0

ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

حیف از هدیه آن گل رعنا

که پری چهره بود و حور سرشت

حیف از آن تازه گل که بر شاخش

دست گلچین روزگار نهشت

از حریرش لباس بود آخر

بسترش خاک گشت و بالین خشت

رشتهٔ عمر آن یگانه گهر

گردش چرخ بین چگونه برشت

بود تا مزرع جهانش جای

تخم خیرات جاودانی کشت

همه نیکی گزید و نیکی کرد

آری از خوب برنیاید زشت

الغرض چون ازین جهان خراب

سوی گلزار خلد رفت نوشت:

هاتف خسته‌دل به تاریخش

از جهان هدیه شد به سوی بهشت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

دریغ و درد کز بیداد گردون

شد از بزم احبا میر مؤمن

ازین ویرانه منزل رخت بربست

به سوی باغ طوبی میر مؤمن

گرفتش دل ازین دیر پرآشوب

به جنت کرد ماوا میر مؤمن

دلش از هر غمی آسود، چون یافت

به گلزار جنان جا میر مؤمن

غرض از بزم دنیا چون شتابان

روان شد سوی عقبی میر مؤمن

به تاریخش رقم زد کلک هاتف

که رفت از بزم دنیا میر مؤمن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

چون آقا صادق آن فروزان اختر

تزویج نمود دختری مه‌پیکر

کلک هاتف برای تاریخ نوشت

گردید مهی قرین مهر انور

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق

آستان برترش از ذروه کیوان بنگر

چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند

تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر

شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال

گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر

درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز

آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر

دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است

منبع جود ببین معدن احسان بنگر

هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست

در زمان نقد تمناش به دامان بنگر

خانه‌ای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت

عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر

چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک

سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر

آب حیوان که خضر در ظلماتش می‌جست

گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر

جدولی بین و در آن صف زده سی فواره

همه را بر ورق نقره درافشان بنگر

در میان جدولی از آب خضر مالامال

وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر

از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو

وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر

بس که می‌بالد ازین طرفه بنا کاشان را

سرهم چشمی شیراز و صفاهان بنگر

یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان

این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر

پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا

که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

صد هزار افسوس کز بی‌مهری گردون نهاد

آفتاب عمر یوسف میرزا رو در زوال

ماه اوج عزت از دور سپهر بی‌درنگ

ناگه از اوج شرف رو کرد در برج و بال

شد نهان در تیره خاک آن قیمتی گوهر که بود

درة التاج سیادت قرة العین کمال

طعمهٔ گرگ اجل شد یوسف رویش چو بدر

وز غمش شد پشت یعقوب فلک خم چون هلال

مرغ روح لامکان سیرش ازین تنگ آشیان

پر فشان سوی گلستان جنان بگشود بال

بود از رخسار و قامت غیرت گل رشک سرو

حیف از آن نورسته گل افسوس از آن نازک نهال

شد گلی ناچیده در باغ جنان و ماتمش

بیخت بر فرق جهان خاک غم و گرد ملال

چون به شوق گلشن خلد برین زین مرحله

خیمهٔ اجلال بیرون زد به عزم ارتحال

عقل با هاتف پی تاریخ سال رحلتش

گفت بیرون از جهان شد یوسف مصر جلال

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

ساکن کنعان مهجوری خلیل

آن که چون یعقوب باشد ممتحن

وان که هست از تیشهٔ صبر و شکیب

کوه اندوه و بلا را کوه کن

آنکه هرگز جز حدیث درد عشق

برنیاید از لب او یک سخن

چون غم و درد نهانش کرده بود

فارغ از هر محفل و هر انجمن

داشت چون وحشی غزالان روز و شب

وحشت از پیر و جوان و مرد و زن

کرد پیدا بهر خود غمخانه‌ای

آن گرفتار بلایا و محن

کرد معمور آن مصیبت خانه را

بهر اندوه و ملال خویشتن

کرد چون تعمیرش و آن غمکده

گشت نو از گردش چرخ کهن

کلک هاتف از پی تاریخ آن

زد رقم معمور شد بیت الحزن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

خان احمدبیک چون به جنت

از لطف خدای انس و جان شد

در تاریخش بگفت هاتف

خان احمد جانب جنان شد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

حیف ز حاجی نبی گوهر بحر وجود

کز ستم آسمان گشت نهان در زمین

در گران قیمتی بود و سپهر از جفا

در دل خاکش نهاد ساخت چو گنجش دفین

رفت ازین گلستان چون گل و احباب را

ماند ازو داغ و درد در دل و جان حزین

جانب خلد برین بار سفر بست و شد

در روضات جنان همنفس حور عین

چون ز غم آباد دهر، گشت ملول و به شوق

کرد از این خاکدان رو به مقام امین

خامهٔ هاتف نوشت از پی تاریخ او

منزل حاجی نبی باد بهشت برین

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد

ز جور اختر و بیداد گردون میرعبدالله

هزار افغان ز بی‌مهری چرخ پیر کز کینش

به عقبی شد جوان از گیتی دون میرعبدالله

دریغا گشت در گلزار هستی ناگهان چون گل

شراب زندگی در ساغرش خون میرعبدالله

رخ تابان نهفت و کرد روز جمله یاران را

جدا از مهر روی خویش شبگون میرعبدالله

بود از ماتمش از حد فزون داغ دل یاران

که بودش مهربانی از حد افزون میرعبدالله

ز کج رفتاری گردون و بیداد سپهر دون

به ناکامی شد از بزم جهان چون میرعبدالله

رقم زد از پی تاریخ سال رحلتش هاتف

شد از بزم جهان ناکام بیرون میرعبدالله

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

بلبل گویای این باغ آذر از دور سپهر

لب فروبست از نوای زندگی ناگاه آه

ناگهان دم درکشید از بذلهٔ دلکش دریغ

عاقبت خاموش گشت از نغمهٔ دلخواه آه

دامن صحبت کشید از چنگ اهل دل فسوس

ظل رحمت برگرفت از فرق اهل الله آه

صبح او گردید شام از گردش انجم فغان

روز عالم شد سیاه از دور مهر و ماه آه

رشتهٔ آمال ما زان در فاخر بس دراز

رشتهٔ عمر وی آمد لیک بس کوتاه آه

کرد تنها عزم ره وز دوستان کس را نبرد

خاصه چون من چاکری با خویشتن همراه آه

راز دل ناگفته چشم از محرمان پوشید و رفت

کس ز راز آن دل آگه نشد آگاه آه

چرخ روبه باز کردش طعمهٔ گرگ اجل

شد زبون شیری چو او در چنگ این روباه آه

یوسف افتاد ار به چاه آخر ز چاه آمد برون

یوسف من ماند تا آخر زمان در چاه آه

چون سوی جنت به پرواز آمد اندر ماتمش

بر فلک رفت از دل و جان گدا و شاه آه

کلک هاتف از پی تاریخ سال رحلتش

زد رقم از بلبل گویای این باغ آه آه

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

دریغا که شد در نقاب تراب

رخ عالم‌آرای سیدعلی

دریغا که گم شد در این خاکدان

ثمین در یکتای سیدعلی

سوی خلد رو کرد ازین تیره خاک

روان مصفای سیدعلی

چو بیرون شد از دنیی دون و شد

بهشت برین جای سیدعلی

به تاریخ آن کلک هاتف نوشت

شده خلد ماوای سیدعلی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

حیف و صد حیف کز نهیب اجل

شد ز احباب دور کلبعلی

در گرفتش ز خلق عالم و کرد

میل غلمان و حور کلبعلی

خلق در ماتم وی و دارد

خود به فردوس سور کلبعلی

چون به دارالسرور خلدبرین

شد روان از غرور کلبعلی

بهر تاریخ زد رقم هاتف

شد به دارالسرور کلبعلی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

چون خان جهان پناه از دور زمان

از بزم جهان رفت به گلزار جنان

کلک هاتف برای تاریخ نوشت

شد خان جهان‌پناه در بزم جنان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

خان جم کوکبه عبدالرزاق

که کند دیدن او جان تازه

آن که رخسار و جمالش دایم

هست چون گل به گلستان تازه

آن که ز ابر کرمش کشت امید

هست چون سبزه ز باران تازه

آن که با جود کفش هر روزه

عهد نو سازد و پیمان تازه

شهر کاشان را از همت او

شد پس از زلزله بنیان تازه

گشت از مسجد و بازار و حصار

همهٔ ابنیهٔ آن تازه

پایه‌ها راست شد ارکان محکم

گنبدش نوشد و ایوان تازه

زان بناهای مجدد گردید

مسجد جامع ویران تازه

منهدم بود چنان کش گفتی

نتوان کرد به عمران تازه

همتش گشت چون آنجا معمار

سقف‌ها نوشد و جدران تازه

شد چنان تازه که در هفت اقلیم

مسجدی نیست بدین‌سان تازه

از طواف حرم محترمش

مؤمنان را شود ایمان تازه

در وی افواج ملایک آیند

هر دم از گنبد گردان تازه

بهر تاریخ خرد با هاتف

گفت شد مسجد کاشان تازه

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:ماده تاریخ‌ها هاتف اصفهانی

گوهر این نه صدف آقا عزیز

شیعهٔ یکرنگ علی ولی

حق پسری داد ز لطفش که هست

نور رخش چون مه تابان جلی

نام محمدعلیش ساختند

زاد چون با حب نبی و علی

مولد او چون دل احباب را

ساخت چو آیینه ز غم منجلی

عقل به هاتف پی تاریخ گفت

بدر منیر است محمدعلی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها