0

آلن دلون

 
jalalisadegh
jalalisadegh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 522
محل سکونت : تهران

آلن دلون

نام: آلن دلون
تاريخ تولد: 1935
بيوگرافي:
آلن دلون روز هشتم نوامبر سال 1935در «درسو» از توابع پاريس به دنيا آمد.

نام پدرش فایبان و مادرش ادیت بود. زمانی که آلن ۴ سال بیشتر نداشت پدر و مادرش از هم جدا شدند و به ناچار سرپرستی اش به خانواده‌ای دیگر واگذار شد. او در خانه‌ای رشد کرد که روبه روی یک زندان بود و آلن با بچه‌های نگهبان زندان هم‌بازی بود. پس از چند سال پدر و مادر خوانده‌اش بر اثر حادثه‌ای کشته شدند و وی دوباره تحت سرپرستی مادرش که با یک قصاب محلی ازدواج کرده بود قرار گرفت. او در دوران کودکی به دوچرخه سواری،فوتبال و رفتن به سینما علاقه وافری داشت. او دوران تحصیلی خود را در مدارس کاتولیک گذراند و از آنجا که پسر شلوغی بود چندین بار از مدرسه اخراج شد و در ۱۵ سالگی به کلی درس و تحصیل را ترک کرد پس به ناچار ناپدری‌اش او را به مغازه قصابی برد تا این حرفه را به او بیاموزد اما آلن هیچ علاقه‌ای به این حرفه نداشت و در سن ۱۷ سالگی خانه را ترک کرده و به ارتش پیوست.

وی در ارتش در یگان تفنگداران دریایی به عنوان چتر باز به خدمت ادامه داد و در سال ۱۹۵۴ در جنگ هند و چین حضور داشت. او دوران خدمت خود را در ارتش با اشتیاق ادامه داد. او در مورد خاطراتش در آن زمان می‌گوید: «در آنجا دوستانی پیدا کردم، کسانی که با آنها حرف می‌زدم و به حرف‌هایم گوش می‌دادند».

آلن در ۱۹۵۶ از خدمت ترخیص شد و به عنوان باربر و سپس نیز به عنوان پیش‌خدمت در کافه‌های مختلف پاریس به کار پرداخت. او درآمد ثابتی نداشت و مستقل از خانواده‌اش زندگی می‌کرد. طی همین مدت با بسیاری از بازیگران که در کافه‌های محل کارش رفت و آمد داشتند آشنا شد. یکی از بازیگران «ژان کلود بریالی» بود. آنهایی که درباره زندگی او تحقیق کردند می‌گویند که او با دنیای زیر زمینی جنایتکاران در ارتباط بوده و مدتی هم با آنها زندگی می‌کرد. این دو دوست در سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند با هم به جشنوارهٔ فیلم کن بروند. این تصمیم زندگی آلن را برای همیشه تغییر داد. آلن که یک آدم معمولی بود و هیچ گونه تجربه بازیگری نداشت و آن شب هم با یک دست لباس کرایه‌ای به جشنواره رفته بود اما پس از بازگشت از جشنواره به یک سوپر استار تبدیل شده بود. چهره فوق العاده جذاب او در آن مجلس کاملا سر آمد همگان بود در آنجا بود که کارگردانان مختلف به سراغ او آمدند و او بیشتر در نقش دزد و یا آدم کش اجیر شده بازی می‌کرد.

در دهه ۱۹۷۰ علاوه بر بازی در فیلم، دومین کمپانی تولید فیلم خود را تاسیس کرد و به جمع آوری ثروت پرداخت. وی دیگر یکی از ثروتمندان جهان بود و فیلم‌هایی که او تهیه می‌کرد با آرم AD بودند. او سپس یک شرکت هواپیمایی تاسیس کرد و بخشی از ثروت خود را در زمینه مورد علاقه اش یعنی جمع آوری آثار هنری و پرورش اسب‌های مسابقه سرمایه گذاری کرد. گنجینه شخصی او کم‌نظیر است و صاحب عتیقه‌هایی است که بسیاری از آن‌ها در موزه‌ها به نمایش گذاشته شده است. او در دههٔ ۱۹۸۰ به سوئیس نقل مکان کرد و گفت که زندگی در حکومت سوسیالستی فرانسه را دوست ندارد.


زندگی خصوصی آلن دلون:

اولین نامزد او «رومی اشنایدر» بازیگر معروف بود که قبل از آنکه کارشان به ازدواج کشیده شود از هم جدا شدند. « آلن دلون» سپس در سال ۱۹۶۴ با «ناتالی کانوواس»ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر به نام «آنتونی» شد. در سال ۱۹۶۹ این دو از هم جدا شدند. اما یک حاثه مهم در زندگی آلن در سال ۱۹۶۸ به وقوع پیوست. در این سال جسد «استفن مارکوویچ» در گاراژ خانهٔ وی پیدا شد. شایعات حاکی از آن بود که آلن دلون وی را به دلیل علاقه به «ناتالی» کشته. به هر حال هیچ گاه زاویه تاریک آن قتل روشن نشد و آلن هم تبرئه شد. آنتونی در حال حاضر بازیگر سینماست اما هنوز نتوانسته مانند پدرش معروف شود. البته او تا حدی شبیه پدرش است اما مانند او جذابیت ندارد. خود دلون هم می‌گوید: «پسرم با من متفاوت است».

آلن دلون در سال ۱۹۹۰ در سن ۵۶ سالگی با «رزالی وان بیرمن» که یک مدل آلمانی بود ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام «آنوشکا» و پسری به نام «فابیانی» شد. آلن در سال ۱۹۹۸ در فیلم «نیمه شانس » در کنار «ژان پل بلوموندو» بازی کرد و سپس اعلام بازنشستگی کرد و گفت : «من در اکثر فیلم‌هایی که بازی کرده‌ام یا دزد بوده‌ام یا پلیس، اما جالب این است که فرقی نمی‌کرده است که چه کاره بوده‌ام، در همهٔ فیلم‌ها تنها بوده‌ام. نمی‌دانم اما فکر می‌کنم کارگردان‌ها و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند مرا تنها ببینند».





فيلمنگاری :
وقتی زن دخالت می کند/1957 – کريستيان/1958 – زن ها طاقت ندارند/1959 – زير آفتاب سوزان، روکو وبرادرانش/1960 – شادی های زندگی،کسوف/1961 – شيطان و ده فرمان/1962 – يوزپلنگ، نغمه های زير زمينی،لالة سياه/1963 – قفس عشق،عصيانگر،رولز رويس زرد/1964 – زمانی که دزد بودم/1965 – آيا پاريس می سوزد؟،تگزاس در آنسوی رودخانه،فرمان گمشده/1966 – حادثه جويان،سامورايی،چاکر شيطان صفتان/1967 – داستان های شگف انگيز،دختری با موتورسيکلت، خداحافظ عشق من/1968 – استخر،جف،دستة سيسيلی ها/1969 – بورسالينو،دايرة سرخ/1970 – مدلی،سنج ها آهسته تر،بيوه کودرک،آفتاب سرخ/1971 – قتل تروتسکی،پليس/1972 – عقرب،معالجه با شوک،اولين شب آرامش،يک زمان.يک پليس/1973 – اسلحة بزرگ،دو مرد در شهر،سيلی،کريزی،سينه های يخ زده/1974 – انبارهای سوخت شده،نسل ارباب ها،بورسالينو و شرکا،زورو،کولی،داستان پليس/1975 – آقای کلاين،مانند بومرنگ/1976 – مرد شتابزده،آرماگدون، مرگ يک فاسد،توجه.دوبارة بچه ها نگاه می کنند/1977 – پزشک/1978 – هارمونی،کنکورد:فرودگاه 79،تهران1943/1979 – سه مرد برای قتل/1980 – به خاطر پوست يک پليس/1981 – ضربه/1982 – مخفی گاه(کارگردان)،عشق سوآن/1983 – داستان ما،اتاق های جداگانه/1984 – تسخير ناپذير،قول پليس،کفش های ايتاليايی/1985 – گذرگاه/1986 – پليس خوابيده را بيدار نکنيد/1988 – موج نو، ماشين رقص/1990 – بازگشت کازانووا/1992 – خرس بازيچه/1994 – روز و شب/1997.

فيلم شناسی : پليس جسور (1988) به عنوان بازيگر
گذرگاه (1986) به عنوان بازيگر
پلنگ (قول يک پليس) (1985) به عنوان بازيگر
ضارب (1983) به عنوان بازيگر
ضارب (1983) به عنوان کارگردان
به دنبال يک پليس (1981) به عنوان بازيگر
به دنبال يک پليس (1981) به عنوان کارگردان
سه مرد برای کشتن (1980) به عنوان بازيگر
تنگنا (1979) به عنوان بازيگر
دايره خونين (1978) به عنوان بازيگر
گانگستر (1977) به عنوان بازيگر
بازی با آتش (1975) به عنوان بازيگر
اسلحه بزرگ (1974) به عنوان بازيگر
بازگشت بورسالينو (1974) به عنوان بازيگر

گانگستر ( Le Gang ) :

خلاصه داستان :

فرانسه سال های پس از خاتمه جنگ جهانی دوم ، دار و دسته های کوچک تبهکاری شکل گرفته است . رابرت ( آلن دلون ) رئيس يک گروه چهار نفره تبهکاری است که دست به سرقت های متعددی می زنند ، اما ....

دايره خونين( Mort d'un Pourri )

خلاصه داستان :

زمانيکه فيليپ ( موريس رونه ) بخاطر ساکت کردن ميشل سرانو سياستمدار فاسد که نتواند بغضی از حقايق را فاش کند او را به قتل ميرساند ، وکيل و بهترين دوستش گوستاوماشار ( آلن دلون ) برای سرپوش گذاشتن واقعيت درگير ميشود . ولی ناگهان گوستار خود را ميان توطئه ای که توسط سياستمداران فاسد طراحی ميگردد ميبيند ...


پلنگ (قول يک پليس)( Parole De Flic )

خلاصه داستان :

بخاطر تبرئه شدن قاتلين همسر دانيل پرات ( آلن دلون ) او خدمت پليس را ترک و به اتفاق تنها دخترش در آفريقا زندگی کرده است . پس از ده سال دخترش در فرانسه بدست گروهی که قصد پاک سازی افراد ولگرد و اوباش را دارند ، به قتل میرسد . پرت برای يافتن قاتلين دخترش به فرانسه باز مي گردد . کميسر استفان ( ژاک پرين ) بهترين دوستش را ملاقات می کند و با بازرس سابين ( فينا ژلين ) مسئول پرونده آشنا می شود و ....

ضارب( Le Battant )

خلاصه داستان :

پس از 9 سال ژاک دارنه ( آلن دلون ) از زندان آزاد می شود ( اتهام وی سرقت الماس هايی به ارزش 4ميليون فرانک و قتل يک جواهر فروش بوده است ). ژاک پيش همسرش کلاريس ( ماريه کريستين دسکوارد ) می رود در اين حين عده ای او را تعقيب می کنند و قصد دارند پی ببرند که وی الماس ها را کجا مخفی کرده است به عنوان اخطار دوستش را می کشند ولی به اينجا ختم نمی شود بعد کلاريس را می کشند ....


به دنبال يک پليس( Pour Lapeau D'un Flic )

خلاصه داستان :

شوکاس (آلن دلون) يک مامور سابق پليس است که اکنون يک کارآگاه خصوصی است روزی زنی به نام ايزابل پيگو (آنی آلن) به دفتر او می آيد و می گويد که بيش از يک ماه است که دختر نابينايش ناپديد شده. در همين حين کارآگاه پليس کوچيولی (دانيل کچالدی) نيز نزد او می آيد و می گويد که او نيز روی اين پرونده کار می کند. وقتی مادام پيگو با شوکاس تماس می گيرد و با وی قرار ملاقات می گذارد با گلوله به قتل می رسد از طرفی دو نفر مسلح نيز شوکاس را تهديد می کنند تا پرونده را پيگيری نکند اما او ادامه می دهد و ...

سه مرد برای کشتن( Trois hommes à abattre )

خلاصه داستان :

ميشل ژرفو (آلن دلون ) شب هنگام در جاده مجروحی را می بيند او را به بيمارستان می رساند ولی صبر نمی کند و می رود . فردای آن روز به اتفاق نامزرش بئاتريس ( داليا لازارو ) برای ديدن مادرش به محل اقامت او می روند در آنجا 2مرتبه عده ای قصد جانش را می کنند . ژرفو در روزنامه ، خبر کشته شدن 3نفر از جمله همان مجروحی که آن شب او به بيمارستان رسانده می خواند و متوجه می شود که احتمالاً سوء قصد به جانش به قتل آن سه نفر ربط دارد . او از دوستش انريک از اداره اطلاعات کمک می خواهد ولی زمانيکه به اتفاق او به منزلش می روند انريک کشته می شود ....

اسلحه بزرگ( Big Guns )

خلاصه داستان :

تونی آزنتا ( آلن دلون ) آدمکشی که در خدمت سازمان مافياست قصد دارد خود را بازنشسته کند . او اين موضوع را با نيک ( ريچارد کنت ) يکی از سران مافيا در ميان می گذارد . نيک در جلسه سران اين موضوع را مطرح می کند و آنان چون می دانند که تونی از اسرار بسياری با خبر است تنها راه را کشتن او می دانند . بمبی در اتومبيل تونی کار گذاشته می شود ولی اشتباهاً همسر و پسرش در اطن توطئه به قتل می رسند . اين حادثه باعث می شود تونی قصد انتقام از تک تک سران مافيا را داشته باشد .

بازی با آتش( Flic Story )
خلاصه داستان :

روژه بورنيش ( آلن دلون ) پليس سازمان امنيت کشور مامور رسيدگی به پرونده فرار بوئيسون ( ژان لويی ترنتينيان ) يک تبهکار حرفه ای می گردد . اما رئيس بورنيش شيوه کار او را نمی پذيرد و اين پرونده را از وی می گيرد و او را مامور پرونده قتل می سازد اما در حين رسيدگی به پرونده جديد ، بورنيش در می يابد که قاتل ، بوئيسون است و ...
 
بازگشت بورسالينو( Borsalino And Co )

خلاصه داستان :

بندر مارسی ، سالهای دهه سی پس از کشته شدن فرانسوا کاپلا ، شريک و بهترين دوستش رک سيلفردی ( آلن دلون ) گانگستری که به همراه فرانسوا قصد داشتند بندر مارسی را کاملاً زير سيتره خود داشته باشند ، عامل قتل را شناسائی می کند . او جنايتکاری بنام ول پن ( ريکاردو کوچيولا ) است که قصد دارد توزيع مواد مخدر را در مارسی توسعه دهد و سيلفردی و فرانسوا را مانع خود می دانسته است . سيلفردی که قصد انتقام از ول پن را دارد برادر او را از قطار به بيرون می اندازد و اين شروع جنگ گانگسترها در مارسی است.

 


تنگنا( Le Toubib )

خلاصه داستان :

آينده ای نزديک شروع جنگ جهانی سوم آسيا و اروپا . ژان ماريه دسپری ( آلن دلون ) جراح معروف فرانسوی که همسرش او را ترک کرده و دچار يأس و نااميدی و بيزار از هرگونه رابطه عاطفی است . او مسئول عمليات امداد هوايی پزشکی در منطقه کوهستانی در اروپا است . يک روز صبح گروهی از مجروحين توسط هلی کوپتر در قرارگاه تخليه می شوند . به همراه آنان هارمونی ( ورونيک ژانو ) پرستار جوانی که قرار است همکار دکتر ژان ماريه دسپری باشد وارد می شود . هارمونی به بشريت و آينده روشن آن با کمک خداوند ايمان دارد . به تدريج در حين همکاری ، آنان به همديگر علاقهمند می شوند ولی..
جمعه 3 مهر 1388  8:17 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها