31. دو دستگى خلايق در قيامت
اذا بلغ الكتابُ أجلَه، و ألامرُ مقاديرَه، و الحِقَ آخرُ الخلق بأوله، و جاء من أمر الله ما يريده من تجديد خلقه أمادَ السماء و فطرَها، و أرجّ الارض و أرجفها، و قلع جبالها و نسفها، و دكّ بعضها بعضا من هيبة جلالته و مخوف سطوته، و أخرج من فيها فجدّدهم بعد إخلاقهم و جمعهم بعد تفرّقهم. ثم ميّزهم لما يريده من مسألتهم عن خفايا الاعمال و خبايا الافعال، و جعلهم فريقين: أنعم على هولاء و انتقم من هولاء.
آن گاه كه زمان نوشته به سرآيد و مقدرات جهان به پايان رسد و آخرين خلايق به اولى آن ها پيوندند و فرمان حق براى تجديد آفرينش خلقش در رسد، آسمان را به حركت در آورد و آن را بشكافد و زمين را به شدت بجنباند و تكانش دهد و كوه ها را از جا بركند و متلاشى سازد و از هيبت جلال حق و ترس از سطوت و شكوه او كوه ها برهم كوفته شوند و هر كس را كه در زير زمين مدفون است بيرون آورد و پيكرهاى كهنه و پوسيده آن ها را نو كند و اجزاى پراكنده شان را گرد آورد، آن گاه آنان را به دو دسته تقسيم كند؛ به دسته اى نعمت ارزانى دارد و از دسته ديگر انتقام گيرد.31