پاسخ به:مصیبت نامه عطار
خاک زیر پایش از خون گل شده
پیش کرسی خیره بر جا ایستاد
همچو کرسی بر سر پا ایستاد
مهر خندان در ده و دو برج تست
از تو میگردد فلک ذات البروج
هم افول از تست ظاهر هم عروج
در جهان گر ثابت و گر نایریست
لازم درگاه چون تو سایریست
منطقه بر بسته داری روز و شب
کهکشان پردانهٔ زرین تر است
در جهان تخم طلب چندین تراست
گر ز یک قطبست عالم را قرار
در جهان تو دو قطبست آشکار
بر زمین وآسمان وسعت تراست
واسع مطلق توئی رفعت تراست
آیة الکرسی است اندر شان ترا
بس بود این آیت و برهان ترا
چون ترا چندین مقام و دولتست
وین همه صدق و صفا و صولتست
میتوانی گر مرا با این شکست
ره نمائی سوی مقصودی که هست
زین سخن کرسی قوی جنبنده شد
گفتی از عرش مجید افکنده شد
گفت من ره جستهام هر جا ازین
کرسیم زان ماندهام بر پا ازین
آیة الکرسی چو از برکردهام
در دعا سر سوی عرش آوردهام
میبباید تا هزاران ساله راه
با چنین عمری رسم با جایگاه
چون رسیدم بعد از آن با جای خویش
راه با سر گیرم از سودای خویش
میروم از سر ببن از بن بسر
همچو گوئی بام بام و در بدر
هر زمانم زخم چون گوئی رسد
انک ازین سرش سر یک موی نیست
چون رساند دیگری را روی نیست
آسمان زو خافض و زو رافعست
می نیاساید زمانی روز و شب
هر کرا دایم چنین شوقی بود
تحفهٔ او هر زمان ذوقی بود
ملک دنیا را که بنیادی نهند
گرچه بس عالیست بربادی نهند
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 6:06 PM
تشکرات از این پست