المؤمن بُشره فى وجهه، و حزنه فى قلبه، أوسع شىء صدرا، و أذل شىء نفسا. يكره الرفعة، و ينشاء السمعة، طويل غمّه، بعيد همّه، كثير صمته، مشغول وقته. شكور صبور، مغمور بفكرته، ضنين بخلته، سهل الخليقة، لين العريكة! نفسه أصلب من الصد، و هو أذل من العبد.
در وصف مؤمن مى فرمايد: مؤ من كسى است كه شادى اش در چهره و اندوهش در دل، سينه اش از هر چيز گشادتر و نفسش از هر چيز خوارتر است، بلندپروازى را ناخوش و خودنمايى (رياكارى) را دشمن مى شمرد، اندوهش طولانى و همتش بلند، سكوتش بسيار و وقتش به تمام مشغول (كار خدايى) است. او بسيار شاكر و شكيبا و همواره در انديشه و تفكر است و به درخواست خدا از ديگرى بخل مى ورزد و اظهار حاجت نمى نمايد. اخلاقش ملايم، برخوردش توأم با نرمش است، او از سنگ خارا محكم تر و در پيشگاه خدا از غلامى خوارتر است.17
18. بالاترين زهد