پاسخ به:غزلیات عطار نیشابوری
بر دل من چون دل آتش بسوخت
عشق تو بیرحمتر از آتش است
آتش سوزنده به جز تن نسوخت
عشق تو آهنگ به جان میکند
هر که ز زلف تو کشد سر چو موی
وآنچه که صد سال کند رستمی
زلف تو در نیم زمان میکند
چون نزند چشم خوشت تیر چرخ
کابروی تو چرخ کمان میکند
هر که کند وصف دهانت که نیست
هست یقین کان به گمان میکند
خط تو چون مهر نبوت به نسخ
خط تو زان قصد نشان میکند
چشمهٔ خضر است دهانت به حکم
خط تو سرسبزی از آن میکند
بی خبری دی خط تو دید و گفت
برگ گل از سبزه نهان میکند
غالیه در غالیهدان میکند
رشتهٔ آن ثقبه میان میکند
گفت که نرمم به زبان میکند
میندهد زانکه زیان میکند
شفقت او بین که رخم در سرشک
چون رخ خود لالهستان میکند
گرچه ز صد شیوه برآن میکند
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 5:01 PM
تشکرات از این پست