0

مختارنامه(رباعیات) عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! فروختی و لاف آوردی

آتش به سر خود به گزاف آوردی

در سینه چو من نهفته در آتش عشق

از بهر چه سر را به طواف آوردی

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

از روغنِ شمع بوی خون میآید

کز پیشِ عسل تشنه کنون میآید

این طرفه که در مغز وی افتاد آتش

روغن همه از پوست برون میآید

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! چو تو هیچ کس آشفته ندید

در سوز یکی مست جگر تفته ندید

هرگز چشمی در همه آفاق چو تو

یک سوختهٔ ز سر برون رفته ندید

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

آتش همه با شمع جفا خواهد کرد

وز سوختنش بی سر وپا خواهد کرد

کردش ز عسل جدا به گرمی آخر

وز موم به نرمیش جدا خواهد کرد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

از آه دلم کام و زبان میسوزد

چه کام و زبان همه جهان میسوزد

ای شمع! اگر بسوزدت تن سهل است

زیرا که مرا جملهٔ جان میسوزد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! بلا در تو اثر خواهد کرد

و اشکت همه دامنِ تو تر خواهد کرد

سر در آتش نهاده آگاه نیی

کاین کار سر از کجا به در خواهد کرد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! تویی علی الیقین دشمنِ تو

خود را کشتی خون تو در گردنِ تو

با آتش سوزنده گرفتی سرِخویش

تا چند زسرگرفتگی کردنِ تو

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! برو که سوختن حدّ من است

مقبول نیی که سوز تو ردّ من است

تو میسوزی به درد و من مینالم

پس سوز نه برقدّ تو بر قدّ من است

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

در شمع نگاه کن که جان میسوزد

وز آتش دل همه جهان میسوزد

آتش دل اوست برگرفته است از خویش

بر خود دل گرم او از آن میسوزد!

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

چون شمع دمی نبود خشنود از خویش

در سوز برآورد بسی دود از خویش

گفتم که مسوز، گفت: تو بی خبری

زان میسوزم تا برَهم زود از خویش

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! مگر چنان گمانْت افتادست

کاتش ز زبان در دل و جانْت افتادست

هر دم گویی در دلم آتش افتاد

این چه سخنی است کز زبانْت افتادست

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! تُرا نیست ز سوز آگاهی

زیرا که ز سوختن بسی میکاهی

مینالم من ز شادی سوز مدام

پس عشق درآموز اگر میخواهی

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! اگرچه مجلس افروختهای

اما تن نرمُ نازکت سوختهای

تو سر زده در دهان گرفتی آتش

نفط اندازی از که در آموختهای

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای شمع! تُرا ز سوز محروم کنند

گر سوز منتْ تمام معلوم کنند

فرقی است ز سوزی که همه جان سوزد

تا آن که به دستِ خویش از موم کنند

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

شمع است که همچو سرکشی میخندد

وز بیخبری در آتشی میخندد

پس میگرید جملهٔ شب در غم صبح

بر گریهٔ او صبح خوشی میخندد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  2:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها