0

سعدی » مواعظ » قطعات

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۹۷

بشنو از من سخنی حق پدر فرزندی

گر به رای من و اندیشهٔ من خرسندی

چیست دانی سر دینداری و دانشمندی

آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۹۸

رحم الله معشر الماضین

که به مردی قدم سپردندی

راحت جان بندگان خدای

راحت جان خود شمردندی

کاش آنان چو زنده می‌نشوند

باری این ناکسان بمردندی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۱۹۹

نجس ار پیرهن شبلی و معروف بپوشد

همه دانند که از سگ نتوان شست پلیدی

گرگ اگر نیز گنهکار نباشد به حقیقت

جای آنست که گویند که یوسف تو دریدی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۰

خواستم تا زحلی گویمت از روی قیاس

بازگویم نه که صدباره ازو نحس تری

ملخ از تخم تو چیزی نتواند که خورد

ترسم از گرسنگی تخم ملخ را بخوری

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۲

غماز را به حضرت سلطان که راه داد؟

همصحبت تو همچو تو باید هنروری

امروز اگر نکوهش من کرد پیش تو

فردا نکوهش تو کند پیش دیگری

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۳

اگر ممالک روی زمین به دست آری

وز آسمان بربایی کلاه جباری

وگر خزاین قارون و ملک جم داری

نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازاری

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۴

ای پسندیده حیف بر درویش

تا دل پادشه به دست آری

تو برای قبول و منصب خویش

حیف باشد که حق بیازاری

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۱

دامن جامه که در خار مغیلان بگرفت

گر تو خواهی که به تندی برهانی بدری

یار مغلوب که در چنگ بداندیش افتاد

یاری آنست که نرمی کنی و لابه‌گری

ور به سختی و درشتی پی او خوای بود

تو از ان دشمن خونخواره ستمکارتری

کو هنوز از تن مسکین سر مویی نازرد

تو به نادانی تعجیل سرش را ببری

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۵

شنیده‌ام که فقیهی به دشتوانی گفقت

که هیچ خربزه داری رسیده؟ گفت آری

ازین طرف دو به دانگی گر اختیار کنی

وزان چهار به دانگی قیاس کن باری

سؤال کرد که چندین تفاوت از پی چیست

که فرق نیست میان دو جنس بسیاری

بگفت از اینچه تو بینی حلال ملک منست

نیامدست به دستم به وجه آزاری

وزان دگر پسرانم به غارت آوردند

حرام را نبود با حلال مقداری

فقیه گفت حکایت دراز خواهی کرد

ازین حرامترت هست صد به دیناری؟

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۶

گر از خراج رعیت نباشدت باری

تو برگ حاشیت و لشکر از کجا آری؟

پس آنکه مملکت از رنج برد او داری

روا مدار که بر خویشتن بیازاری

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۷

دیگران در ریاضتند و نیاز

ای که در کام نعمت و نازی

چه خبر دارد از پیاده سوار

او همی تیزد و تو می‌تازی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۰۸

هر کجا خط مشکلی بکشند

جهد کن تا برون خط باشی

چون غلط بشنوی شتاب مکن

تا نباید که خود غلط باشی

خامشی محترم به کنج ادب

به که گویندهٔ سقط باشی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۱۱

دوش در سلک صحبتی بودم

گوش و چشمم به مطرب و ساقی

پایمال معاشرت کردم

هر چه سالوس بود و زراقی

گفتم ای دل قرار گیر اکنون

که همین بود حد مشتاقی

دیگر از بامداد می‌بینم

طلب نفس همچنان باقی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۱۲

ز لوح روی کودک بر توان خواند

که بد یا نیک باشد در بزرگی

سرشت نیک و بد پنهان نماند

توان دانست ریحان از دو برگی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شمارهٔ ۲۱۰

مکافات بدی کردن حلالست

چو بی‌جرم از کسی آزرده باشی

بدی با او روا باشد ولیکن

نکویی کن که با خود کرده باشی

 
 
شنبه 15 خرداد 1395  3:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها