پاسخ به:مقطعات مسعود سعد سلمان
آنکه چون خلق او نداند بود
در بهاران به باغ بوی نسیم
ای کریمی که در کرم چون تو
وای تو را بر مقدمان تقدیم
شده گیتی به چون تو راد بخیل
باز این شعر چون نعیم گرفت
پیش بر عزم من رهی چو جحیم
در تک و پوی چون عذاب الیم
نه چو او در شتاب طبع سفیه
نه چو او در درنگ رأی حلیم
پس از ایزد مراد بود چنانک
که کنم وصف او به طبع کریم
شود اندیشه را میان بدو نیم
زو کنم حکم نیک و بد که دروست
ناشده هفته ای به خانه مقیم
عرضم ار در شود به تاب عظیم
ای بهر مفخرت که در گیتی است
کرده فرزانگان تو را تسلیم
کیسه چون در شود به آتش و سیم
کس تو را در میان آتش و آب
باز نشناسد از خلیل و کلیم
مانده بود این جهان سیاه و تمیم
کی بود کی که باز بینم باز
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 12:51 PM
تشکرات از این پست