0

سعدی » مواعظ » قطعات

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۴۸

ای بلند اختر خدایت عمر جاویدان دهاد

وآنچه پیروزی و بهروزی در آنست آن دهاد

جاودان نفس شریفت بندهٔ فرمان حق

بعد از آن بر جملهٔ فرماندهان فرمان دهاد

من بدانم دولت عقبی به نان دادن درست

تا عنان عمر در دستست دستت نان دهاد

داعیان اندر دعا گویند پیش خسروان

طاق ایوانت به رفعت بوسه بر کیوان دهاد

نعمتی را کز پی مرضات حق دریافتی

حق تعالی از نعیم آخرت تاوان دهاد

ای مبارک روز هر روزت به کام دوستان

دولت تو در ترقی باد و دشمن جان دهاد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۴۲

به تماشای میوه راضی شو

ای که دستت نمی‌رسد بر شاخ

گر مرا نیز دسترس بودی

بارگه کردمی و صفه و کاخ

و آدمی را که دست تنگ بود

نتواند نهاد پای فراخ

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۰

بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد

برو بپرس که خسرو ازین میانه چه برد

گر او گرفت خزاین به دیگران بگذاشت

ورین گرفت ممالک به دیگران بسپرد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۱

جوشن بیار و نیزه و بر گستوان ورد

تا روی آفتاب معفر کنم به گرد

گر بردبار باشی و هشیار و نیکمرد

دشمن گمان برد که بترسیدی از نبرد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۲

خون دار اگرچه دشمن خردست زینهار

مهمل رها مکن که زمانش بپرورد

تا کعب کودکی بود آغاز چشمه سار

چون پیشتر رود ز سر مرد بگذرد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۴۹

پسر نورسیده شاید بود

که نود ساله چون پدر گردد

پیر فانی طمع مدار که باز

چارده ساله چون پسر گردد

سبزه گر احتمال آن دارد

که ز خردی بزرگتر گردد

غله چون زرد شد امید نماند

که دگر باره سبز برگردد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۴۴

شنیدم که بیوه‌زنی دردمند

همی گفت و رخ بر زمین می‌نهاد

هر آن کدخدا را که بر بیوه‌زن

ترحم نباشد زنش بیوه باد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۳

در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت

آن قدر عمری که دارد مردم آزاد مرد؟

کاستینها تر کنند از بهر او از آب گرم

فی‌المثل گر بگذرد بر دامنش از باد سرد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۴

مرد دیگر جوان نخواهد بود

پیریش هم بقا نخواهد کرد

چون درخت خزان که زرد شود

کاشکی همچنان بماندی زرد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۵

ملک ایمن درخت بارورست

زو قناعت به میوه باید کرد

چون ز بیخش برآورد نادان

میوه یک بار بیش نتوان خورد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۶

آن را که تو دست پیش داری

کس تیغ بلا زدن نیارد

ما را که تو بی‌گنه بکشتی

کس نیست که دست پیش دارد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۷

آدمی فضل بر دگر حیوان

به جوانمردی و ادب دارد

گر تو گویی به صورت آدمیم

هوشمند این سخن عجب دارد

پس تو همتای نقش دیواری

که همین گوش و چشم و لب دارد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۸

 

تو خود جفا نکنی بی‌گناه بر بنده

وگر کنی سر تسلیم بر زمین دارد

به نیشی از مگس نحل برنشاید گشت

از آنکه سابقهٔ فضل انگبین دارد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۵۹

دیو اگر صومعه داری کند اندر ملکوت

همچو ابلیس همان طینت ماضی دارد

ناکسست آنکه به دراعه و دستار کسست

دزد دزدست وگر جامهٔ قاضی دارد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۶۰

طمع خام که سودی بکنم

سود، سرمایه به یک بار ببرد

خر دعا کرد که بارش ببردند

سیل بگرفت و خر و بار ببرد

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  2:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها