پاسخ به:رباعیات محتشم کاشانی
دی از کرم داور دوران کردم
سودی و زیان نیز دو چندان کردم
طالع بنگر که بر در حاتم دهر
رفتم که کنم فایدهٔ نقصان کردم
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
از الفت درد اگرچه کلفت داری
صد شکر که بر علاج قدرت داری
آن پای که بر بستر درد است امروز
فرداست که در رکاب صحت داری
هرچند که بهر پاس جمیعت تو
هستند هزار بنده در خدمت تو
یک بنده بیریاست کز ادعیه است
مشغول به پاسبانی دولت تو
دارد ز خدا خواهش جنات نعیم
زاهد به ثواب و من به امید عظیم
من دست تهی میروم او تحفه به دست
تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم
ای شیخ که هست دایم از نخوت تو
در طعنهٔ آلایش من عصمت تو
گر عفو خدا کم بود از طاعت تو
دوزخ ز من و بهشت از حضرت تو
این کوثر فیض بخش کز خجلت او
آب چه زمزم به زمین رفته فرو
گر جوشد و بیرون رود از سرچه عجب
کز عکس رخ تو آتش افتاده درو
چون مهر تو میتوان نهان ورزیدن
باید ز چه رسوای جهان گردیدن
گوئی که نمیتوانیم دید آری
با غیر تو را نمیتوانم دیدن
این عید حضور خان چو ملک افروزست
عید که و مه مبارک و فیروزست
کاشان به خود ار بنازد امروز بجاست
چون عید بزرگ کاشیان امروزست
عفوی که ز اندازه بدر خواهد بود
ظرفش ز جهان وسیعتر خواهد بود
در ساحت صحرای گناهی که مراست
جا یافته بیش جاوه گر خواهد بود
گوئی ز ته بستر آن حجله نشین
تا ناف پر است از نافهٔچین
چادر شب بسترش اگر افشانند
تا حشر هوا عبیر بارد به زمین
آن دست که نخل قد آدم ریزد
نخلی به نزاکت قدت کم ریزد
گر نازکیت به سر و آزاد دهند
چون باد صبا بجنبد از هم ریزد