پاسخ به:غزلیات مولوی
یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده
و آن آفتاب از سقف دل بر جانشان تابان شده
هر نجم ناهیدی شده هر ذره خورشیدی شده
خورشید و اختر پیششان چون ذره سرگردان شده
آن عقل و دل گم کردگان جان سوی کیوان بردگان
بیچتر و سنجق هر یکی کیخسرو و سلطان شده
بسیار مرکب کشتهای گرد جهان برگشتهای
در جان سفر کن درنگر قومی سراسر جان شده
با این عطای ایزدی با این جمال و شاهدی
فرمان پرستان را نگر مستغرق فرمان شده
چون آینه آن سینه شان آن سینه بیکینه شان
دلشان چو میدان فلک سلطان سوی میدان شده
از هیهی و هیهایشان وز لعل شکرخایشان
نقل و شراب و آن دگر در شهر ما ارزان شده
چون دوش اگر بیخویشمی از فتنه من نندیشمی
باقی این را بودمی بیخویشتن گویان شده
این دم فروبندم دهن زیرا به خویشم مرتهن
تا آن زمانی که دلم باشد از او سکران شده
سلطان سلطانان جان شمس الحق تبریزیان
هر جان از او دریا شده هر جسم از او مرجان شده
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
آیینه گشتهام همه بهر خیال تو
و این طرفهتر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو
خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی
آبستن است لیک ز نور جلال تو
آبستن است نه مهه کی باشدش قرار
او را خبر کجاست ز رنج و ملال تو
ای عشق اگر بجوشد خونم به غیر تو
بادا به بیمرادی خونم حلال تو
سر تا قدم ز عشق مرا شد زبان حال
افغان به عرش برده و پرسان ز حال تو
گر از عدم هزار جهان نو شود دگر
بر صفحه جمال تو باشد چو خال تو
از بس که غرقهام چو مگس در حلاوتت
پروا نباشدم به نظر در خصال تو
در پیش شمس خسرو تبریز ای فلک
میباش در سجود که این شد کمال تو
چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی
که عشق سلطنت است و کمال و خودکامی
پلنگ عشق چه ترسد ز رنگ و بوی جهان
نهنگ فقر چه ترسد ز دوزخ آشامی
چگونه باشد عاشق ز مستی آن می
که جام نیز ز تیزیش گم کند جامی
چه جای خاک که بر کوه جرعهای برریخت
هزار عربده آورد و شورش و خامی
تو جام عشق چه دانی چه شیشه دل باشی
تو دام عشق چه دانی چو مرغ این دامی
ز صاف بحر نگویم اگر کفش بینی
مثال زیبق بر هیچ کف نیارامی
ملول و تیره شدی مر صفاش را چه گنه
نبات را چه جنایت چو سرکه آشامی
که خاک بر سر سرکا و مرد سرکه فروش
که شهد صاف ننوشد ز تیره ایامی
به من نگر که در این بزم کمترین عامم
ز بیخودی نشناسم ز خاص تا عامی