0

غزلیات ابن حسام خوسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

 

طرفه طوطی ّ شکَّرستانیم

عندلیب هزار دستانیم

طایر آشیان لاهوتیم

تو چه دانی که ما چو مرغانیم

در زوایای قدس معتکفیم

محرم بزم عیش سلطانیم

درد و درمان ما بجوی که ما

گاه دردیم و گاه درمانیم

دیگران گو نبشته برخوانید

زان که ما نا نبشته می خوانیم

جان به ما شاد و ما بجانان شاد

جان جانیم و جان جانانیم

ما چو ابن حسام در رخ دوست

همچو گل تازه روی و خندانیم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

 

زلف آشفته همی تابی و من می تابم

آتش چهره میفروز که من در تابم

شب خیال تو به بالین من آمد گفتم

آه کامد به سرم عمر و من اندر خوابم

ما درین بحر به کشتی تو یابیم نجات

کششی کن که به ساحل کشی از گردابم

آن چنان تشنه ی لعل لب سیراب توام

کاب حیوان نتواند که کند سیرابم

طاق ابروی تو پیوسته مرا در نظرست

زان جهت سجده کنان معتکف محرابم

به چه باب از در محبوب بگردانم روی

روی فتحی ننمودند ز دیگر بابم

چنبر زلف تو شد سلسله ی ابن حسام

هر طرف می کشد آشفته بدان قلابم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

دوش با زلفت به هم شوریده حالی داشتیم

در سر از سودای ابرویت خیالی داشتم

خط ابروی کجت در چشم من پیوسته بود

راست گویی در نظر شکل هلالی داشتم

گرچه با یاد دهانت عیش بر ما تنگ بود

هر دم از شوق لبت شیرین مقالی داشتم

چند روزی پای بند کلبه ی آب و گلم

من که همچون طایران سدره بالی داشتم

خرّما آن روز کان خورشید بر من تافتی

حبّذا آن شب که با آن مه وصالی داشتم

ای خوشا وقتی که ساقی وقت من خوش داشتی

وز کف او چون می کوثر زلالی داشتم

یاد باد آن روزگار خوش که چون ابن حسام

گاه گاهی بر سر کویت مجالی داشتم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

بی نیازی از نیاز ما چه استغناست این

جور کم کن بر دلم کآخر نه از خاراست این

گفتم ای سرو سهی بنشین که بنشیند بلا

گفت بنشینم ولیکن نه بلا بالاست این

گفت رنگت سرخ دیدم این نه رنگ عاشقی است

گفتمش فیض دموع چشم خون پالاست این

گفتم آن مشک سیه بر دامن خورشید چیست؟

گفت بر برگ گل تر عنبر سار است این

گفتم از خون دلم گلگونه رنگین کرده ای

گفت بر نسرین نشان لاله حمراست این

گفتمش چشمت برد از من دل و آرام و هوش

گفت ترک مست را اندیشه یغماست این

گفت کام از لعل من می بایدت ابن حسام

گفتم آری طعنه طوطی شکر خاست این

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

 

گر چه بس منفعل از شرم گناه آمده ایم

تکیه بر مرحمت لطف اله آمده ایم

دست در دامن ملاح عنایت زده ایم

ما بدین بحر نه از بحر شناه آمده ایم

رقم جرم و گناه از صفحات عملم

محو فرمای که بس نامه سیاه آمده ایم

دهن از سوز درون خشک و رخ از دیده پر آب

به انابت بدرت با دو گواه آمده ایم

تا به اعزازچو یوسف به عزیزی برسیم

ما بدین مصر به تاریکی چاه آمده ایم

جای آن هست که دریوزه کنیم ابن حسام

بر سر راه چو بی توشه ی راه آمده ایم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

چو زلف خود فرو مگذار کارم

که چون زلفت پریشان روزگارم

به یاد لعل شیرینت چو فرهاد

بتلخی روزگاری می گذارم

بجز نقش رخت نیکو نیاید

ز هر نقشی که نیکو می نگارم

نیارم بر زبان اورد نامت

که گر یارم بشب خفتن نیارم

درازی شب هجران ز من پرس

که شب تا روز اختر می شمارم

بسوزد مشعل تابنده ماه

گر از سوز درون آهی برآرم

ز تاب هجر زلفت چون بنفشه

سر از زانوی حسرت بر نیارم

بیا ساقی ز چشم نیمه مستم

قدح پر کن که در عین خمارم

نمی یابم ز گلزار تو بویی

ز غمزه می زنی بر دیده خارم

رخ ابن حسام و خاک راهت

که در راهت جز این رویی ندارم

مرا استاد عشقت نکته دان کرد

که رحمت باد بر آموزگارم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

بیا بیا که دل بسته را گشاد دهیم

بیار باده که غم های دل به باد دهیم

غمی که مونس دیرینه بود در دل ما

اگر ز یاد برفت آن غمش به یاد دهیم

به وقت نزع فریدون نگر به سام چه گفت

که وقت شد که قبادی به کیقباد دهیم

روان خفته ی نوشیروان چه می گوید

که بهتر است که انصاف و عدل و داد دهیم

زبان بسته ی طایی به رهروی خوش گفت

که توشه ای بطلب تا که مات زاد دهیم

سروش غیب ندا می کند به ابن حسام

که ناامید چرایی که ما مراد دهیم

همین کرشمه تمامم که دوش ساقی گفت

وظیفه ای است مقرر ترا زیاد دهیم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

بی نیازی تو و ما بهر نیاز آمده ایم

رفته بودیم ز کوی تو و باز آمده ایم

روی دل در طرف زاویه ی تحقیق است

ما بر این رو[ی] نه بر وجه مجاز آمده ایم

دوش الطاف تو چون بنده نوازی می کرد

گفت : باز آی که ما بنده نواز آمده ایم

بی جواز خط تو رفتن ما ممکن نیست

رقعه ای ده که به امید جواز آمده ایم

تا مگر سرو قدت سایه کشد بر سر ما

سر قدم ساخته از راه دراز آمده ایم

بسته احرام ره کعبه اقبال شما

بصفا سعی نموده به حجاز آمده ایم

طاق ابروی تو پیوسته مرا در نظرست

نظری کن که بمحراب نمازآمده ایم

مگذاریم به داغ از تو [چو] شمع از سر سوز

غالب آن است که با سوز و گذاز آمده ایم

تا که محمود شود عاقبتت ابن حسام

جان فدا کرده به دیدار ایاز آمده ایم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

 

ای قامت بلند تو عمر دراز من

محراب ابروی تو محل نماز من

هستم چو شمع شب همه شب در گداز و سوز

و آگه نیی ز گریه و سوز و گداز من

رازم به زیر پرده ز مردم نهفته بود

بر رو فکند اشک من از پرده راز من

گر قسمتم به کوی خرابات کرده اند

با قسمت ازل چه کند احتراز من

من کار خود چنان که بباید نساختم

باید که لطف دوست شود کارساز من

ای سرو خوش خرام بنه سرکشی ز سر

در ناز خود مبین و ببین در نیاز من

یا در کشم به دامن همت که عاقبت

سر بر کشد ز جیب حقیقت مجاز من

ابن حسام را چو محل پیش بار نیست

خیز ای نسیم و عرضه کن از من نیاز من

باشد به نیم جرعه کند کار من تمام

ساقی میر مجلس مسکین نواز من

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

 

رخسار تو بی نقاب دیدن

یک شب نتوان به خواب دیدن

رویی که حجاب آفتاب است

کی شاید بی حجاب دیدن

در دیده ی ما خیال رویت

چون مه بتوان در آب دیدن

در روی تو چشم خیره گردد

نتوان رخ آفتاب دیدن

چشم تو خراب کرده دل را

تا چند توان عتاب دیدن

آخر بتوان بعین رحمت

یکبار بدین خراب دیدن

باریک دقیقه ای ست اینجا

در موی تو پیچ و تاب دیدن

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

طراز طُّره مشکین پر شکن بشکن

دل شکسته مجروح صد چو من بشکن

ز چین زلف گرهگیر نافه ای بگشای

به بوی مشک خطا رونق ختن بشکن

بخنده زان لب شیرین عبارتی بگشای

به نکته منطق طوطی خوش سخن بشکن

چو لعبتان چمن باغ را بیارایند

به باغ بگذر و آرایش چمن بشکن

برنگ عارض گلرنگ ، آب لاله بریز

ببوی سنبل تر نکهت سمن بشکن

اگر ز پسته تنگ تو غنچه لاف زند

به دست باد صبا غنچه را دهن بشکن

ز گوی غبغبت ار سیب می زند ز نخی

چو وضع خویش نداند ورا ذقن بشکن

بیار لؤلؤ منظوم شعر ابن حسام

هزار در ثمین را ازو ثمن بشکن

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

 

به رویت گر نظر کردیم ، کردیم

بکویت گر گذر کردیم ، کردیم

چو گویند از دهانت تنگدستان

سخن گر مختصر کردیم ، کردیم

به امید لب شکر فشانت

تمنّا شکر کردیم ، کردیم

لبت در بوسه گر کامم روا کرد

تقاضای دگر کردیم ، کردیم

به رویت کان تماشاگاه جانست

تماشایی اگر کردیم ، کردیم

ز سودای پریشانی زلفت

صبا را گر خبر کردیم ، کردیم

به پیش ناوک دلدوز چشمت

اگر جان را سپر کردیم ، کردیم

جفای روی خوبت گر حوالت

به دوران قمر کردیم ، کردیم

من و ابن حسام از خاک پایت

چو سرمه در بصر کردیم ، کردیم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

ترا که گفت که بر برگ گل کلاله فکن

بنفشه تاب ده و بر رخ چو لاله فکن

به غمزه صید دل عاشقان کن و آنگه

بهانه بر نظر نرگس غزاله فکن

میار باده تلخم که عیش من تلخ است

ز لعل خویش می ناب در پیاله فکن

چو درد نامه عشاق خویشتن خوانی

کرشمه ای کن و چشمی برین رساله فکن

مقال ابن حسام آتشی دل آشوبست

ز دیده آب سرشکی بر بن مقاله فکن

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

بیا و معنی اسرار ما مشاهده کن

حیات جان ز لب یار ما مشاهده کن

طریق بنده نوازی و رسم دلداری

گرت دلیست ز دلدار ما مشاهده کن

به شهر ما بفروشند جان و غم نخرند

بیا و رونق بازار ما مشاهده کن

حدیث عقل نیابند در دفاتر ما

رموز عشق در اشعار ما مشاهده کن

ز مرهمی که رسد لطف دوست بر دل ریش

دوای سینه افگار ما مشاهده کن

هزار دانه که در گوش هوش باید کرد

ز عقد طبع دُرَربار ما مشاهده کن

شکر که طعمه به طوطی دهند ابن حسام

تو از مقاله گفتار ما مشاهده کن

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات ابن حسام خوسفی

ای خیال عارضت گلشن نگار چشم من

رُسته شمشاد قدت در چشمه سار چشم من

گر خیالت دامن آب روان می بایدش

گو بیا چون سرو بنشین بر کنار چشم من

چشم خوشخوابت به عیاری و شوخی می برد

صبر و آرام دل خواب و قرار چشم من

وعده دیدار خویشم داده بودی پیش ازین

آخر ای جان رحم کن بر انتظار چشم من

می خلد در دیده من خار مژگانت چو تیر

وه کز آن خارست دایم خار خار چشم من

با دل من هر چه رفت از اختیار دیده بود

آه دل کاین دل چه دید از اختیار چشم من

از غبار دامنت بر چشم من گردی فشان

کان جواهر سرمه بنشاند غبار چشم من

مقدمت را هر کسی آخر نثاری ساختند

دُرّ و مروارید غلطان بین نثار چشم من

رازت ای ابن حسام از پرده بیرون میکشد

مردم غمَّاز کامد پرده دار چشم من

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  6:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها