تو مثل نقطه هستی
سیاه و ریز ریزی
ولی باید بدانی
برای من عزیزی
برای دیدن تو
کنارت می نشینم
کمی خم می شوم تا
تو را بهتر ببینم
همیشه صبح تا شب
فقط مشغول کاری
تو خیلی دانه حتماً
میان لانه داری
دلت می خواهد الآن
بیایی روی پایم
چرا پس ساکتی تو؟
بگو الآن می آیم
تو را من دوست دارم
خودت شاید ندانی
تو کوچولوترین دوست
برایم در جهانی
شاعر : ناصر کشاورز