![بخون بعد پسند کن بخون بعد پسند کن](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
دین مبین اسلام به عنوان کاملترین ادیان الهی روشن کننده راه حق برای رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت است. با این وجود بسیاری از افراد از قرآن فرار میکنند و به دنبال آن دچار گمراهی و شقاوت میشوند. « وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسارا [اسراء/82] ما در قرآن آیاتی نازل کردهایم که مایه شفاء و رحمت برای مؤمنان است اما ظالمان را جز خسران و زیان نمیافزاید». باید علت این فرار و خسران را در قرآن و روایات بجوییم آنگاه نسبت به فرار بعضی افراد از روحانیت تأمّل کنیم.
تعصّب بیجا
یکی از عوامل فرار از حق، اصرار کورکورانه بر روی باطل است. قرآن کریم از زبان حضرت نوح علیه السلام میفرماید:« وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً [نوح/7] و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استکبار کردند». در بعضی از تفاسیر اسلامی آمده است که بعضی از آن قوم منحرف دست فرزندان خویش را گرفته و نزد" نوح" میبردند، و به فرزند خود چنین میگفتند:« از این مرد بترس! مبادا تو را گمراه کند این وصیتی است که پدرم به من کرده، و من الان همان سفارش را به تو میکنم (تا حق وصیت و خیر خواهی را ادا کرده باشم)»[1]
امام صادق علیه السلام فرمودند:« مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِه [2] هر کس تعصب داشته باشد و یا برای او تعصب به خرج دهند رشته ایمان را از گردنش بیرون مینماید». انسان متعصّب اصلا به حرف حق گوش نمیدهد تا اینکه بخواهد آن را قبول کند. در واقع او حق تفکّر را از خود سلب کرده و چون سخن حق تأثیرگزار است برای این که در دام تأثیر حق نیافتد گریزی جز گریز از آن ندارد.
پینوشت
[1] تفسیر نمونه، ج25، ص 63
[2] بحار النوار، ج70، ص 283