0

سعدی » مواعظ » قطعات

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۰

حقیقتیست که دانا سرای عاریتی

ز بهر هشتن و پرداختن نفرماید

من این مقام نه از بهر آن بنا کردم

که پنج روز بقا اعتماد را شاید

خلاف عهد زمان بی‌خلاف معلومست

که هیچ نوع نبخشد که باز نرباید

بلی به نیت آن تا چو رخت بربندم

به جای من دگری همچنین بیاساید

ازین قدر نگریزد که مرغ و ماهی را

به قدر خویش حقیر آشیانه‌ای باید

سرای دام همایست نیک‌بختان را

بود که در همه عمرت یکی به دام آید

بسا کسا که گرش در به روی بگشایی

سعادت ابدت در به روی بگشاید

حلال نیست که صورت کنند بر دیوار

که رد شرع بود زو خلل بیفزاید

همین نصیحت سعدی به آب زر بنویس

که خانه را کس ازین خوبتر نیاراید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۲

نه آدمیست که در خرمی و مجموعی

به خستگان پراکنده بر نبخشاید

گلیم خویش برآرد سیه گلیم از آب

وگر گلیم رفیق آب می‌برد شاید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۴

صانع نقشبند بی مانند

که همه نقش او نکو آید

رزق طایر نهاده در پر و بال

تا به هر طعمه‌ای فرو آید

روزی عنکبوت مسکین را

پر دهد تا به نزد او آید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۳

روز گم گشتن فرزند مقادیر قضا

چاه دروازهٔ کنعان به پدر ننماید

باش تا دست دهد دولت ایام وصال

بوی پیراهنش از مصر به کنعان آید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۵

یکی نصیحت درویش‌وار خواهم کرد

اگر موافق شاه زمانه می‌آید

اگرچه غالبی از دشمن ضعیف بترس

که تیر آه سحر با نشانه می‌آید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۶

ای غره به رحمت خداوند

در رحمت او کسی چه گوید

هر چند مثرست باران

تا دانه نیفکنی نروید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۸

بود در خاطرم که یک چندی

گرچه هستم به اصل و دانش حر

به خرد با فرشته هم پهلو

سخن نظم، نظم دانهٔ در

تا مگر گردد از ایادی تو

تنگم از مرده ریگ مردم پر

چون نبودیم در خور خدمت

گفت عفوت که السلامة مر

بندگی درت کنم چندی

بی‌ریا همچو ایبک و سنقر

ترک کردیم خدمت و خلعت

نه دیار عرب نه شیر شتر

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۷

بندگان را ز حد به در منواز

این سخن سهل تستری گوید

کانکه با خود برابرش کردی

بیم باشد که برتری جوید

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۲۹

برای ختم سخن دست بر دعا داریم

امیدوار قبول از مهیمن غفار

همیشه تا که فلک را بود تقلب دور

مدام تا که زمین را بود ثبات و قرار

ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت

نگاهداشته از نائبات لیل و نهار

تو حاکم همه آفاق وآنکه حاکم تست

ز بخت و تخت جوانی و ملک برخوردار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۳۰

به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن

زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار

تبرک از در قاضی چو بازش آوردی

دیانت از در دیگر برون شود ناچار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۳۱

بردند پیمبران و پاکان

از بی‌ادبان جفای بسیار

دل تنگ من که پتک و سندان

پیوسته درم زنند و دینار

قدر زر و سیم کم نگردد

و آهن نشود بزرگ مقدار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۳۲

حدیث وقف به جایی رسید در شیراز

که نیست جز سلسل البول را در او ادرار

فقیه گرسنه تحصیل چون تواند کرد

مگر به روز گدایی کند، به شب تکرار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۳۳

چو رنج برنتوانی گرفتن از رنجور

قدم ز رفتن و پرسیدنش دریغ مدار

هزار شربت شیرین و میوهٔ مشموم

چنان مفید نباشد که بوی صحبت یار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۳۴

خداوند کشور خطا می‌کند

شب و روز ضایع به خمر و خمار

جهانبانی و تخت کیخسروی

مقامی بزرگست کوچک مدار

که گر پای طفلی برآید به سنگ

خدای از تو پرسد به روز شمار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۳۵

عنکبوت ضعیف نتواند

که رود چون درندگان به شکار

رزق او را پری و بالی داد

تا به دامش دراوفتد ناچار

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها