0

مختارنامه(رباعیات) عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای دل هر دم دست به خون نتوان برد

ور دل بردی ز غم کنون نتوان برد

وی دیده تو کم گری که چندینی آب

در هیچ زمین به پل برون نتوان برد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

گفتم:‌دل من که خانهٔ جان اینست

از دیده خراب شد که طوفان اینست

گفتا که چو آب چشم داری بسیار،

در آب گذار چشم، درمان اینست

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

از شرم رخت سرخی گل میبشود

وز شور لبت تلخی مل میبشود

چون با تو به پل برون نمیشد آبم

خون میگریم اگر به پل مینشود

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

گفتم ای چشم خواب میباید برد

بویی ز دل خراب میباید برد

چندین مگری گفت در آتش غرقم

وین واقعه را به آب میباید برد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای دل ز هوای عشق کیفر میبر

در کشتن خود دست به خنجر میبر

وی دیده تو کردهیی که خون گشت دلم

چون خون زتو افتاد تو در سر میبر

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

هر چند که پشت و روی دارم کاری

از دیدهٔ خویش تازه رویم باری

رویم که ز آب دیده دارد ادرار

هر لحظه مراتازه کند ادراری

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

چون دریائی کنار من از جا خاست

کز چشمهٔ چشم لؤلؤ لالا خاست

گویند بسی چشمه ز دریا خیزد

چونست که از چشمه مرا دریا خاست

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

یک همنفسی کو که برو گریم من

گر هم نفسی بود نکو گریم من

در روی همه زمین نمییابم باز

خاکی که برو سیر فرو گریم من

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

ای عشق توأم در تک و تاب افکنده

سودای توأم بی خور و خواب افکنده

بی روی تودر مردمک دیدهٔ من

خون ریزش را سپر بر آب افکنده

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

تا کی ریزم ز چشمِ خون پالا اشک

بالای سرم گذشت صد بالا اشک

دردی که ز تو در دلم آرام گرفت

پرداخته کی شود به صد دریا اشک

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

 

خونی که مرا در دل و جان اکنون هست

صد چندانم ز چشم چون جیحون هست

گر قصد کنی به خون من کشته شوی

کاینجا که منم هزاردریاخون هست

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

تا جان دارم حلقِ من و خنجر تو

با جان چکنم گر نکنم در سر تو

میآیم و همچو ابر میریزم اشک

تا آب زنم به اشک خاک در تو

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

تن خاک نشین چشم یار آمده گیر

جان بستهٔ بندِ انتظار آمده گیر

چون دیده ز خون دل کنارم پر کرد

دل نیز ز دیده بر کنار آمده گیر

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

جانا!‌غم تو با تن چون مویم داشت

وز بس خواری چو خاک در کویم داشت

من نیز به چشم بر نیایم هرگز

چشمم ز سرشک دست بر رویم داشت

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

چون شمع، ز بس سوز، خور و خوابم شد

و آرام و قرار دلِ پرتابم شد

از بس که ز دیده ریختم آب چو ابر

از دیده ز پیش مردمان آبم شد

 
 
 
جمعه 10 اردیبهشت 1395  12:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها