جنگهای پیامبر(ص) بر اساس یک قاعده حکومتی بودند نه دستور الهی - 1
مقدمه :
اصول اساسی دعوت پیامبر(ص) ، مانند همه پیام آوران گذشته ، دعوت به نگرش توحیدی به خلقت و هستی و کاینات ۱ و عملکرد اخلاق مدار در راستای اتصاف و تخلق به اخلاق الهی ۲ بود.
و این مهم در آیات متعددی بعنوان اصول و شاخصه های رستگاری انسانها ، درهمه آنها ، بدین گونه بیان شده است : ۳
-
اعتقاد به وحدانیت خدا در ذات ، خلق و .. ( توحید )
-
اعتقاد به هدفمند بودن خلقت ( معاد )
-
عمل صالح ( بر مبنای اعتقاد به خدا در راستای رسیدن به هدف خداوند از هستی )
و نکته قابل توجه در اینست که کلیه آیات نازل شده در مکه ، حول همین اصول ، ارایه شده اند .
اما ، وقتی که پیامبر(ص) بدلیل شرایط سیاسی بوجود آمده ، اجبارا به مدینه هجرت کرده و بسیار مردم قبایل مختلف آنجا ، حول ایشان گرد آمدند ، بطور طبیعی و بر اساس خواست خودبخودی آنها ( نه به دستور اولی خداوند بمعنای حق الهی تشکیل حکومت ) ، به ریاست و خلافت مدینه منصوب شدند . ۴
در این راستا ، جهت اداره حکومت در همه شیون اجتماعی ، نیازمند قوانین مربوطه شده که مطابق اصل عقلانی رجوع به متخصصین و کارشناسان و صاحبان نفوذ در مردم ، از بین قوانین موجود و رعایت حد فهم و پذیرش مردم ، گزینشهای لازم را انجام داده و ضمن امضا کردن اعتبار آنها ۵ ، جهت اجرا ابلاغ نمودند .
یکی از مواردی که در هر حکومتی ، از جمله حکومت پیامبر(ص) برجسته است ، جنگهایی است که اتفاق افتاده و قطعا بدلیل سیستم نوپای تاسیسی ایشان که باعث برخورد با افکار موجود جامعه قریشیان شد ، حساسیتهای بیشتری را ایجاد کرده و امروزه نیز از مواردیست که بشدت دعوت ایشان را زیر سوال برده است .
اما با بررسی آیات موجود در قرآن که در بین آیات مدینه قرار دارند و سیره پیامبر(ص) در آن جنگها ، به این نتیجه مهم میرسیم که :
کلیه جنگهای عصر نزول ، براساس قاعده عقلانی دفاع در برابر تهاجم و یا پیشگیری از وقوع حمله بوده و هیچ دلیلی برای حمله ابتدایی بخصوص برای تثبیت حکومت و یا اجبار عقیده دینی ، آنهم بعنوان یک دستور واجب الهی ، در بین آنها دیده نمی شود .
در ادامه ، به بررسی آیات قرآن با توجه به نظر مرحوم صالحی نجف آبادی در کتاب جهاد در اسلام می پردازیم :
الف ) اصل در اسلام صلح است نه جنگ
از نظر اسلام ، جنگ برای تحمیل عقیده ، مجاز نیست... اجبار چه به صورت تهدید باشد و چه به صورت جنگ، نباید برای تحمیل دین و عقیده اعمال شود.
لا اکراه في الدين قد تبين الرشد من الغي 6
اكراهى در قبول دين ، نيست . (زيرا ) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است .
ب ) آیات جهاد
آیاتی که درباره جنگ با کفار نازل شده دو دسته اند :
آیات مقیده : آیاتی که قید و شرط جنگ در آنها ذکر شده است .
آیات مطلقه : آیاتی که قید و شرطی در آنها نیست .
در این آیات ، جنگ با کفار فقط بدلیل دفاع در برابر تهاجم دشمن و یا عهد شکنی و توطیه آنها ، مجاز شمرده شده است که ذیلا به آنها اشاره می شود :
-
و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين ۷
و در راه خدا، با کسانى که با شما مىجنگند، نبرد کنيد! و از حدّ تجاوز نکنيد ، که خدا تعدّىکنندگان را دوست نمىدارد!
همانطور که صراحت آیه میفرماید ، مسلمانان در صورت حمله دشمن ، حق دفاع دارند ، آنهم بدون تجاوز از حد دفاع و یا اعمالی مغایر با دفاع مانند کشتن زنان و کودکان و سوزاندن و تخریب و قتل عام اسیران و ..
-
و اقتلوهم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوکم و الفتنة اشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتى يقاتلوکم فيه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرين . ۸
و آنها را [ كه در آيه قبل اشاره شد و با شما به جنگ برخاسته اند ] هر کجا يافتيد ، به قتل برسانيد! و از آن جا که شما را بيرون ساختند [= مکه]، آنها را بيرون کنيد! و فتنه از کشتار هم بدتر است! و با آنها ، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنيد! مگر اينکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيکار کردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاى کافران!
این آیه ، دنباله آیه قبل است که ضمیر " هم " به متجاوزان در آیه قبل برمی گردد ، که جنگ را با متجاوزینی که به جنگ ، پیش دستی کنند مجاز می شمارد و حتی قتال کنار مسجد الحرام را ممنوع اعلام می کند ، مگر اینکه آنها پیش دستی کنند .
-
و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة و يکون الدين لله فان انتهوا فلا عدوان الا على الظالمين ۹
و با آنها [ كه در دو آيه قبل اشاره شد و با شما به جنگ برخاسته اند ] پيکار کنيد! تا فتنه باقى نماند؛ و دين ، مخصوص خدا گردد. پس اگر ( از تجاوز ) دست برداشتند، ( از كشتن آنان دست برداريد! زيرا ) تعدّى جز بر ستمکاران روا نيست.
این آیه نیز دنباله 2 آیه قبل است که طبق یک قاعده عقلی اعلام می کند که تا زمانی که فتنه جنگی دشمن برقرار است به جنگ ادامه دهید ولی اگر از جنگ دست کشیدند ، حق تعدی و دشمنی ندارید .
-
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ۱۰
ماهِ حرام، در مقابل ماهِ حرام است ! و شكستن حرمت ماه هاي حرام قصاص دارد . و (به طور کلّى) هر کس به شما تجاوز کرد ، با او مقابله به مثل كنيد مانند آنكه او به شما تعدي كرده است ! و از خدا بپرهيزيد (و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزکاران است!
این آیه نیز در ادامه آیات قبل نازل شده و بصراحت جنگ با دشمن را مشروط و مقید به تجاوز و دقیقا مشابه رفتار هجومی آنها اعلام میدارد .
-
اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا وان الله على نصرهم لقدير .الّذين اُخرِجوا مِن دِيارِهم بِغيرِ حقٍّ اِلاّ اَنْ يَقُولوا رَبُنَا اللَّهُ ۱۱
به کسانى که جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند؛ و خدا بر يارى آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اينکه مىگفتند: « پروردگار ما، خداى يکتاست! » و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر دفع نکند، ديرها و صومعهها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد! و خداوند کسانى را که يارى او کنند يارى مىکند؛ خداوند قوى و شکست ناپذير است.
در این آیه نیز به مسلمانان بدلیل اینکه مورد ظلم و قتال و تهاجم دشمن واقع شده اند ، اجازه جنگ دفاعی می دهد .
-
و قَاتِلُوا المُشركينَ كافَّةً كما يُقاتِلونَكُم كافَّةً ۱۲
و ( به هنگام نبرد ) با مشرکان ، دسته جمعى پيکار کنيد ، همان گونه که آنها دسته جمعى با شما پيکار مىکنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
در این آیه نیز قتال و جنگ را بدلیل دفاع مجاز میکند .
-
و ان نکثوا ايمانهم من بعد عهدهم و طعنوا في دينکم فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ايمان لهم لعلهم ينتهون ۱۳
و اگر پيمانهاى خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند ، با پيشوايان کفر پيکار کنيد ؛ چرا که آنها پيمانى ندارند؛ شايد (با شدّت عمل) دست بردارند!
در این آیه نیز شرط جنگیدن را ، پیمان شکنی کفار اعلام میکند ، چرا که پیمانهای آنها یا برای حمایت از مدینه در برابر تهاجم دشمن بوده ، که شکستن آن ، بمعنای پیوستن به دشمن بوده است و یا پیمان عدم تهاجم به مسلمانان بوده ، که شکستن آن ، بمعنای اقدام به توطئه و تهاجم بوده است ، و شواهد تاریخی نیز دال بر همین موضوع است .
تذکر : در تمام این آیات از لفظ « قاتلوا » استفاده کرده که از باب مفاعله و به معنای یک عمل دو طرفه است و انجام جنگ را با کسانی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مجاز می کند .
ادامه دارد :
محمد صالحي – 29/1/95
كانال باورهای قدیم و اندیشه های نو
@beshnofekrkon
بلاگ اينترنتي
http://mahsan.rasekhoonblog.com