پاسخ به:رباعیات وحشی بافقی
گر درخور مهرم احترامی بودی
نزدیک توام قدر تمامی بودی
من میگفتم که عشق من تا به کجاست
گر ز آنطرف از عشق مقامی بودی
در عهد معالجات تو بیماری
بیکار شد از شیوه خلق آزاری
نی از پی آزار به سوی تو شتافت
آمد که شکایت کند از بیکاری
ای رفعت و شان فروترین پایه تو
خوبی یکی از هزار پیرایهٔ تو
از بهر خدا سایه زمن باز مگیر
ای سایهٔ رحمت خدا سایهٔ تو
گر با تو گهی نظر کنم پنهانی
لازم نبود که طبع خود رنجانی
من بودم و دیدنی چو این هم منع است
آن نیز به یاران دگر ارزانی
ای کاش برات من براتی بودی
کز مفلسیم خط نجاتی بودی
بالله که آنچنان براتی میبود
گر از طرف تو التفاتی بودی
ای درگه تو عید گه روحانی
در تهنیتت هم انسی و هم جانی
از لطف تو عیدیی طمع دارم لیک
ترسم که توام طفل طبیعت خوانی