0

هفت شهر عشق عطار

 
m_salehy
m_salehy
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 443
محل سکونت : اصفهان

هفت شهر عشق عطار

هفت شهر عشق عطار

عطار مراحل هفتگانه ای را برای سير و سلوك و طلب حقيقت و رسيدن به درجات عاليه خود سازی تا آگاهی كامل و رسيدن به ديدار روی دوست در نظر گرفته است:

 

۱. طلب 

۲. عشق

۳. معرفت

۴. استغناء

۵. توحيد

۶. حيرت

۷. فنا يا فناء فی الله.

 

اين هفت وادی در منطق الطير به این شکل بیان شده :

 

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گذشتی هفت وادی درگه است

 

۱. وادی طلب:

 

طلب آتشی است که به عنایت خداوند در جان سالک می افتد و شوقی عظیم برای دریافت حقیقت جان سالک را فرا میگیرد.

در اين وادی ، سالك راه حقيقت، بايد مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد.

در همه حال و همه جا يار را بجويد و به دنبال او كه در درون وی است، كند و كاو و جستجو نمايد.

اين وادی وادی پر خطری است ولی سالك نبايد وحشتی به دل راه دهد؛ او باید سر تا پا تسليم رضای او باشد و بكوشد تا او را در پیدا و پنهان بيابد كه عاقبت جوينده يابنده بود.

 

۲. وادی عشق:

 

 درين وادی ، وجود طالب و سالك مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد.

او چون صراحی لبريز می شود . عشق وجودش را چنان پر می سازد كه يكسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد.

عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستی كه جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عين سوز و گداز و اشتعال درون، سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد.

می سوزد و به ياد دوست، همه كس و همه چيز را دوست می دارد.

در اين حال ، سالك خود را در مسير و جريان كل كاينات می بيند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.

 

۳. وادی معرفت:

 

اینجا ، وادی شناخت است. به نظر عرفا ، اصل معرفت در شناخت خداوند است و به قول هجويری كه در كشف المحجوب مي فرمايد:

"معرفت حيات دل بود به حق،

و اِعراض سر جز از حق،

و ارزش هر كس به معرفت بود

و هر كه را معرفت نبود بی قيمت بود"

 

در این وادی ، عارف نسبت به نفس خود و ذات حقيقت شناخت پيدا می كند و چشم دل و جان ، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود و بنا به تعبيری در اينجاست كه عارف پاكدل ، چشم جانش به حقايق و رموزِ دستورهای دين و هدف انبياء باز می گردد.

 

۴. وادی استغنا

 

درين مرحله ، صوفی و سالك چنان به « او » متكی می گردد كه از همه چيز و همه كس جز او بی نياز می گردد.

او خود را در كوی امن و رجا مستغنی می يابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگيز زندگی بيكباره دل می كند و طمع می برد.

اين وادی ، پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنيايی ، پا گذاردن بر سر افلاك و نه گنبد ميناست و اينجاست كه سالك می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از عالم خاكی مشاهده كند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببيند.

 

۵. وادی توحيد:

 

اكنون عارف به وادی توحيد می رسد .

 

چشم دل باز کن كه جان بينی

آنچه نا دیدنی است آن بینی

 

در اين وادی ، چشم دل وی باز میشود ، موحّد شده و  وحدت عالم را رویت میکند. 

او مشاهده می كند كه در جهان « يكی هست و هيچ نيست جز او » و بر هر چه می نگرد او را در وی می بيند.

در اين حالت ، عارف همه چيز و همه جا را چون مظهر و آفريده اويند زيبا می بيند و می ستايد و به قول باباطاهر:

 

به دريا بنگرم دريا ته بينم

به صحرا بنگرم صحرا ته بينم

 

به هر جا بنگرم كوه و در و دشت

نشان از قامت رعنا ته بينم

 

وی حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی كه جلوه رخ دوست است دوگانگی و دوئیت می داند.

 

۶. وادی حيرت:

 

 در اين مرحله ، در دل عاشق و اهل الله ، در وقت تامل و تفكر و حضور ، حيرت و سرگردانی وارد می شود و آنگاه او چنان متحير می شود که راه تفکر بسته میشود.

سالک به هر چیز می نگرد او را معرفتی جدید دست میدهد و سرگشته تر و حیرانتر از قبل میشود او در طوفان معرفت سرگردان می شود و در وادی حیرت مقیم.

 

۷. وادی فنا:

 

 اين مرحله ، مرحله نيستی و محو شدن سالك است از خود و بقای در حق.

در اين حال ، منيّت و خود خواهی وی به همراه همه صفات مذموم و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسنديده و محمود الهی.

ابوسعيد ابوالخير مي فرمايد: « زندان مرد ، بود مرد است »

درين مرحله است كه انسان به آزادگی مطلق می رسد .

فنا ، پايان راه سير الی الله است و شروع بقاء بالله و يا شروع سير فی الله.

در اين حال است كه انسان متخلق به اخلاق الله می گردد و لياقت جانشينی خدا را و جايگاه خليفه الهی را پيدا می كند.

و چنان غرق دريای افعال الهی می شود كه نه خود را و نه غير را اراده ای نبيند جز فعل و اراده و اختيار مطلقه حق تعالی.

در اينجا سالك به ايمان كامل می رسد و تسليم محض است.

يعنی مسلمان واقعی كه هدف غائی و نهائی اسلام و هر دين توحيدی ديگر است ، تسليم محض بنده است به اراده و مشيت او.

 

محمد صالحي

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

یک شنبه 9 خرداد 1395  2:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها