0

مختارنامه(رباعیات) عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

آخر روزی دلت به درگه برسد

جان تو به مقصود تو ناگه برسد

صد عالم پر ستاره میبینی تو

چون جمله به یک برج رسد ره برسد

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

هر چیز که هست در دو عالم کم و بیش

از جلوهگری نور اوست ای درویش!

تا جلوه همی کند همه جلوهٔ اوست

چون جلوه کند ترک، نماند پس وپیش

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

پیوسته دلی گرفته از غیرت باد!

در بادیهٔ یگانگی سیرت باد!

هر نقش که از پرده برون میبینی

چون پرده براوفتد، همه،‌خیرت باد!

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

هر جان که به راه رهنمون مینگرد

چل سال به دیدهٔ جنون مینگرد

چون چل بگذشت آفتابی بیند

کز روزن هر ذرّه برون مینگرد

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

چیزی که ورای دانش و تمییز است

چون هر چیزش مدان که چیزی نیز است

بودیست که بودها در او نابود است

چیزی است که چیزها در او ناچیز است

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

غوّاص در اوّل قدم از فرق کند

تا در دریا سلوک چون برق کند

دریا چو نهاد روی در باطنِ مرد

با چشم زنی هر دو جهان غرق کند

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

آن بحر که هر لحظه دگرگون آید

از پرده کجا تمام بیرون آید

یک قطره از آن بحر که ما میگوییم

از هژده هزار عالم افزون آید

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

خود را، سوی خود،‌رهگذری باید کرد

وین کار قوی نه سرسری باید کرد

هر چیز که هست هر یکی آیینهست

در آینهها جلوهگری باید کرد

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

جایی که درو نه شیب ونه بالا بود

نه جسم و جهت نه جنبشِ اجزا بود

هر چیز که جُست مردِ جوینده بسی

چون آنجا شد همه تمام آنجا بود

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

آن ماه که بر هر دو جهان میتابد

در مغزِ زمین و آسمان میتابد

یک ذرّه بود در او همه روی زمین

ماهیست کز آسمانِ جان میتابد

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

 

راهی که همه سلوک وی باید کرد

کی، نتوان گفت از آن، و طی باید کرد

راهیست که هر قدم که بر میگیری

اول قدمت به قطع پی باید کرد

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

عالم همه گفت و گوی خود میبیند

بر سالک جست و جوی خود میبیند

هرچیز که هست جمله چون آیینهست

در دست گرفته روی خود میبیند

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

 

آن بحر که دم به دم فزون میجوشد

وز حسرت او هزار خون میجوشد

گویی که به نوعی دگر و شکل دگر

هر لحظه ز هر ذرّه برون میجوشد

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

چیزی که دمی نه تو درآنی و نه من

کیفیت آن نه تو بدانی و نه من

گر برخیزد پردهٔ پندار از پیش

او ماند و او، نه تو بمانی ونه من

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مختارنامه(رباعیات) عطار

بحری که در او دو کون ناپیدا بود

او بود و جز او نمایش سودا بود

آن قطره که در جستن آن دریا بود

چون آنجا شد خود همه عمر آنجا بود

 
 
 
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها