امیرالمؤمنین (علیه السلام) غلامشان را چندین مرتبه صدا زدند، و او جواب نداد.
حضرت آمدند و دیدند آن غلام در کناری نشسته است.
پرسیدند: تو که صدای مرا میشنوی پس چرا جوابم را نمیدهی؟
گفت: «حالِ جواب دادن نداشتم، ترسی هم از شما ندارم! (یعنی از شما حساب نمیبرم)».
اما حضرت فرمودند: «خدایا ممنونت هستم که من را از کسانی قرار ندادی که مردم از آنها میترسند».
بعد برای این مژدهای که غلام به حضرت داده بودند، رو به غلام کرد و فرمود: برو.
من تو را در راه خدا آزاد کردم. حضرت در قبال آن برخورد ناشایست، تا این حد به او محبت کردند. [1]
یکی از نکتههایی که از این داستان بدست میآید اینکه این سوال را از خود بپرسیم:
اگر ما بجای امیرالمومنین (علیه السلام) بودیم، در مقابل برخورد این غلام چه عکس العملی از خود نشان میدادیم حتما با خود میگفتیم: «نگاه کن چند روز به او خندیدیم و ملاطفت نشان دادیم، چقدر پررو و مغرور شده در مقابل ما حاضر جوابی میکند!».
این روحیهی محبت و عطوفت از خصوصیات اهل بیت بوده که میتوان شاهدهای بسیاری برای آنها در زندگی اهل بیت مثال آورد که از آن جمله مهربانی و عطوفت امام زمان (علیه السلام) نسبت به شیعیانشان در زمان غیبت است.
سیدبن طاووس روایتی نقل میکند که در سرداب سامراء مناجات حضرت را گوش میدادم که میفرمودند:
«پروردگارا شیعیان ما از باقیمانده گل ما خلق شده اند و به آب ولایت ما عجین گشته اند، خدایا آنها را بیامرز و گناهانشان را عفو فرما، گناهانی که به خاطر اطمینان ما انجام داده اند، در روز قیامت مقابل ما مؤاخذه نکن چنانچه میزان گناهانشان بیشتر از ثوابشان بود، از اعمال ما همواره به حسنات آنها، اضافه کن». [2]
اینها خانوادهای هستند که اینطور نمیباشند که حتی گاهی اوقات ما برای حوائج دنیوی خود هم به در خانهی آنها برویم با نگاهی مانند نگاه ما که بگوییم حال که مضطر شدی به در خانهی ما آمدی، برخورد کنند. بلکه خانوادهی جود و کرم هستند که حتی امام زمان هم در این دعای خود میفرمایند که پیروان ما بخاطر تکیه و اطیمنان بر ما زیادهروی کردند یعنی خدایا اسراف و زیاده روی آنها چون میدانند ما اهل بیت بر درب خانهی شما آبرو داریم به آنها کمی جرات داده پس بخاطر ما آنها را ببخش.
اما اگر ما بخواهیم حق آنها را در درگاه خداوند عملی کرده و جواب محبتهای سرشار آنها را بدهیم چهکاری باید انجام دهیم؟
خداوند بخاطر عظمت و بزرگی پیامبر عظیم الشان اسلام و برای حفظ احترام ایشان در قرآن در مورد ایشان اینطور سفارش میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً [احزاب/ 56] خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملًا تسلیم (فرمان او) باشید».
«صلات» و «صلوات» كه جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنى فرستادن رحمت است، و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنى طلب رحمت است.
تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است یعنى پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او مى فرستند، رحمت و درودى پیوسته و جاودانى. [3]
ابو حمزه ثمالى از یكى از یاران پیامبر ص به نام «كعب» چنین نقل مى كند: «هنگامى كه آیه فوق نازل شد عرض كردیم سلام بر تو را مى دانیم، ولى صلات بر تو چگونه است؟ فرمود: بگوئید:
«اللهم صل على محمد و آل محمد كما صلیت على ابراهیم انك حمید مجید، و بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهیم و آل ابراهیم انك حمید مجید». [4]
در این روایت میبینیم که نام اهل بیت در کنار نام پیامبر آورده شده که وقتی میخواهید به ایشان صلوات بفرستید به اهل بیت هم در کنار ایشان صلوات بفرستید.
اما اینکه در پایان (آیه 56) احزاب این نکته را اذعان میکند که ای کسانی که ایمان آوردید بر او درود فرستید و تسلیم امر او باشید و شاید بتوان گفت تمام حرف در این است که علاوه بر محبت زبانی که با زبان ابراز می گردد و خود را دوستار اهل بیت معرفی میکنیم اما در کنار محبت زبانی محبت عملی هم نیاز است و آن اینکه تسلیم در برابر سخنان آنها باشیم که می توان گفت در قبال واجباتی و محرماتی که از طرف خداوند تشریع نمودند مطیع و تسلیم فرامین آنها باشیم. لذا می توان گفت که همین مطیع امر بودن در زبان و عمل یعنی محبت خود را به ایشان ابراز کردهایم. و شاید بتوان گفت حتی با مطیع بودن در مقابل اوامر و نواهی میتوان در زمان غیبت به حضور حضرت شرفیاب شد.
در حالات مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی (پدر آیت الله العظمی حاج سید سیستانی) آمده است که فرمودند: در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان (علیه السلام) شرفیاب شوم ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند.
ایشان نقل میکنند: در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانههای آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم میتابید، حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور به درب آن خانه رفتم، خانه ای کوچک و فقیرانه ای بود، از درون خانه نور عجیبی می تابید. در زدم وقتی در را باز کردند مشاهده کردم حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله فرجهم) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند؛ و در آن خانه جنازهای را مشاهده کردم که پارچه سفیدی به روی آن کشیده بودند. وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند: چرا این گونه دنبال من میگردی؟ و رنجها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم. بعد فرمودند این بانویی است که در دوره بی حجابی (رضا خان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. [5]
در نتیجه همانطوری که از طرف معصومین بالاخص امام زمان بهترین نوع عطوفت و مهربانی برقرار است، اگر ما نیز بخواهیم پاسخگوی این عمل آنها باشیم، علاوه بر محبت زبانی، نیاز به محبت عملی که همان تسلیم در برابر فرامین آنهاست نیز داریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. «دَعَا امیرالمؤمنین ع غُلَاماً لَهُ مِرَاراً فَلَمْ یُجِبْهُ فَخَرَجَ فَوَجَدَهُ عَلَى بَابِ الْبَیْتِ، فَقَالَ: مَا حَمَلَکَ إِلَى تَرْکِ إِجَابَتِی؟ قَالَ: کَسِلْتُ عَنْ إِجَابَتِکَ وَ أَمِنْتُ عُقُوبَتَکَ. فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِمَّنْ یَأْمَنُهُ خَلْقُهُ امْضِ فَأَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّه» ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، ج2، ص 113، علامه، قم، چاپ: اول، 1379 ق.
[2]. اللهم إن شیعتنا منا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا اللهم اغفر لهم من الذنوب ما فعلوه اتكالا على حبنا و ولائنا یوم القیامة و لا تؤاخذهم بما اقترفوه من السیئات إكراما لنا و لا تقاصهم یوم القیامة مقابل أعدائنا فإن خففت موازینهم فثقلها بفاضل حسناتنا. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج53، ص302، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، ص 416، دارالکتب الاسلامیه ـ تهران، چاپ: اول، 1374ش.
[4]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله علیه و آله)، ص433، جامعه مدرسین، قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[5]. قاضی زاهدی، احمد، شیفتگان حضرت مهدی، ج3، ص158، حاذق، تهران، چاپ: دوم، 1375