فرمانروایان تخت جمشید
داریوش ۲ سال نخست فرمانرواییاش را به سرکوب یاغیان امپراطوری پرداخت. او پس از بازپسگیری قدرت از بردیای دروغین، در اوج شکوه و قدرت امپراطوری خود، در صخره بیستون مشرف بر جاده بینالنهرین و ماد، گئوماتا و دیگر دشمنانش را دست و پای بسته، زیر پای خود نقش کرد. اگر قرار بود، یادگاری جاودانه برای امپراطوری پارسیان ساخته شود، زمانی مناسبتر از آن برای داریوش دور از ذهن میرسید. چنان بود که تختجمشید به فرمان داریوش اول سومین شاه سلسله هخامنشی بنیان نهاده شد. تخت جمشید اما تا زمان حیات وی کامل نشد و ساختوسازها در دوره جانشینان او، یعنی فرزندش خشایارشا و نوهاش اردشیر اول، ادامه پیدا کرد. باید در نظر داشت که عملیات ساختمانی در تخت جمشید تا پایان دوره هخامنشی متوقف نشد، اما عمده کارها در زمان سلطنت سه پادشاه یاد شده به انجام رسید. هنوز هم نیک که بنگریم در تخت جمشید بقایای بناهای نیمهکاره به چشم میخورد. یکی از این بناها دروازه بزرگی است که در ضلع شمالشرقی مجموعه قرار دارد و به دروازه نیمه تمام مشهور شده است.
محوطه تخت جمشید پیش از داریوش
بر اساس مستندات تاریخی و آنچه از کتیبهها و نوشتهها و آثار یافتهشده در منطقه تا به امروز به دست ما رسیده، محوطه باستانی مرودشت از گذشته بسیار دور از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است. میدانیم که صفه تخت جمشید در دامنه کوه رحمت بنا شده است. میتوان گفت این کوه که به نام میترا یا مهر نیز نامیده میشد، برای اقوام پیش از آریایی و همچنین آریاییها قداست داشته است و از این روی تمامی سازههای تخت جمشید را در پناه خود دارد.
داریوش در کتیبه خود در دیواره جنوبی صفه، صراحتا بیان میکند که تا پیش از این، هیچ بنا، معبد یا نیایشگاه و ساختمانی در این محل وجود نداشته است. بیتردید آنچه از نام مهر و میترا و کتیبه داریوش برمیآید این است که تا پیش از آن بنایی در تخت جمشید وجود نداشته، اما محوطه این مکان اهمیت داشته است. محوطه تخت جمشید از نقش رستم که مکانی متبرک بوده و همچنین با مرکز استقرار قوم پاسارگاد که از سوی کوروش بهعنوان پایتخت انتخاب میشود و آرامگاه او نیز در همان جا واقع است، فاصله بسیار کمی دارد.
اهمیت سوقالجیشی تخت جمشید
باید در نظر داشت که این مکان به نوعی در مرکز ایالت پارس واقع است و به سهولت با نواحی مهم پادشاهی مانند شوش و انشان (که محل پادشاهی و حکومتی پدران کوروش کبیر بوده) و همچنین بابل از یک سو و با مراکز شرقی امپراتوری و پایتخت و مرکز اصلی مادها و یکی دیگر از پایتختهای هخامنشیان یعنی هگمتانه به سهولت در ارتباط بوده است.
گذشته از اینها وجود معادن بزرگ سنگ که بقایای آنها در اطراف تخت جمشید و نقش رستم هنوز به چشم میخورد و وجود رودهای مهمی مانند کر و پلوار که امکان دسترسی به آب را برای انجام کارهای ساختمانی فراهم میکرده و زمین حاصلخیز منطقه همه و همه دلایل انتخاب این مکان برای ساخت این بنای منحصربهفرد است.
کاربری تخت جمشید
محققان و پژوهشگران با توجه به نقوش و نوع معماری و مطالعات انجام شده، هر یک کاربرد خاصی را برای تخت جمشید تعریف کردهاند. برخی این بنای شگفتانگیز را مقر و استراحتگاهی موقت، برخی محل برگزاری آیین نوروزی و جشنهای بهاری، گروهی رصدخانهای برای انجام مطالعات نجومی، برخی محل گردهمایی و شورا و پارلمان و برخی نیایشگاهی بزرگ برای برگزاری انجام مراسم مذهبی و همچنین زیگوراتی برگرفته از معماری زیگوراتهای میانرودان نامیدهاند.
آیا تخت جمشید رصدخانه بوده است؟
آنچه باید در ابتدا مورد توجه قرار گیرد آن است که این بنا هر چه بوده بهطور حتم محل رصد ستارگان و رصدخانه و محل انجام مطالعات نجومی نبوده است. هخامنشیان در این دوره محاسبات نجومی خود را بر اساس محاسبات ریاضی انجام میدادند و نیازی به رصد چشمی یا اندازهگیری سایهها و تابش خورشید نداشتند، آنگونه که بسیار پیش از آنان در میان اقوام بومی فلات ایران و بابلیان و آشوریان مرسوم بوده است. از سویی دیگر معماری تخت جمشید با هیچکدام از تعاریف موجود در مورد بناهای مورد استفاده برای رصد آسمان منطبق نیست.
برای رصد آسمان نیاز به ساختمان یا برج رصدی با ارتفاع زیاد است و اگر چنین برجی وجود نداشته باشد، بنای رصد باید در محوطهای کاملا باز که بتوان از همه طرف نسبت به افق دید باز و گسترده وجود داشته باشد، ساخته شود. با یک بررسی ساده میدانی در تخت جمشید متوجه این مطلب میشویم که نه در محوطه تخت جمشید و نه بر فراز کوه رحمت هیچ برج رصدی وجود ندارد و از سویی یک سمت تخت جمشید تکیه بر کوهی بلند دارد که مانع از دید مستقیم افق در آن سمت میشود.
ساعت آفتابی و تعیین تقویم در تخت جمشید تا چه اندازه صحت دارد؟
تعیین زمان دقیق نوروز بر اساس تابش نور خورشید و استفاده از ساعت آفتابی در تخت جمشید نیز از جمله مواردی است که برای ساخت این بنا مطرح شده است. برخی معتقدند وجود بعضی علائم روی سنگها و خصوصا سنگ موجود در کاخ سه دروازه نشاندهنده نوعی ساعت آفتابی برای تعیین دقیق زمان نوروز در اول فروردین برابر با ۲۱ مارس است.
اگر زمان دقیق نوروز در زمان هخامنشیان با زمان وقوع نوروز در زمان حال برابر میبود،این نظریه درست بود؛ در حالی که اینطور نیست. در زمان هخامنشیان تنها یک بار در زمان کمبوجیه سال نو با ۲۱ مارس یا اول فروردین برابر میشود و در دیگر موارد، آغاز سال نو از اواخر اسفند تا اوایل اردیبهشت متغیر بوده است.
از سویی دیگر تالاری که این سنگ موسوم به ساعت آفتابی در آن قرار دارد، در زمان هخامنشیان از همه سو با دیوار مسدود بوده و نور خورشید نمیتوانست به داخل بتابد، همچنین همانطور که قبلا هم متذکر شدیم تخت جمشید بر دامنه کوه رحمت قرار دارد و کوه مانع رسیدن نور خورشید در ابتدای طلوع به این بنا میشود و نور خورشید در واقع هنگامی که روز کاملا اتفاق افتاده است به کل بنای تخت جمشید و خصوصا بنای سه دروازه برخورد میکند.
همچنین باید توجه داشت که محور زمین و جهت تابش خورشید در ۲۵۰۰ سال قبل با امروز بسیار متفاوت بوده است. کارشناسان نجوم و ستارهشناسی کاملا به این مسئله واقفند که به دلیل چرخش محور زمین در طی ۲۵۰۰ سال، تنها با محاسبات دقیق ریاضی و ستارهشناسی میتوانیم جهت تابش خورشید را بر اساس محور زمین در زمان هخامنشیان تعیین کنیم.
امروزه میدانیم که علائم و نشانههای موجود روی این سنگ نه علائم نجومی و نشانگر چهار جهت اصلی؛ بلکه نشانههای معماری و امضای معمار و سنگتراش آن است که در دیگر پایه ستونها نیز دیده میشود. در واقع سنگ مزبور پایه زیرین ستونی است که امروزه دیگر وجود ندارد. هر چند میتوان گفت برخی آیینهای ویژه از جمله جشنهای بهاری در این محل برگزار میشد؛ اما تنها محل برگزاری نوروز نبوده است.
تخت جمشید پایتخت دائمی هخامنشیان نبوده است
در خصوص آنکه تخت جمشید یکی از پایتختهای اصلی و محل استقرار خانواده سلطنتی بوده نیز جای شک و تردید وجود دارد. صفه تخت جمشید در دشتی باز و بدون هیچگونه امکانات دفاعی خاص یک ارگ یا قلعه قرار دارد. تمامی صفه و ساختمانهای آن از سه جهت از فاصله دور قابل رؤیت هستند.
با وجود نامگذاری کاخها و آنچه برخی به آن معتقدند، تالارها و بناهای صفه تخت جمشید را نمیتوانیم مقر استقرار پادشاهان و خانواده سلطنتی بدانیم. این بنا فاقد امکانات زندگی بهعنوان پایتخت برای خاندان سلطنتی است. شاید در زمان برگزاری جشنهای بهاری و در مدت زمانی کوتاه شاه، خانواده و همراهانش در این محل اقامت داشتند؛ اما استقرار موقت در این مکان با استفاده از آن بهعنوان پایتخت یک امپراتوری بزرگ تفاوت بسیار دارد. علاوه بر این، هیچکدام از هزاران سندی که از این بنا به دست آمده سیاسی نیست، چرا که محل آن برای یک حکومت مناسب نیست؛ بنابراین شاهان هخامنشی به ندرت در آن مکان اقامت میکردند.
آیا تخت جمشید نیایشگاه بوده است؟
سنگنگارهها و نقوش دیوارها و پلکانها، بعضی محققان را بر این باور داشته، که تخت جمشید یک نیایشگاه بزرگ برای انجام آیینهای مذهبی است. میدانیم که آیین مهرپرستی بسیار پیش از مذهب زرتشت در فلات ایران رواج داشته و از میان پادشاهان هخامنشی نیز اردشیر دوم احترام بسیار برای این ایزد قائل بوده است.
شاید بتوان نقش برجسته مهم حمله شیر به گاو در تخت جمشید را نوعی نشانه آیین مهرپرستی دانست؛ اما در این تصویر باید به حالت حمله شیر به گاو و نشانههای موجود بر بدن گاو توجه کرد. گاو نقش شده نشان سلطنتی دارد و گاوی عادی نیست.
آیا میتوان تصور کرد که سنگنگاران و معماران، حیوانی با نشان سلطنتی را بهعنوان قربانی مهر نشان دادهاند؟ از سویی دیگر نقش نبرد شاه با شیر است که در فاصله کمی از این تصویر دیده میشود، اگر آیین مهر در این زمان آنقدر گسترش داشته که معماران تخت جمشید را تحت تاثیر خود قرار داده است، چرا شاه باید شیری را که نشانه این ایزد است با خنجر به قتل برساند.
با مطالعه دقیق و نزدیک میتوانیم دریابیم که هر یک از تالارها و بناهای تخت جمشید به نوعی با نقوش خاصی که شاید معرف آیین یا اعتقادات یکی از اقوام و ملل تابعه باشد، زینتیافتهاند، آیا این امر نشاندهنده این است که هر یک از این تالارها مخصوص برگزاری یک آیین خاص و مخصوص پیروان یکی از مذاهب متعدد در سراسر امپراتوری پارسیان بوده است؟ آیا میشود تخت جمشید را مرکزی برای تجمع نمایندگان همه ممالک تابعه دانست که در زمانی مشخص برای تبادل نظر و آرای خود و دیدار نزدیک با شاه به دور یکدیگر گرد میآمدند.
با این تعابیر، این نمایندگان در مدت اقامت خود در تخت جمشید ضمن آنکه میتوانستند با آزادی به نیایش خود بپردازند، با عقاید و مناسک مذهبی سایر ملل نیز آشنا شده و به تبادل نظر و بحث و گفتوگو میپرداختند. شاید بتوان تخت جمشید را یک دایرهالمعارف بزرگ ساخته شده از سنگ دانست.
هر بازدیدکننده با نگاه به نقوش و حجاری دیوارها میتوانسته به راحتی با دیگر ملل تابعه، نوع پوشاک، محصول خاص آن ایالت، اعتقادات مذهبی و فرهنگی، زبان، درجه اهمیت و نزدیکی آنان به حاکمیت امپراتوری آشنا شود. در این گردهمایی، نمایندگان ملل تابعه هر یک هدایایی را به پیشگاه شاه تقدیم میکنند.
با وجود برخی اظهارنظرها باید گفت آنچه این نمایندگان با خود حمل میکنند، باج و خراج و مالیات سالانه نیست. شاید حتی بتوان گفت منظور از نقوش باریافتگان که هر یک شیء، حیوان، منسوجات، نوشیدنی و خوراکی خاصی را با خود حمل میکنند، این است که ملل تابعه را با آنچه مشخصه و محصول و نشانه آن ملت است به تصویر بکشند.
برای نمونه نمایندگان لیدیه همواره با بازوبندهای طلا مشخص شدهاند. نظیر این بازوبندها در گنجینه سیحون که اینک در موزه انگلستان است، یافت شده و گزنفون نیز بازوبند طلا را بهترین و ممتازترین هدیه لیدیهها معرفی کرده است. همچنین نمایندگان ایالات جنوبی آفریقا با حیوانی به نام اُکاپی و عاجهای فیل نشان داده شدهاند. به هر روی هنوز هیچ نظر قطعی و جامعی در باره دلیل ساخت تخت جمشید نمیتوان ارائه داد.