0

مختارنامه(رباعیات) عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

شمع آمد و گفت: جان نگر بر لبِ من

گردون به خروش آمد از یاربِ من

وین طرفه که روز شادیم شب خوش کرد

در آتش و سوز چون بُود خود شبِ من

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  3:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

شمع آمد و گفت: آتش و گازست عظیم

زین سرزنش و ازان گدازست عظیم

وین سوختنم که هر شبی خواهد بود

گر بیش شبی نیست درازست عظیم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  3:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پای

سر سوخته پای بسته نی بند و گشای

کس چون من اگر چه پای بر جا نبود

از آتش فرق، پای من رفت ز جای

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  3:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: ای در سر سوز

هر لحظه مرا به شیوهٔ دیگر سوز

گر کارِ مرا هیچ سری پیدا نیست

پیداست سرِ کارِ تُرا کمتر سوز

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: چند افروزی

خوش سوزی اگر سوز ز من آموزی

هر لحظه سری دگر برآری در سوز

ای شمع برو که سرسری میسوزی

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: عیدِ تو خوش است

قربانم کن که من یزیدِ تو خوش است

هم وعدهٔ تو خوش و وعید تو خوش است

تو شاهدِ ما و ما شهیدِ تو خوش است

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: کیفر بردیم

وز دستِ تو جان یک ره دیگر بردیم

شمعش گفتا: کنون مترس از آتش

کان آتشِ سینه سوز با سر بردیم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: گرینده مباش

شمعش گفتا: ز من پراکنده مباش

کاتش بسرم چو اشک در پای افتاد

سر میفکنندم که سر افکنده مباش

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: میسوزم زار

شمعش گفتا که سوختن بادت کار

زان میسوزی که میپرستی آتش

آتش مپرست و کافری دست بدار

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: «از روزِ نخست

چون کشته شوم بر سرت از عهد درست

زنهار به اشکِ خود بشویی تو مرا»

شمعش گفتا: «شهید رانتوان شست»

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: چندی سوزم

شمعش گفتا: سوختنت آموزم

تو پر سوزی به یکدم و من همه شب

میسوزم و میگریم و میافروزم

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه که شمع دلگشایش افتاد

دلبستگی گره گشایش افتاد

گردِ سرِ شمع پایکوبان میگشت

جان بر سرش افشاند و به پایش افتاد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: دمسازی من

میبینی و میکنی سراندازی من

با این همه گر چه نیست با جان بازی

در عشق تو کس نیست به جانبازی من

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: غم بیشستی

گر سوز من و تو را نه در پیشستی

هرچند سرِ منت نبودست دمی

ای کاش که یک دمت سرِ خویشستی

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پروانه به شمع گفت: آخر نظری

شمعش گفتا: ز من نداری خبری

پروانهٔ شمعی دگرم من همه شب

تو میسوزی از من و من از دگری

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  5:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها