معلمی شغل نیست، عشق است،
اگر به عنوان شغل انتخابش کردی رهایش کن
و اگر عشق توست، مبارک باد
(محمدعلی رجایی)
معلم پارچه ی لطیف زر بفتی است با تار محبت و پود علم
معلم عزیزم روزت مبارک
معلم گرامی از تو تشکر میکنم برای هدایت ما
و از اینکه بهترین راه را برای ساختن امروزمان نشان دادی
تویی که ما را از “هیچ” به “همه چیز” رساندی
شاگرد کوچک شما
پهنه ای از بهشت و صدها اردیبهشت دیگر، در انتظارت
ای آغاز بی پایان، ای وجود بی کران، تو را سپاس،
ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تو را سپاس
ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی
روزت مبارک
معلم امانت داری است که امانت او غیر از همه امانت هاست،
انسان امانت اوست
امام خمینی (ره)
در سپیده دم ازل ان زمان که سازندگی کائنات اغاز می گردید
و کتاب تکوین گشوده میشد نخستین کلمه ایی که با قلم تقدیر
بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه ی زیبای استاد بود
و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت
همیشه و در همه چیز استاد من هستید
انسان بزرگ نمی شود جز بوسیله فکرش
شریف نمی شود جز به واسطه رفتارش و
قابل احترام نمی گردد جز به سبب اعمال نیکش
تقدیم به شما که شایسته احترامی
در میان صدقه هایی که مردم می دهند،
هیچ صدقه ای ارزنده تر از یاد دادن علم و دانش نیست
پیامبر اکرم (ص)
میگویند اگر میخواهی به کسی لطف کنی به او ماهی نده،
ماهیگیری را به او بیاموز.
سپاسگزار معلمی چون شما در زندگی خود هستم که
اندیشیدن را به من آموختید نه اندیشهها را
ای معلم تو را سپاس:
ای آغاز بی پایان، ای وجود بی کران، تو را سپاس
ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تورا سپاس.
ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی
با این گچ عشق تخته ی جانم زن
خطّی ز کلام خود به ایمانم زن
صد درس در این کلاست آموخته ام
یک درس ز عشق جان ویرانم زن
روز معلم یادآور شکوه و عظمت زنان و مردان پاکباخته ای است که
در طول تاریخ در عرصه ی تعلیم و تربیت،
زیباترین جلوه های عشق و ایثار را به نمایش گذاشته اند
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش در کنار نهاد
بر سر لوح او نوشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده
از جهل و غم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین
غم رفته ز جانم و دلم شاد شده
در مکتب تو همیشه شاگردم من
دور از رخ تو همیشه پر دردم من
در فصل بهار و روز استاد ببین
بی نور معلم این چنین زردم من
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوخته ی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من
چون عامل دردم این غم و این تب توست
آموزگارم، تو باغبانی
می پرورانی بذروجودم، با مهربانی
با درسهایت دیو جهالت از من گریزد
اندرزهایت، بهر وجودم، شد پاسبانی
من غرقه بودم در بحر غفلت
دستم گرفتی ای ناجی من،
من همچو قایق، تو بادبانی
بر خوان ِ دانش من میهمانم
تو ای معلم، خود میزبانی
کار تو باشد، ارشاد انسان
همکار ِ خوب ِ پیغمبرانی
مخصوص دبیر شیمی!
مهر شما، گرافیت وجود مرا الماس کرد
من از با شما بودنم چیزی فراتر از استوکیومتری
زندگی و مولاریته شادیها آموختم
امیدوارم کلویید زندگی تان شفاف و معادلات زندگیتان
موازنه شده و محلول زندگیتان از عشق و محبت فراسیر شده باشد
با بیشترین درصد خلوص دوستتان دارم و با بالاترین غلظت مولال
عارفان علـم عاشـق میشوند
بهـترین مردم معلـم میشـوند
عشق با دانش متمم میشود
هر که عاشق شد معلم میشود
معلم، محرم اسرار شاگردان،
طبیب بیماری نادانى،
شریک اندوه و شادی شاگردان است