در این مقال ؛ از منظر برهان خلف که : اکثریت مردم جهان جهنمی اند به موضوع نگاه شده و سپس سعی می شود که با دلایل ساده ای ، رد شده و نتیجتا ، مدعای موضوع مقاله که خلاف این فرض است، اثبات گردد.
مقدمه :
در مقالات " پایه های دین از منظر قرآن کریم " ۱ ، " پلورالیسم فلاح ، نه پلورالیسم نجات " ۲ و مطلب " بهشت خداوند از آن کیست ؟ فقط مسلمان یا !! " ۳ ، و با توجه به آیات مختلف قرآن از جمله آیات سوره بقره آیه ۶۲ ۴ و سوره تغابن ، آیه ۹ ۵ ، نگاه اثباتی به این موضوع مطرح شد که هر انسانی از هر آئین و مسلک با رعایت سه شرط ( اعتقاد به خداوند ، اعتقاد به هدفمندی خلقت ( معاد ) و انجام عمل صالح ) ، در پیشگاه خداوند رستگار شده و بهشتی خواهد بود .
ولی در این مقال ؛ از منظر " برهان خلف " که : " اکثریت مردم جهان جهنمی اند " به موضوع نگاه شده و سپس سعی می شود که با دلایل ساده ای ، رد شده و نتیجتا ، مدعای موضوع مقاله که خلاف این فرض است ، اثبات گردد .
۱ همانطور که همگان معتقدند ، یکی از کارکردهای خداوند در حوزه انسانی ، " تربیت " بوده و هدایت تشریعی او نیز در همین راستا انجام گرفته است .
و آنچه که از آیات قرآن برداشت می شود ، هدف خداوند از خلقت انسان ، رسیدن به قرب او و حضور در جنت ماوی او می باشد .۶
بر این اساس در بیش از ۱۰۰۰ جای قرآن صفت تربیتی خداوند با عناوین " رب و رب العالمین " ، اعلام گردیده است .
برای آن که مفهوم ، کارکرد و جایگاه این نقش تربیتی بهتر روشن گردد به مثال زیر توجه داده می شود :
فرض : معلمی برای تربیت تعدادی دانش آموز بکار گرفته می شود ، ولی پس از پایان دوره ، اکثریت مردود گردند و اهداف معلم عقیم بماند .
اگر معلم را مقصر بدانیم ، می تواند با دلایل زیر از خود دفاع کرده و عدم موفقیت خود را توجیه نماید :
من از شرایط دوران رشد آنها بی اطلاع بودم
از شرایط خانوادگی و روحی آنها خبر نواشتم
نقاط ضعف و قوت آنها بر من روشن نبود
با توجه به تجربه و تخصص خودم ، روشی را جهت تربیت آنها طراحی کردم که به دلیل بی اطلاعی از موارد فوق ، عقیم مانده و جواب نداد .
و با این استدلال ، جایی برای مواخذه معلم باقی نمی ماند .
لیکن در مورد نقش تربیتی خداوند ؛ اگر اهداف او از نقش تربیتی اش محقق نشود و اکثریت افراد بشر جهنمی گردند ، به دلایل زیر ، نمی توان این عدم موفقیت خداوند را در تربیت افراد بشر از او پذیرفت :
خودش بشر را خلق کرده است
از همه ضعفها و قوتهای او اطلاع دارد
توانائی هر گونه کاری را دارد
هر روش تربیتی ممکن را می داند
از همه چیز او آگاه است
بنابراین ، با این همه علم و آگاهی و توانائی خداوند ، اگر اهداف او در بهشتی کردن افراد بشر محقق نشود ، نشانه ضعف و ناتوانی او در بکارگیری علم و توانائیهای خودش است .
و قطعا ، این ناتوانی ، از مواردی است که همگان آن را از ساحت قدسی خداوند به دور می دانند .
بنابراین ؛ چاره ای نیست که خلاف آن ، که توانایی خداوند در توفیق در نقش تربیتی خود می باشد را بپذیریم و نتیجه آن ؛ بهشتی شدن اکثریت افراد بشر می باشد .
۲ یکی از ویژگی های بارز خداوند " غلبه و سبقت رحمت او بر غضبش " ۷ می باشد .
با فرض جهنمی شدن اکثریت افراد بشر ، این امر تداعی خواهد شد که : " اکثریت ، موجبات خشم و غضب او را فراهم کرده و نتیجتا ، باعث عدم امکان استفاده خداوند از رحمتش شده " که این امر نیز به نتایج زیر منجر خواهد شد :
سخن فوق از خداوند ، شوخی و یا عبث بوده است
خداوند در پیش بینی شرایط تحقق قاعده فوق ، ناتوان بوده است
خداوند حرفی زده ولی نتوانسته به منصه ظهور برساند
و این امر نیز ، از مواردی است که همگان آن را از ساحت قدسی خداوند به دور می دانند .
و تبعا ؛ چاره ای نیست که خلاف آن ، که توانایی خداوند در محقق کردن غلبه و سبقت رحمتش بر غضبش می باشد را بپذیریم و نتیجه آن ؛ بهشتی شدن اکثریت افراد بشر می باشد .
نتیجه کلی : اگر بپذیریم و باور داشته باشیم که خداوند ، هم رب العالمین است و هم رحمتش بر غضبش غالب ؛ پس باید بپذیریم که : اکثریت افراد بشر ، از نظر خداوند ، علیرغم کاستی ها ، تفاوتها و .... به گونه ای مومنانه و اخلاقی زندگی می کنند که نمره قبولی می گیرند و بهشتی خواهند شد .