0

تضمین‌های فروغی بسطامی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۵

بشنو ای تازه غزال این غزل تازهٔ شاه

تا شود خوش‌دلی هر دو جهان حاصل تو

در ازل چون بسرشتند ملایک گل تو

حیف و صد حیف که کردند چو آهن دل تو

همه جایی و ندانیم کجایی ای دوست

هیچ کس پا ننهاده‌ست به سر منزل تو

دل عشاق به امید وصال تو خوش است

ره ندارند به جایی به جز از محفل تو

هر کجا رو کنی ای دوست همه مشتاقان

هم چو مجنون بدوند از عقب محمل تو

دوش پیش دهنت مشکل خود را گفتم

گفت کز تنگی حل می نشود مشکل تو

عقل در چارهٔ سودای تو بی چاره بماند

وقت آن است که دیوانه شود عاقل تو»

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۶

پنج بیت از شه والاست در این تازه غزل

که بود هوش ربایندهٔ هر دانایی

ای که چون حسن تو نبود به جهان کالایی

چو قد سرو روانت نبود بالایی

تنم آن روح ندارد که تو تیرش بزنی

خونم آن قدر ندارد که تو دست الایی

باغ فردوس نخواهند مقیمان درت

نیست خوش‌تر ز سر کوی تو دیگر جایی

چهرهٔ هم چو مهت را همه شب زیر نقاب

هر چه پنهان کنی ای دوست به ما پیدایی

تا تو منظور منی دیده فرو دوخته‌ام

که نیفتد نظرم بر رخ هر زیبایی

گر چه روی تو ندیدیم ولی خوشنودیم

که ندیده‌ست تو را دیدهٔ هر بینایی

لب شیرین تو گویا به حدیث آمد باز

که برآورده بسی شور ز هر شیدایی

دست در زلف رسای تو کسی خواهد زد

که سرش را ننهد بر سر هر سودایی

گر قدم بر سر شعرا نهی ای مه شاید

زان که خوانندهٔ اشعار شه والایی

نکته پرداز سخن سنج ملک ناصر دین

که به تحقیق ندارد سخنش همتایی

خسروا طبع فروغی به همین خرسند است

که سخن سنج و سخن‌دان و سخن آرایی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  11:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها