجاز
اولین طغیان رود کوثری
دومین احمد نه دوم حیدری
ای تو سوم شخص این جغرافیا
چارمین شخصیت اهل کسا
ای حسین اکبر ای حُسن قدیم
تو کریم مایی و نعم الکریم
جز تو معمار بنای صبر کیست؟
جز تو ای دریا در اینجا ابر کیست؟
اصل ما در ریشه ی چشمان توست
انعکاس شیشه ش چشمان توست
صبح می خواهد شود مانند تو
گر شود بیدار با لبخند تو
سفره دار مردم بی چشم و رو
از لب تو مست هم مِی هم سبو
سفره ی دست کریمت بسته نیست
بر سرش جز مستمند و خسته نیست
دستهای سفره دارت را بیار
آسمان! ابر کریمت را ببار
مستمندم ماه و ناهیدم بده
ذرّه ای از قرص خورشیدم بده
از تو گفتن معجزه آوردن است
آسمان را وصف خاکی کردن است
حتم دارم دست من در دست توست
چونکه ابیاتم تمامی مست توست
شعر بی تو پست تر از یک خس است
میوه ای بی رنگ و کال و نارس است

رضا جعفری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

سه شنبه 18 خرداد 1395  12:44 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 


:diamond_shape_with_a_dot_inside:تقدیم به ارباب غریبم حسن (ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:
 


نیمه ی ماه خدا گشته قلم،کاری کن
دل شاعر پر حرف است براو یاری کن
ای فسونگر دل عشاق گرفتار نما
روزه را بشکن و با یک غزل افطار نما
"در ازل پرتو حسنش ز تجلا دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد"
نیمه ی ماه خدا،ماه زمین آمده بود؟
یا که فرزند حق از عرش برین آمده بود؟
توبه کن کفر نگو بر حق الله و صمد
که خدای تو بود لم یلد و لم یولد
این که مه از رخ او گشته خجل پور علیست
نور رخساره ی او جلوه ای از نور علیست
این که از حسن رخش عالم امکان شده مست
نوه ی ارشد پیغمبر خاتم، حسن است
پسر خیر کثیر است خدا میداند
شیر چون شاه غدیر است خدا میداند
برتر از نوح و کلیم است خدا میداند
او کریم بن کریم است خدا میداند
آمده تا که بگوید همه ی اهل کسا
صلح یا جنگ مطیعند به فرمان خدا
آمده تا سبب عزت انسان باشد
تا که سرفصل قیام شه عطشان باشد
آمده راه علی شیرخدا طی بکند
شتر عایشه در جنگ جمل پی بکند
ملک و جن و بشر غرق کمالش گشتند
کوچه در کوچه هم محو جمالش گشتند
خالق از دیدن این لحظه به لبخند آمد
راه مردم ز تماشای رخش بند آمد
این سخن بر دلم افتاده،بگویم یا نه!؟
حرف عشق است قلم مانده بگویم یا نه!؟
زاهد ایراد مکن کز دل من کرده گذر
ان یکاد آمده او دور بماند ز نظر!!
فرشی از فیض قلم دست به دامان برسان
شعر را با غزل خواجه به پایان برسان
"درنمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد"

بهنام فرشی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

سه شنبه 1 تیر 1395  10:40 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

:diamond_shape_with_a_dot_inside:یا امام حسن مجتبی(ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:

همین که رزق شب ما دعای حیدر شد
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد

ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد

تبرکی خدیجه در آسمان چرخید
همین که فاطمه زمزم چشید و مادر شد

سلام خیل ملائک از آستانه عرش
به اولین نوه ی خانه ی پیمبر شد

به دست حور الامین تا که جان شد صدقات
صدای گریه ی کودک بلند شد ، صلوات

خدا که هوش مرا برده از دعای حسن
کشانده پای لبم را به خاک پای حسن

اگرچه پُر شده دستم همیشه حرفی نیست
عطا اگر نکند هم منم گدای حسن

بنای کار کرامات حق به هم میریخت
اگر که بود کس دیگری به جای حسن

به سبزی قدمش غبطه میخورد جنت
اگر کشیده شود بر زمین عبای حسن

منم جذامی شهری که شهریارش اوست
پیاده آمدم اینجا که سفره دارش اوست

هر آنکه جذبه ی عشق تو در بغل دارد
هزار چشمه ی احلی من العسل دارد

میان گور تنش در عذاب میلرزد
هر آنکسی که به تو عقده در جمل دارد

بگو که صلح تو اعلام جنگ کرب و بلاست
اگر کسی سر سوزن سر جدل دارد

از آبروی خودت کرده ای فقط انفاق
ولیّ امر حسینی بدون هیچ اغراق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

سه شنبه 1 تیر 1395  10:41 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)


:diamond_shape_with_a_dot_inside:یا حسن مجتبی(ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:

این حرف ها حرف دل یک یاکریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
از سفره خالی خود بیمی ندارد
هرکس که ذکرش لا اله الّا کریم است
هرگز دری را در پی روزی نکوبیم
روزی ما از روز اول با کریم است
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است
امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود، آقا کریم است

آنها که رزق عشق من را می نویسند
بر سینه ام نام حسن را می نویسند

جز نیمه ماه خدا آن هم سحرها
هرگز نمیبینی از اینگونه قمرها
گفتند که کوه نمک آمد؛ خوش آمد
شیرین تر از قند است اینگونه خبرها
پور پیمبر هم شود فرزند حیدر
پس خوش به حال این پسر با این پدرها
کوری چشم شور آن بیوه زنی که
می ترسد از فردای سبز این پسرها
باید عقیقه کرد باید حرز انداخت
باید بپوشانیش از چشم و نظرها

دور سرش اسپند می سوزاند مادر
هر شب برایش چار قل می خواند مادر

تا حس کنی حیّ علی خیرالعمل را
آغاز کن با یا حسن بیت الغزل را
پیش کریمان کمتر از شاهی نخواهی
در خاطرت بسپار این ضرب المثل را
امسال هم در نیمه ی ماه مبارک
برداشت عطر نذری مادر محل را
از شوق حُسن خَلق و حُسن خُلقش امشب
سجده برآور خالق عزّوجل را
ارث شجاعت را به او داده پیمبر
میدان نبیند بعد از او اینگونه یل را
روزی که پرچم را به دوش او نهادند
یکباره پایان داد غوغای جمل را
با صلح او اسلام تا امروز مانده
کافر مشو این حرف های مستدل را

گرچه از او مظلوم تر عالم ندارد
هرکس که او را دارد اصلاً غم ندارد

جز شوق رفتن در سرت داری، نداری
جز اشک در چشم ترت داری، نداری
تنهاترین سردار، غیر از خانواده
یاری میان لشگرت داری، نداری
ای مهربان حتی پس از نوشیدن زهر
در سینه بغض از همسرت داری، نداری
آقای من، بعد از گذشت چارده قرن
یک زائری دور و برت داری، نداری
چشمان من شمع عزای توست اما
یک شمع بالای سرت داری، نداری
بین تمام روضه های گریه دارت
تو روضه ای جز مادرت داری، نداری

دیدی که رد شد دستی از روی سر تو
دیدی به دیوار است نقش مادر تو

محسن عرب خالقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

سه شنبه 1 تیر 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

يا كريم آل الله


این خانواده آینه های خدائی اند
در انتهای جاده ی بي انتهائي اند
خیل ملک مقابلشان سجده می کنند
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند
هر کس که می رسد سر اطعام می برند
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند
یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز
اینها همان مقدمه ی آشنائی اند
صدها هزار مثل سلیمان در این حرم
مشغول لحظه های شریف گدائی اند
سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم
همسايه ي قديمي اين خانواده ايم
تو آسمان جودي ما يا كريم تو
پرواز ميكند دل ما تا حريم تو
احساس ميكنم به تو نزديك ميشوم
وقتي كه مي وزد سر راهم نسيم تو
وقت كرامت است كه از راه آمده است
آن آشناي كوچه نشين قديم تو
قرآن بي بديل ، حروف مقطّعه
كي ميرسم به فهم الف لام ميم تو
سوگند ميدهيم خدا را در اين سحر
بر پينه هاي رحمت دست كريم تو
ما را هميشه سائل دست شما كند
ما را به زير پاي شما خاك پا كند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

سه شنبه 1 تیر 1395  10:42 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

:diamond_shape_with_a_dot_inside: یا حسن مجتبی(ع) :diamond_shape_with_a_dot_inside:

مدح میلاد
این حرف ها حرف دل یک یاکریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
از سفره خالی خود بیمی ندارد
هرکس که ذکرش لا اله الّا کریم است
هرگز دری را در پی روزی نکوبیم
روزی ما از روز اول با کریم است
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است
امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود، آقا کریم است

آنها که رزق عشق من را می نویسند
بر سینه ام نام حسن را می نویسند

جز نیمه ماه خدا آن هم سحرها
هرگز نمیبینی از اینگونه قمرها
گفتند که کوه نمک آمد؛ خوش آمد
شیرین تر از قند است اینگونه خبرها
پور پیمبر هم شود فرزند حیدر
پس خوش به حال این پسر با این پدرها
کوری چشم شور آن بیوه زنی که
می ترسد از فردای سبز این پسرها
باید عقیقه کرد باید حرز انداخت
باید بپوشانیش از چشم و نظرها

دور سرش اسپند می سوزاند مادر
هر شب برایش چار قل می خواند مادر

تا حس کنی حیّ علی خیرالعمل را
آغاز کن با یا حسن بیت الغزل را
پیش کریمان کمتر از شاهی نخواهی
در خاطرت بسپار این ضرب المثل را
امسال هم در نیمه ی ماه مبارک
برداشت عطر نذری مادر محل را
از شوق حُسن خَلق و حُسن خُلقش امشب
سجده برآور خالق عزّوجل را
ارث شجاعت را به او داده پیمبر
میدان نبیند بعد از او اینگونه یل را
روزی که پرچم را به دوش او نهادند
یکباره پایان داد غوغای جمل را
با صلح او اسلام تا امروز مانده
کافر مشو این حرف های مستدل را

گرچه از او مظلوم تر عالم ندارد
هرکس که او را دارد اصلاً غم ندارد

جز شوق رفتن در سرت داری، نداری
جز اشک در چشم ترت داری، نداری
تنهاترین سردار، غیر از خانواده
یاری میان لشگرت داری، نداری
ای مهربان حتی پس از نوشیدن زهر
در سینه بغض از همسرت داری، نداری
آقای من، بعد از گذشت چارده قرن
یک زائری دور و برت داری، نداری
چشمان من شمع عزای توست اما
یک شمع بالای سرت داری، نداری
بین تمام روضه های گریه دارت
تو روضه ای جز مادرت داری، نداری

دیدی که رد شد دستی از روی سر تو
دیدی به دیوار است نقش مادر تو

محسن عرب خالقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

سه شنبه 1 تیر 1395  10:44 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

:diamond_shape_with_a_dot_inside: یا حسن مجتبی(ع) :diamond_shape_with_a_dot_inside:

مدح میلاد
ماه مبارک است و خدا بهتر از همه
در ماه خود شناخت تو را بهتر از همه
نام تو شد حسن که ببینیم بوده ای
هر لحظه هر نفس همه جا بهتر از همه
تو پادشاه لطفی و در ملک تو فقط
گردیده جایگاه گدا بهتر از همه
پیراهن ضخیم به تن کرده ای ولی
پوشیده ای دوباره عبا بهتر از همه
از سائلان گدایی این بارگاه را
از بر شده نسیم صبا بهتر از همه
هستی کریم عالم و در این صفت شدی
حتی میان آل کسا بهتر از همه
چون در روش رئوف ببیند کریم را
محو تو شد امام رضا بهتر از همه
اوج کریم بودنت این گشته است که
دادی برات کرب و بلا بهتر از همه

مهدی رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

سه شنبه 1 تیر 1395  10:45 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh mndm_88
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اشعار در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع)

قبل از سلام کردن سائل سلام کرد / این بار هم کرامت خود را تمام کرد

در حیرت است واژه ایثار از حسن / نان شبش دوباره نثار غلام کرد

تا دید فاطمه که گره خورده کار من / ذکر مرا « کریم علیه السلام » کرد

دست حق ( علی ع ) یارتان

جمعه 26 شهریور 1395  7:41 PM
تشکرات از این پست
13321342 nazaninfatemeh
mndm_88
mndm_88
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 499
محل سکونت : تهران

صلح نامه

به نام یار

به نام خداوند صلح آفرین / خداوند صلح و خداوند دین

به نام حسن پادشاه زمین / به نام حسن مرد صلح آفرین

به نام حسین جانشین اخا / بکرده به صلح حسن دین بقا

کوفه بعد از حیدر کرار

چو شد کشته آن شاه دین بر زمین / به جایش حسن شد خداوند دین

همه بهر بیعت به سویش روان / چو گویی که سیلی بود در میان

همه کرده بیعت در ارض و سما / به جز شامیان مسلمان نما

همان دشمنانی که از بهر کین / به محراب کشتند مولای دین

ولی عرصه خالی نگشته ز شیر / حسن مرد جنگاور است و دلیر

بکوبد همه یال و کوپال شان / زند تیغ بر فرق پولادشان

شام در چنگ حاکمی جبار

ز بعد علی کوس بیداد بود / معاویه سر مست و دلشاد بود

که ناگه ز کوفه بیامد خبر / که گشته حسن جانشین پدر

رسید از حسن نامه ای سوی او / که از شام اخراج شو ای عدو

معاویه در خود برآشفت و گفت / که نسل علی را کنم خاک جفت

چنان رسم خواهم کنم کارزار / که دیگر نیایند بر روی کار

بیارید لشگر از اقسام شام / که ماند همه تیغ شان در نیام

ناسازگاری روزگار

چو این را شنید آن امام همام / بگفتا به منبر به حُسن تمام

یدُ الله باشد فوقَ یدی / که آید جهاد تمام بدی

به جز بیست الف* از تمام کران / از آن خیل عظمای بیعت کنان

پس از بارها دعوت از مردمان /کسی را نشد یار صاحب زمان

*«الف» در زبان عربی به معنای هزار است .

سپاهیان دنیا دار

چنین گفت مولی ز جدش نبی / هر عصر و زمانی و هر مذهبی

چو یاران همه شانه خالی کنند / جهان یکسره در سیاهی کنند

عذاب آید از سوی رب جلی / که ای ناسپاسان قالو بلی

و ذوقوا عذابی من اعمالکم / لنا دیننا و لکم دینکم

عذابی ز شامات بر کوفیان / معاویه رب فرومایگان

خریدار هر جان و نفس ضعیف / تمام سپاه حسن را ردیف

 

محمد نعیمی

---------

 

دست حق ( علی ع ) یارتان

سه شنبه 30 شهریور 1395  10:33 PM
تشکرات از این پست
13321342 nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها