آيا من در ازدواج موفق خواهم بود؟

مي روند و خود را در سرابي بزرگ تک و تنها مي بينند. درحاليکه راههاي بسياري براي ارزيابي رابطه شان با فرد مقابل و آينده زندگي مشترکشان وجود دارد و آنها از اين راهکارها غلفلند. يکي از اين راهها فرمول بسيار جالبي است که ويليام گلسر و کارلين گلسر براي پيش بيني ميزان موفقيت افراد در ازدواجشان طراحي نمودند. اصل و اساس فرمول آنها بر پايه اين فرض مهم استوار است که « ازدواج هايي بيشترين دوام را دارند که در آن زن و مرد بيشترين شباهت را به هم داشته باشند».

گلسرها در اين فرمول ابتدا به پنج دسته از نيازهاي اصلي انسانها که شامل بقا، عشق، قدرت، آزادي، و تفريح مي باشند اشاره مي کنند و متقدند هر کدام از اين موارد را مي توان در هر فرد براساس نمره دادن به وي از شماره 1 تا 5 سنجيد. نيمرخ حاصل از اين ارزيابيها از هر فرد و مقايسه اين ارزيابي ها با فرد مقابل، راهنمايي خوبي براي پيش بيني آينده ازدواج آنها مي باشد.


پنج نياز اساسي انسانها به شرح ذيل مي باشد:

1 - بقا ، که شامل اموري چون محتاطانه عمل کردن، اهميت دادن به سلامتي، تغذيه و ورزش، اهميت دادن به رابطه زناشويي مي باشد.

2 - عشق ، در بر گيرنده محبت ديدن و محبت کردن، کلام محبت آميز، صميميت جسمي و رفتاري مي باشد.

3 - قدرت ، شامل توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن، مطرح بودن، رياست کردن است.

4 - آزادي ، مواردي چون پايبند و اسير نبودن، آزادي در تصميم گيري براي زندگي، انتخاب هاي آزادانه، روابط آزاد را شامل مي گردد.

5 - تفريح ، همان بازي کردن، لذت بردن از زندگي و انجام فعاليت هاي لذت بخش، شوخي و خنده، پارک و سينمارفتن مي باشد.

ويليام و کارلين گلسر معتقدند نياز افراد به هريک از اين 5 مورد، متفاوت است و تنها کساني مي توانند يک زندگي مشترک موفق داشته باشند که نيازهاي آنها در هر يک از اين 5 دسته و نمره اي که به آن مي دهند به هم نزديک و شبيه باشند. مثلا کسي که نياز به بقاي او از مقياس 5 تايي، 5 باشد، يعني شخص بسيار محتاطي است که به سلامت و تغذيه اش و همچنين به رابطه عاطفي با همسرش اهميت زيادي مي دهد و چنين فردي در ازدواجبا کسي که اين نياز در او مثلا در حد 2 است و بنابراين در اين زمينه بي قيدتر است، دچار مشکل مي شود، شما و همسرتان مي توانيد ميزان نيازتان را در هريک از اين 5 دسته مشخص کنيد و به ترتيب از چپ به راست بنويسيد: 1 2 3 4 5.

گلسرها در اين فرمول ابتدا به پنج دسته از نيازهاي اصلي انسانها که شامل بقا، عشق، قدرت، آزادي، و تفريح مي باشند اشاره مي کنند و متقدند هر کدام از اين موارد را مي توان در هر فرد براساس نمره دادن به وي از شماره 1 تا 5 سنجيد.نيمرخ هايي که از اين طريق به دست مي آيند براحتي قابل مقايسه و نتيجه گيري هستند؛ مثلا رابطه نيمرخ فردي 4 5 3 5 5 است با فردي که نيمرخ نيازهاي اساسي اش 3 5 3 3 2 مي باشد،‌ خوب نخواهد بود، اما رابطه همان فرد با فردي که نيمرخش 4 5 4 4 5 مي باشد چون به هم شبيه تر هستند يقينا خوبتر خواهد بود.

ويليام و کارلين گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در يکي يا در نهايت دو تا از اين 5 مورد مي تواند رابطه خوبي را شکل دهد، اما اختلاف بيش از اين مي تواند مشکل آفرين شود و هرچه ميزان اين اختلاف بيشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بيشتر خواهد شد. البته اين نکته بسيار اهميت دارد که سنجش ها بايد بسيار دقيق و همچنين صادقانه انجام شود تا نتيجه قابل اعتمادي به دست آيد.