استاد شیخ ابراهیم زاک زاکی (رهبر جنبش اسلامی نیجریه) از مهمانان مراسم گرامیداشت رحلت امام خمینی و از شرکت کنندگان در (همایش امام خمینی، فلسطین و خاور میانه) در سالجاری بودند که قبلاً نیز سفرهایی به کشورمان داشته اند. ایشان در سال 1373 در یکی از میز اندیشه های مجله حضور، شرکت داشتند که در شماره 8 مجله به چاپ رسیده است. اینک بعد از 11 سال مجدداً مصاحبه ای با این مبارز مسلمان انجام داده ایم که در پی به نظر خوانندگان گرامی می رسد.
قابل ذکر است که ایشان در رشته اقتصاد و الهیات تحصیل کرده اند و به خاطر فعالیتهای اسلامی خود چند بار دستگیر و زندانی شده اند ولی امروزه میلیونها آفریقایی طرفدار او هستند.
این مصاحبه و مصاحبه بعدی با آقای بشارت شکوه توسط واحد مخاطب شناسی معاونت بین الملل مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی انجام شده است.
* * *
حضور: ضمن تشکر و خوش آمدگویی و نیز یادآوری خاطره میز اندیشه ای که در سال 1373 با مجلة حضور داشتید، بد نیست در ابتدا از اولین سفر خود به ایران و نحوه آشنایی با امام خمینی، مختصری بیان بفرمایید.
استاد شیخ ابراهیم زاک زاکی: بسم الله الرحمن الرحیم. سالها قبل یعنی سال 1980 به عنوان معاون امور بین الملل انجمن اسلامی سودان جهت شرکت در مراسم نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برای نخستین بار به ایران آمدم و این سفر تأثیر شگرفی به روی من داشت. در آن سال به تازگـــی از دانشگــاه در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شده بودم. پس از بازگشت از ایران، به
جنبش اسلامی نیجریه تاکنون در خط امام خمینی حرکت کرده است
کتابهای تحریرالوسیله و توضیح المسائل امام را در نیجریه تدریس می کنم
وقتی در جامعه، معنویت وجود داشته باشد عدالت در تمام ابعاد اجرا می شود
همراه سایر دوستان «جنبش اسلامی نیجریه» را راه اندازی کردم و اخیراً نیز بیست و پنجمین سالروز تأسیس آن را جشن گرفتیم. این بدان معناست که جنبش اسلامی نیجریه دقیقاً یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت.
در واقع جنبش اسلامی نیجریه پس از شکل گیری تاکنون در خط امام خمینی حرکت کرده است. در این راه ما با مشکلات فراوانی مواجه شدیم که منجر به زندانی شدن بنده به مدت 9 سال در سه نوبت گردید. از آن زمان تاکنون نیز بنده تمام انرژی و توان خود را برای جنبش مصروف داشته ام.
اما درباره آشنایی با امام خمینی، این موضوع به اواخر دهه 70 مربوط می شود. در آن زمان ما دانشجو بودیم که فردی درخصوص «علوم سیاسی» یا بهتر بگویم «نفوذ سیاسی» به ارائه سخنرانی پرداخت. وی در سخنرانی خود به نفوذ شدید برخی رهبران سیاسی در میان مردم خود پرداخته و اظهار داشت که میان قدرت و نفوذ تفاوت فاحشی می باشد. بدین معنا که برخی رهبران ممکن است قدرت زیادی داشته باشند اما فاقد نفوذ هستند و بالعکس برخی دیگر، از قدرت سیاسی زیادی برخوردار نیستند اما نفوذ شدیدی دارند. وی پس از آن برای مثال به ایران اشاره نموده و گفت: در ایران قدرت سیاسی در دست شاه است اما متنفذترین فرد در ایران... و بر روی تخته نوشت «خمینی» و آن زمان نخستین مرتبه ای بود که من اسم امام خمینی را می شنیدم. این جریان در سال 1976 اتفاق افتاد، ماه سپتامبر یا اکتبر. پس از آن این موضوع در سال 1980 در رسانه ها مطرح شد. در آن زمان من عادت داشتم مجله های آمریکایی تایمز و نیوزویک را مرتباً مطالعه کنم. و این مجلات هم پر بود از مطالبی درخصوص جریانات داخل ایران. به عنوان مثال در مقاله ای که در مجله اکونومیست منتشر شده بود ضمن پرداختن به اوضاع اقتصادی ایران، اشاره کرده بود که گرچه اوضاع اقتصادی در ایران رو به پیشرفت است اما به دلیل مدیریت ناکارآمد و همچنین به دلیل وجود عناصر مذهبی که مخالف شاه و سیاستهای وی از قبیل اعطاء حق رأی به زنان می باشند در این کشور مشکلات عدیده ای وجود دارد. این مطلبی بود که در آن مجله چاپ شده بود و در واقع از این جریانات بویژه مخالفت با اعطای حق رأی به زنان به عنوان جریانات ضد بشریت نام برده شده بود. در سال 78 که وقوع انقلاب بسیار محرز بود عناوین اخبار و مقالات در مجلات عمدتاً به این موضوع می پرداخت و بنابراین من از این طریق بیشتر با امام خمینی آشنا شدم. ضمناً در آن زمان من به عنوان یک دانشجو عکس بزرگی از امام داشتم که ذیل آن جمله ای از ایشان نوشته شده بود. این عکس را یکی از دانشجویان نیجریه ای که در ایران درس می خواند به همراه خود به نیجریه آورده بود.
سال 79 بود که ضمن ملاقات با کنسول ایران در نیجریه از ایشان خواستم تا عکسی از امام به من بدهد اما او گفت که عکسی از ایشان ندارد. این موضوع نشان می داد که کنسولگری هم ارتباط زیادی با ایشان ندارد.
مدتی پس از پیروزی انقلاب از من دعوت شد تا به ایران بیایم. گرچه در آن زمان امام خمینی در بیمارستان به سر می بردند اما من این فرصت را پیدا کردم تا در بیمارستان ایشان را ملاقات کنم و این نخستین ملاقات من با ایشان بود. در آن زمان چند کتاب همراه من بود که یکی از آنها کتابی بود با جلد سبز رنگ که البته عنوان آن را به خاطر ندارم اما این کتاب حاوی سخنرانی های امام بود و به انگلیسی ترجمه شده بود. این خلاصه ای بود از ماجرای آشنایی من با امام خمینی.
حضور: حتماً دربارة آثار و اندیشه های امام خمینی مطالعات زیادی دارید؟
زاک زاکی: بسیاری از آثار ایشان را مطالعه کرده ام، مثلاً حکومت اسلامی و ولایت فقیه. و چون مقلد ایشان هستم و از ایشان پیروی می کنم، خصوصاً کتابهای تحریرالوسیله و توضیح المسائل را مطالعه کرده و آنها را در نیجریه تدریس می کنم. همچنین درباره زندگی و اندیشه های امام، سخنرانیهای متعددی کرده ام که برخی از آنها به زبان نیجریه ای چاپ شده است.
حضور: کدامیک از ابعاد وجودی حضرت امام، شما را مجذوب خود کرده است؟
زاک زاکی: در حقیقت تمام ابعاد زندگی ایشان مرا مجذوب خود کرده است. با این حال فکر می کنم «امام و انقلاب» مهمترین مسئله باشد چرا که انقلاب به خودی خود بسیاری شرایط را برای مردم تغییر می دهد اما این جنبش اسلامی و امکان بازگشت اسلام در این عصر و در این زمان بسیار مهم بوده است. بنابراین از نظر من انقلاب و جنبش اسلامی مهمترین بُعد زندگی ایشان می باشد.
حضور: درباره اهمیت این وجهة زندگی امام یعنی وجهة مذهبی ـ سیاسی یا بعد انقلاب اسلامی بیشتر توضیح بفرمایید.
زاک زاکی: انقلاب به خودی خود به معنای تغییر در ایده ها و نظرات مردم از نظام موجود به نظام دیگر می باشد و انقلاب اسلامی ایران زمانی محقق شد که هیچ کس فکر نمی کرد چیزی با عنوان انقلاب اسلامی به وقوع بپیوندد. زمانی که مسلمانان به ایجاد تغییر در نظام می اندیشیدند این تغییر در نظر آنها تنها یک رفورم بود و آنهم به این خاطر بود که فکر می کردند رهبری یا مدیریت نظام به فساد کشیده شده و این رهبری باید بدست یک فرد دیندار سپرده شود. خاطرم می آید که در آن زمان، یعنی سال 1978، پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران کتابی وجود داشت با عنوان «روند انقلاب اسلامی» از ابوالعلا مودوی. من این کتاب را به طور کامل مطالعه کرده ام. در این کتاب وی به ضرورت وجود یک رهبر دیندار پرداخت است. این کتاب در واقع حاوی سخنرانی است که وی در دهه 1940 در دانشگاه اَلگار هند پیش از تجزیه این کشور ارائه کرده. در این کتاب یا بهتر بگویم سخنرانی وی بر ضرورت وجود یک رهبر دیندار تأکید دارد و آنوقت شما مشاهده می کنید که در انقلاب اسلامی ایران که توسط امام خمینی ایجاد شد و عینیت یافت، انقلاب نه تنها تغییر در رهبری که تغییر در کل نظام حاکم بود. بنابراین حتی اگر رهبری دیندار وجود داشته باشد اما نظام حاکم نظام غلطی باشد، نظام اسلامی شکل نخواهد گرفت، درست مانند آنچه در پاکستان اتفاق افتاد. بنابراین انقلاب از منظر امام خمینی تغییر و تحول در تمام ابعاد نظام حاکم و البته رهبری، تعریف می شود.
حضور: بنابراین به نظر شما، انقلاب بایستی از رهبری دینی شروع و به تغییر و تحول در تمام ابعاد جامعه منجر شود؟
زاک زاکی: بله، نخست لازم است برای مردمی که به مخالفت با نظام حاکم برخاسته اند راهنما و رهبری وجود داشته باشد. درست یادم نمی آید کجا اما جایی مطلبی خواندم در این خصوص که در زمان اوج بحران هنگامی که شاه تمام تلاش خود را برای شکست انقلاب به کار بسته بود و شرایط بسیار دشوار شده بود، گروهی به نمایندگی از سیاسیون مخالف شاه، امام را در پاریس ملاقات کرده و تصمیم داشتند ایشان را متوجه شرایط بسیار دشوار موجود کنند و حتی برخی از آنها معتقد بودند که باید با شاه مصالحه کرده و یا حداقل کمی متعادل تر رفتار نمود. اما امام با اطمینان خاطر کامل معتقد بودند که وقتی مردم بخواهند کاری را انجام دهند از عهد آن برخواهند آمد. و تأکید کردند این وظیفه ای است که خداوند بر عهده ما نهاده و انشاءالله آن را به انجام خواهیم رساند.
هدف امام خمینی ایجاد تغییر در تمام دنیا و آیندة بشریت بود
امام خمینی با انقلاب اسلامی ایران در واقع نقطة شروعی برای تغییر در تمام جهان بنا نهاده است
حضور: آیا اهداف انقلاب اسلامی با اهداف انقلابهای دیگر که مدعی تغییر در تمام ابعاد عینی و مادی جامعه هستند، تفاوتی ندارد؟
زاک زاکی: اهداف انقلاب اسلامی با اهداف انقلابهای دیگر یا بهتر بگویم انقلاب های ماتریالیستی کاملاً متفاوت است. انقلابهای ماتریالیستی در واقع واکنشی است به ظلمهایی که در یک جامعه صورت می پذیرد به این معنا که در یک جامعه تمام داراییها و ثروتها در دست عده معدودی بوده و توزیع داراییها به طور عادلانه انجام نمی گیرد. اما اهداف انقلاب اسلامی کاملاً متفاوت است. انقلاب اسلامی یک انقلاب معنوی است نه یک انقلاب مادی. در واقع این عدم توجه به معنویت است که منجر به فساد در جامعه و از جمله در زمینه مسائل مادی می شود. بنابراین وقتی در جامعه معنویت وجود داشته باشد عدالت در تمام ابعاد و البته در بحث مادیات اجرا می شود. در نتیجه بعد مادی تنها بخشی از اهداف انقلاب اسلامی است اما هدف اصلی انقلاب اسلامی تأسیس یک نظام عادل به خواست خداوند و بر مبنای آنچه که وی فرموده، می باشد.
حضور: در این صورت تفاوت اساسی انقلاب اسلامی با سایر انقلابها در چیست؟
زاک زاکی: همانطور که گفتم عمدتاً انقلابها در نتیجه واکنش به ظلم و ستمهای موجود بوجود می آید یعنی در جامعه ظلم و ستم وجود دارد و نهایتاً منجر به بروز واکنشهایی می شود. از سوی دیگر در این جوامع اعتقاد بر این است که انسان تنها برای زندگی کردن و لذت بردن بوجود آمده و در واقع انسان در این جوامع نمی داند که از کجا آمده و به کجا بازخواهد گشت یعنی نه ریشه و نه آینده ای برای وی متصوّر است و تنها باید تلاش کند تا حداکثر لذت و خوشی را در این زندگی ببرد. بنابراین این انقلابها نیز هدفی جز تأمین مسائل مادی ندارند و می توان گفت که تنها هدف این انقلابها هدف مادی است.
اما تفاوت اساسی انقلاب اسلامی با این انقلابها در فلسفه خلقت بشریت است. اینکه چرا انسان خلقت شده موجب می گردد که اگر حتی ظلمی هم در جامعه وجود نداشته باشد هنوز احساس نیاز به تغییر در جامعه وجود داشته باشد.
درست به همین دلیل می توان گفت که انگیزه امام خمینی تنها این نبود که نظام حاکم نظامی است که مورد نفرت و انزجار مردم می باشد، این دلیل وجود داشت اما انگیزه و هدف امام فراتر از این قضیه بود. یعنی حتی اگر شاه وجود نداشت و یا حتی اگر شاه به مردم ظلم و ستم نمی کرد باز هم با حضور امام خمینی، انقلاب اسلامی وقوع می یافت. در نتیجه وجود نظام ظلم و یک ظالم و تلاش برای محو و جایگزینی آن تنها می تواند بخشی از انگیزه و هدف امام خمینی تلقی شود.
حضور: اگر انقلاب اسلامی ایران، بخشی از انگیزه و هدف امام خمینی باشد، دربارة هدف نهایی ایشان توضیح بفرمایید.
زاک زاکی: به اعتقاد من نگرش امام خمینی فراتر از دستیابی به موفقیت و یا حتی تشکیل دولت بوده است. نگرش ایشان ایجاد تغییر در تمام دنیا و آینده بشریت تا رسیدن به هدف نهایی بوده است. بنابراین سایر انقلابها و رهبرانشان همواره بر این عقیده بوده اند که همه چیز با دستیابی به موفقیت و تشکیل دولت به پایان می رسد و به همین خاطر هم بوده که پس از تشکیل دولت این انقلابها به پایان رسیده و حتی در برخی مواقع متأسفانه رهبران آنها اهداف انقلاب و تغییرات ایجاد شده را فراموش کرده اند. به عنوان مثال انقلابهای ماتریالیستی نظیر انقلاب بلشویک در اتحاد جماهیر شوروی سابق که رهبران آنها پس از مدتی خود ماتریالیست تر از دولت هایی شدند کـه با
انقلاب اسلامی ایران نشان داد که قدرت در دست مردم است
قدرتهای جهان تمام تلاش خود را به کار بستند تا انقلاب اسلامی را در ایران محبوس کنند اما موفق نشدند
آن مبارزه کرده بودند. در برخی کشورها بعضی از انقلابیون پس از مدتی خود دیکتاتورتر از دیکتاتورهایی که آنها را شکست داده بودند شدند. اما انقلاب اسلامی حتی نگرشی فراتر از زندگی داشته است. این انقلاب پیامی برای تمام بشریت حتی خارج از مرزهای ایران به همراه داشته است. برخی انقلابهای دیگر انقلابهای ملی در چارچوب مرزها بوده است اما انقلاب اسلامی یک انقلاب ملی هم نبوده بنابراین مشاهده می کنیم که امام خمینی با انقلاب اسلامی ایران در واقع نقطه شروعی را برای تغییر در تمام جهان بنا نهاده است.
حضور: نقش انقلاب اسلامی ایران در ارائه یک الگوی عملی برای استقلال ملتها بر مبنای دین و ایمان و مبارزه با مستکبران چگونه است؟
زاک زاکی: باید بگویم که انقلاب اسلامی تأثیر شگرفی نه تنها بر مسلمانان بلکه بر پیروان سایر ادیان حتی کسانی که پیرو هیچ دین و مذهبی نبوده اند گذارده است. زیرا سرکوب ظلم بخشی از هدف انقلاب بوده است. مردم ستمدیده در تمام دنیا انقلاب اسلامی را سرمشق خود قرار دادند چرا که انقلاب اسلامی نشان داد که قدرت در دستان مردم است. و این انقلاب اسلامی بود که باعث شد مردم در کشورهایی نظیر نیکاراگوئه، هائیتی و فیلیپین بیدار شوند. آنها به این مسئله پی بردند که قدرت در دستان مردم است و مبارزه و انقلاب بدون سلاح و با بسیج و اتحاد مردم امکان پذیر است.
در عین حال به عقیده من تمام جنبشهای آزادیخواه چه در شرق و چه در غرب تحت حمایت بوده اند. اگر دولت غربی بوده انقلابیون علیه آن از سوی شرق حمایت شده اند و اگر دولت شرقی بوده انقلابیون از سوی غرب حمایت شده اند. بسیاری از جنبشهای انقلابی در کشورهای مختلف معتقد به کمونیسم بوده اند. همانگونه که در شوروی شاهد بودیم که این کشور بر منابع برخی مناطق مسلط شده بود و تصمیم داشت دولتهای آنها را نیز تغییر دهد و تحت سلطه خود درآورد. مشابه آن بودند گروههای مبارزی که غرب از آنها حمایت می کرد. تا آن زمان کسی ندیده بود که فردی بدون کمک شرق و غرب برخیزد و به پیروزی هم برسد. شرق و غرب در آن زمان دو قدرت مطلق بودند که دنیا را به دو قسمت تجزیه کرده بودند. و در میان خودشان نیز بر سر تقسیم ملتها و کشورها نزاع داشتند. در واقع آنها دنیا را به صورت زمین فوتبال درآورده بودند و با ملتها فوتبال بازی می کردند. اگر یک کشور از آنِ یکی از این قدرتها می شد باید کشور دیگری را به قدرت دیگر واگذار می کرد و بالعکس. در این زمان بود که فردی قیام کرد که از حمایت شرق و غرب برخوردار نبود بلکه با کمک خداوند و حمایت مردم توانست مشت محکمی به این قدرتها وارد سازد، مشتی که هیچ ملتی تا آن زمان نتوانسته بود همزمان به قدرتهای شرق و غرب وارد سازد.
حضور: رهبری یک مرجع و چهره دینی در جهان امروز ـ لااقل میان مسلمانان ـ چه جایگاهی دارد؟
زاک زاکی: این موضوع نیز تا زمانی که امام خمینی قیام کرد موضوعی ناشناخته بود. مردم همواره فکر می کردند که رهبران دینی افرادی هستند که از مسائل سیاسی دنیا بی اطلاع بوده و خود را در مساجد و مدارس حبس می کنند و تنها به وعظ و سخنرانی در مورد مسائل معنوی می پردازند، افرادی که برای رهبران سیاسی دعا می کنند و هنگامی که مردم دچار مشکل شده و نیاز به دعا دارند به آنها رجوع می کنند. در این شرایط در اینجا یک رهبر مذهبــی قیام کرد که در
امام خمینی نه تنها در تمام کشورها بلکه در تک تک خانه ها در جهان نفوذ کرد و تأثیر گذاشت
عین دینداری نسبت به مسائل سیاسی زمان آگاه بود و ضمناً در مورد ایجاد تغییر و اصلاح سخن می گفت. این مسأله نوع نگرش مردم را تا حد زیادی تغییر داد. حالا دیگر مردم به دنبال راهنمایی بودند که نه تنها آنها را در زمینه مذهبی راهنمایی کند بلکه در تمام زمینه ها از جمله سیاست رهبری نماید. همچنین بر اساس مکتب جعفری، رهبر، امام عصر است و در ایام غیبت این مسئولیت بر عهده مرجع دینی است که مردم را به نیابت از ایشان هدایت می کند و این هدایت تمام جوانب زندگی را در بر می گیرد. پیش از این کسی فکر نمی کرد که این هدایت در عرصه سیاسی هم ساری و جاری باشد اما واضح است که چون مرجع دینی نایب امام عصر می باشد از سوی او وظیفه دارد مردم را در تمام ابعاد زندگی هدایت کند.
حضور: با توجه به مجموعه آنچه فرمودید، درباره صدور انقلاب اسلامی به جهان چه نظری دارید؟
زاک زاکی: به اعتقاد من انقلاب اسلامی در ایران نقطه شروع یک تحول در تمام دنیا بود که عظمت اسلام در زمان پیامبر(ص) را دوباره به آن بازگرداند و این به خاطر رهبری بود که به اعتقاد من نماینده خداوند تعالی بر روی زمین بود. رهبری که از سوی خداوند انتخاب شده بود. و هنگامی که این جریان اتفاق افتاد، قدرتها از ترس اینکه انقلاب ایران به خارج از مرزهای این کشور سرایت نکند، تمام تلاش خود را به کار بستند تا این انقلاب را در ایران محبوس کنند. اما موفق نشدند. سال گذشته همزمان با برگزاری سالروز پیروزی انقلاب اسلامی من مصاحبه ای با بی بی سی داشتم که ضمن این مصاحبه این سؤال مطرح شد که مردم ایران انتظار داشتند انقلاب اسلامی در مراحل نخستین خود به کشورهای دیگر نیز صادر شود اما با گذشت 25 سال از وقوع آن شاهد بودیم که این انقلاب در داخل ایران محبوس بوده و به خارج از مرزها سرایت نکرده است. نظر شما چیست؟ من گفتم که این مسأله اصلاً درست نیست. انقلاب ایران قطعاً به کشورهای دیگر صادر شده است. آنچه که امروزه در لبنان و عراق مشاهده می کنیم در واقع نتیجه صدور مستقیم انقلاب اسلامی ایران می باشد. همچنین جریاناتی که در نیکاراگوئه، هائیتی و حتی فیلیپین به وقوع پیوست نشان داد که حداقل کشورهای مسلمان بیدار شده و فهمیدند که قدرت در دستان مردم است. بنابراین صدور انقلاب الزاماً به معنی آن نیست که ایران قیام کرد و کشوری دیگر را تصاحب نمود. خیر بلکه به این معناست که همان عقیده به سایر مناطق جهان سرایت کرد و به عقیده من امام خمینی نه تنها در تمام کشورها بلکه در تک تک خانه ها در جهان نفوذ کرد و تأثیر گذاشت، چه آن خانه متعلق به یک مسلمان بود، چه متعلق به یک غیرمسلمان. اگر حتی مردم یک کشور مسلمان بودند، امام خمینی دست کم نوع نگاه آنها به اسلام را تغییر داد. همانگونه که آقای کیم ایل سونگ رهبر کره می گوید: ما تا پیش از انقلاب اسلامی ایران فکر می کردیم که دین افیون است. اما انقلاب اسلامی به ما نشان داد که اینطور نیست. در کمونیسم این عقیده وجود داشت که دین با پول و برای ظلم به انسانها درست شده اما در حال حاضر طرز تفکر آنها فرق کرده. اکنون آنها فکر می کنند که گرچه برخی دینها برای ستم و سرکوب مردم درست شده و ساختگی است اما اسلام اینطور نیست. بنابراین، این عقیده که اسلام در یک منطقه جغرافیایی محبوس شده اصلاً درست نیست. بلکه اسلام به تمام جهان صادر شده است چرا که انقلاب اسلامی، انقلاب یک ملت نبوده و انقلاب تمام انسانهاست و من می توانم به جرأت بگویم که الحمدالله به خاطر نفوذ انقلاب اسلامی در نیجریه، ما هم شاهد تغییر و تحولاتی بوده ایم، گرچه این تحولات اساسی و بنیادین نبوده اما می توان گفت تغییراتی صورت گرفته است.
حضور: جهاد و شهادت چه نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؟
انقلاب اسلامی، انقلاب تمام انسانهاست
فتوای امام نشان داد که اسلام یک دین منحصر به فرد و جهانی است
زاک زاکی: جهاد یعنی مبارزه به هر شکلی، مبارزه برای عدالت. این مبارزه حتی می تواند به صورت آموزش و یا نوشتن یک مطلب مفید باشد. جهاد صرفاً به معنای جنگ نیست بلکه به معنای مبارزه است. هنگامی که مردم در جنگ کشته می شوند از آنها به عنوان تلفات یاد می شود. اما اگر جنگ برای خدا باشد در صورت پیروزی این تو نیستی که پیروز می شوی بلکه اراده خداوند بر آن قرار گرفته و خداوند تو را آزمایش می کند تا ببیند آیا حاضر هستی در راه او مبارزه کنی در این صورت اگر کشته شوی پیروزی و اگر پیروز هم شوی باز هم پیروزی. یعنی در هر دو صورت (نصر و شهادت) پیروزی از آنِ توست. بنابراین با این عقیده، هنگامی که یک نفر زندگی خود را در راه خدا قربانی کرده و به شهادت می رسد به جای سوگواری به خانواده اش تبریک می گویند که شهیدی را به محضر خداوند تقدیم کرده است. و این قضیه نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است.
حضور: قدری هم درباره شکل گیری جنبش اسلامی نیجریه توضیح بفرمایید.
زاک زاکی: جنبش اسلامی نیجریه اواخر دهه 70 بود که مراحل ابتدایی شکل گیری خود را می گذراند. در آن زمان ما دانشجو بودیم و انجمنی با نام «انجمن اسلامی سودان» در نیجریه داشتیم که من معاون امور بین الملل آن بودم. در سال 80 ـ 79. در همان زمان بود که جریانات داخل ایران در رسانه ها منعکس می شد. همزمان در نیجریه سخنرانی ها و سمینارهایی با محوریت اسلام و آینده کشور برگزار می شد. همچنین موضوعات دیگری نظیر «عدالت اجتماعی اسلامی» و اینکه در آینده کشور باید یک کشور اسلامی باشد مطرح بود. اما راهکارهای عملی مناسبی برای این موضوعات وجود نداشت تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 که شیوه ای عملی را به نمایش گذارد. بنابراین با شروع دهه 80 من به این فکر افتادم که جنبشی باید تشکیل شود که متعلق به تمام مردم باشد نه فقط دانشجویان. سال 1981 من عملاً از دانشجویان جدا شده و فعالیت جنبش را آغاز نمودم. جنبش اسلامی نیجریه متکی به مردم است. اساساً جنبشهای آزادیخواه پیش از انقلاب اسلامی ایران هم عمدتاً مسلح بودند یا از سوی کشورهای دیگر حمایت می شدند. اما جنبش های اسلامی از دیدگاه امام خمینی قدرت خود را نه به واسطه مسلح شدن از سوی کشورهای دیگر و نه حتی از سوی نیروهای داخلی بدست می آورد بلکه جنبش های اسلامی متکی به مردم بوده و قدرت خود را از طریق بسیج مردم بدست می آورد. بنابراین در جنبشهای اسلامی مهمترین سلاح مردم هستند و به خاطر همین هم بود که شاه در واقع با تمام ملت مبارزه می کرد.
حضور: استکبار، خصوصاً آمریکا و اسرائیل به مبارزان و شهدای فلسطین و مسلمانان برچسب تروریسم می زنند، نظر شما در این باره چیست؟
زاک زاکی: تروریسم در حقیقت اعمال خشونت و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم برای دست یافتن به یک هدف سیاسی است. البته تا به حال هنوز تعریف واحدی از تروریسم ارائه نشده و هر کس تعریفی از آن ارائه می کند. اما به اعتقاد من تروریسم یعنی ایجاد رعب و وحشت برای اینکه کسی را مجبور کنی خواسته تو را عملی کند مانند گروگانگیری و در پی آن مجبور کردن دولتی برای آزاد کردن برخی زندانیها و اینکه اگر زندانیها را آزاد نکند گروگانها را به قتل می رساند، بنابراین دولت تا آخرین روز تسلیم خواسته آنها خواهد شد. رعب و وحشت در حقیقت سلاحی است در دست افراد ضعیف علیه قدرت. این افراد در واقع قادر نیستند بدون توسل به رعب و وحشت با قدرتها مواجه شوند. اما شهادت کاملاً متفاوت است. شهید آشکارا جلو آمده و موضع آشکاری دارد. او می گوید که با سیاستهای ظالمان مخالف است و هیچ ترسی از بیان این مطلب ندارد. ظالمان و ستمگران هم از ترس اینکه این حرفها دیگران را نیز بر این کار تشویق کند وی را به قتل می رساند. اگر فردی برای آنها خطری نداشته باشد وی را به قتل نخواهند رساند. علاوه بر اینکه ریشه تروریسم را امروزه باید در خود کشورهای استکباری جستجو کرد.
حضور: به عنوان آخرین پرسش بفرمایید درباره فتوای حضرت امام نسبت به سلمان رشدی مرتد چه نظری دارید؟
زاک زاکی: همانگونه که امام فرمود آنها می خواستند به واسطه سلمان رشدی ما را آزمایش کنند. می خواستند ببینند که مسلمانان بیدارند و در صحنه حضور دارند یا خیر. اگر آن فتوا در مورد سلمان رشدی صادر نمی شد چندین سلمان رشدی دیگر هم سر بیرون می آوردند. اما فتوای امام در واقع به همه چیز پایان داد. در ضمن این فتوا خیلی مسائل را روشن کرد. به عنوان مثال نشان داد که مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعه در مسائلی نظیر احترام به اسلام متحد هستند و این مسأله حتی تعجب آمریکا را برانگیخت که چطور حتی یک مسلمان در مورد این موضوع ساکت ننشست. همچنین این فتوا نشان داد که اسلام یک دین منحصر به فرد و جهانی است.