فارس/دعای فرج: «الهی عظم البلاء…»، از دعاهای معروف شیعیان است. این دعا غالبا در مواقع گرفتاری خوانده می شود و مضامین پرمحتوای آن از ارتباط تنگاتنگ دعاکننده با معصومان و به ویژه ارتباط با حضرت ولی عصر(عج) حکایت دارد.
چکیده
دعای فرج: «الهی عظم البلاء…»، از دعاهای معروف شیعیان است. این دعا غالبا در مواقع گرفتاری خوانده می شود و مضامین پرمحتوای آن از ارتباط تنگاتنگ دعاکننده با معصومان و به ویژه ارتباط با حضرت ولی عصر(عج) حکایت دارد. نکته مهمی که در دعای مزبور وجود دارد، درخواست کارهایی از معصومان است که به خداوند مختص است؛ درخواست اموری از معصومان، مثل «نصرت» و «کفایت». با عنایت به تاکید قرآن بر حصر صفات مزبور در خداوند باعث شده که توهم شرک آمیز بودنِ این دعا تقویت شود. بر اساس پژوهش و تحقیق، معلوم گردید دعای فرج، هر چند از قرن ششم به بعد مورد توجه قرار گرفته است؛ به لحاظ محتوایی با اصول توحیدی و اعتقادات اصیل اسلامی کاملا هماهنگ است؛ در نتیجه ضعف سندی دعا با قوت محتوایی آن جبران می شود.
در حقیقت منشأ شبهه شرک آمیز بودن دعا، نادیده گرفتن اموری است که با دلایل محکمی اثبات شده است. از جمله آن امور میتوان به «جایگاه و شأن نبی مکرم و اهل بیت طاهرین»، «ولایت تکوینی ایشان» و «نظام اسباب و مسببات حاکم بر عالم» اشاره کرد. از نوآوری های پژوهش حاضر می توان به دسته بندی فقرات دعا اشاره کرد که هر دسته مستقلا با معیارهای پیش گفته مورد بررسی قرار گرفته و نهایتا سازگاری دعای مزبور با مبانی دینی اثبات شده است.
واژگان کلیدی: دعای فرج، دعای عظم البلاء، امام زمان(عج)، توحید، شرک.
مقدمه
مناجات و دعا مغز عبادت (حلی، 1407: 29) و توسل نیز دستوری قرآنی است (مائده: 35). مجموعه آموزه های دینی مشحون از دعاهایی است که از زبان اولیای الاهی نقل یا توصیه شده است. از جمله دعاهای روایی، دعایی است که به «دعای فرج» (عظم البلاء) معروف است. این دعا به دلیل شبهه شرک آمیزی، در بین اندیشمندان فریقین بازتاب گوناگونی داشته است. سازگاری دعای مزبور با مبانی توحیدی فرضیه اساسی پژوهش حاضر می باشد.
پیشینه تحقیق
اولین شرح بر زیارت امام حسین (ع)، از محمد باقر بن محمد جعفر همدانی (م. 1319 ق) است. وی ضمن شرح زیارت امام حسین، به مقامات امامان معصوم و دعای فرج اشاره کرده و به شبهه شرک آمیز بودن دعای مزبور با عبارتی کوتاه پاسخ داده است (همدانی، 1387، ج 2: 439).
کتاب «معیار توحید و شرک در قرآن» از سید عزالدین حسینی زنجانی، دومین اثری است که ضمن اشاره به دعای مزبور، شبهه شرک آمیز بودن آن را رد کرده است. مولف با پژوهشی در خور قدردانی و با محوریت آیات قرآن، شرک آمیزی عقاید اصیل شیعه را نادرست دانسته است (حسینی زنجانی، 1385).
سید جعفر مرتضی عاملی نیز در پاسخ به پرسشی که درباره دعای مزبور مطرح شده، با استفاده از آیات و روایات، تبیینی ارائه کرده و شبهه شرک آمیز بودن آن را رد کرده است (مرتضی العاملی، 1426، ج12: 198 ـ 207).
مقاله «کاوشی در دعای فرج» تنها اثر مستقلی است که ضمن بررسی سندی دعا، فقرات آن را شرح کرده و در نهایت به صورت بسیار کوتاه، شبهه مزبور را پاسخ داده است (بنویدی، 1390).
در نوشتار حاضر ضمن پژوهشی دقیق در سند دعا، دسته بندی جدیدی از بندهای دعا ارائه شده و به بررسی صحت و سقم محتوایی آن ها، به ویژه فقره ای که به ظاهر با مبانی توحیدی سازگاری ندارد؛ پرداخت شده است.
در این پژوهش، بنا به رعایت هماهنگی و نظم، متن دعا بر اساس نقل کفعمی (م. 905) انتخاب شده و تمامی بررسی ها با محوریت آن صورت گرفته است:
اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ یَا مَوْلَانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین. خدایا! بلا سخت شد و پنهان آشکار گردید و پرده برداشته شد و امید به ناامیدی مبدل گشت و زمین با همه پهناوری بر ما تنگ آمد و آسمان رحمتش را منع کرد؛ ولی تنها کمک گاه، شکایت گاه و تکیه گاه ما در ناخوشی و خوشی تویی.
خدایا! بر محمد و آل محمد که صاحبان امرند، درود فرست؛ آنان که ما را به اطاعتشان امر فرمودی و با آن، جایگاهشان را بر ما روشن ساختی. پس، به حق آنان از ما بگشا، گشایشی سریع! به مانند پلک چشم یا حتی زودتر.ای محمد!ای علی!ای علی!ای محمد! کفایتم کنید که شمایید کفایت گران و یاریام رسانید که شمایید یاری گران! مولای ما!ای صاحب زمان! امان! امان! امان! فریاد! فریاد! فریاد! دریابم! دریابم! دریابم! همین ساعت! همین ساعت! همین ساعت! عجله! عجله! عجله!ای مهربان ترین مهربانان! به محمد و آل پاکش (کفعمی، 1403: 176).
بررسی سندی دعا
این دعا در منابعی که ذکر خواهد شد، به صورت های متفاوتی نقل شده که می توان تفاوت مزبور را تحت دو نوع نقل تبیین کرد: 1٫ کل دعا 2٫ بخشی از دعا.
بر اساس تحقیقی که انجام گرفت، پیشینه نقل کل دعا به آثار علمای قرن هفتم هجری به بعد بر می گردد که در ادامه تبیین میشود:
الف. ابن مشهدی (م. 610): ابن مشهدی دعای مزبور را ذیل بخش «زیاره مولانا الخلف الصالح صاحب الزمان علیه و على آبائه السلام »، مروی از حضرت مهدی(عج) معرفی کرده و خواندن آن را جزو دعاهای سرداب مطهر بعد از «نماز امام زمان» مستحب دانسته است (ابن مشهدی، 1419: 590 ـ 591).
ب. سید بن طاووس (م. 664 ق): سید بن طاووس ذیل عنوان «صلاه الحجه القائم» دعای مزبور را نقل کرده است (سید بن طاووس، 1330: 280 ـ 281).
ج. شهید اول (م. 786 ق): شهید اول، دعای مزبور را ذیل بخش «تتمّه فی زیاره سیّدنا و مولانا حجّه اللّه الخلف الصالح أبی القاسم محمّد المهدیّ صاحب الزّمان صلوات اللّه علیه و على آبائه بسرّ من رأى »، مروی از حضرت مهدی(عج) معرفی کرده و خواندن آن را جزو دعاهای سرداب مطهر بعد از «نماز امام زمان» مستحب دانسته است. متن دعای نقل شده از سوی شهید اول برابر با نقلی است که ابن مشهدی ذکر کرده است (شهید اول، 1410: 210).
د. کفعمی (م. 905): کفعمی دعای مزبور را ذیل عنوان «ادعیه المسجون» با این تعبیر: «دعایی که صاحب الامر به مردی محبوس یاد داد و او نجات یافت»؛ نقل کرده است (کفعمی، 1403: 176).
در برخی از کتاب ها، بخش هایی از دعای مزبور نقل شده که می توان ذیل عنوان «بخش آغازین دعا» و «بخش میانی دعا» ذکر کرد.
بخش آغازین دعا
الف. طبرسی (م. 548 ق): امین الاسلام طبرسی، صاحب «مجمع البیان»، بخش آغازین دعا را در کتاب «کنوز النجاح» نقل کرده است. نسخه خطی ترجمه ای از این کتاب که در کتابخانه مجلس نگهداری می شود، فاقد هر گونه فهرست و شماره صفحات است. در کتاب مزبور چنین ذکر شده است:
دعایی که حضرت صاحب الزمان(عج) تعلیم نموده آن را به مردی که در حبس بوده است که به جهت خلاصی از حبس بخواند: اللّهُمّ عَظُمَ البَلاءُ و امْتنَعَ الرَجاءُ و ضَاقَتِ الأَرْضُ و مُنِعَتِ السَّمَاءُ و أَنْتَ المسُتَغاثُ و إِلَیْکَ المُشْتَکى و عَلْیکَ المُتوکَّلُ فِی الشِّدَّهِ و الرَّخاءِ فَصَلَّ عَلی مُحَمَدٍ و آل مُحَمد و عَلی اُولِی أَلاَمرِ الْذینَ فَرضْتَ عَلَینا طَاعَتَهُم و عَرَفْتَنا بِذلِک مَنِْزلَتَهُم فَفَرَّجِ عَنّا بِحَقِهِم فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ بالِبَصَرِ أو هُو أَقْرَب» (طبرسی، 1130).
ب. قطب الدین راوندی (م. 573 ق): قطب الدین راوندی در ادامه روایتی که درباره دوازده امام وارد شده (صدوق، 1395، ج1: 265 ـ 269)؛ بخش آغازین دعا را از ادعیه امام زمان(عج) دانسته است:
و دعاؤه: «اللّهُمّ عَظُمَ البَلاءُ و بَرِحَ الَخفاءُ و انْقَطَعَ الرَجاءُ و انْکَشَفَ الغِطاءُ و ضاقَتِ الأرضُ و مُنِعَتِ السُماءُ و أنَْتَ المُستَعانُ و إلیْکَ المُشْتَکى و عَلَیْکَ التَوکَلُ فِی الشَدَهِ و الرَّخاءُ فَصَلِ عَلى مُحمَّدٍ و آلِ مُحمدٍ و عَلى أُولیِ الأَمْرِ الذینَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُم و عَرَفْتنَا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرّجِ عَنّا بِحَقهِم فَرَجاً عاِجلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب» (راوندی، ب1409: 365).
بخش میانی دعا تعبیراتی است که از معصومان: نصرت و کفایت درخواست شده است. پیشینه نقل این بخش از دعا به آثار قرن پنجم هجری برمی گردد.
الف. محمد بن جریر طبری (م. قرن پنجم): طبری، صاحب «دلائل الامامه»، ضمن ذکر داستان یک تشرف به محضر امام زمان(عج)، بخشی میانی دعای مزبور را نقل کرده است:
ابو جعفر، محمد بن هارون بن موسى تلّعکبرى براى ما نقل کرد که ابو الحسین بن ابى البغل کاتب براى او نقل کرده بود که گفت: کارى از ابو منصور بن صالحان به گردن گرفتم؛ ولى میان من و او اتفاقى افتاد که موجب پنهانى من گشت. او مرا خواست و تهدید کرد؛ ولى من همچنان پنهان میزیستم و بر خویشتن مى ترسیدم تا آن که شب جمعه ای به طرف مقابر قریش (حرم کاظمین) رفتم و قصد کردم که شب را بیتوته کنم. آن شب، طوفانی و بارانى بود. لذا از ابو جعفر، کلیددارِ حرم خواستم درها را ببندد و سعى کند محلى را خلوت کند، تا من در خلوت به دعا و مسئلت از خداوند پردازم. ابو جعفر، کلیددار پذیرفت و درها را بست تا آن که شب به نیمه رسید و باد و باران، راه آمدن مردم را به حرم بست و من با فراغت بال به دعا و زیارت و نماز مشغول گشتم.
در همان موقع که سرگرم دعا بودم، صداى پایى از طرف قبر مطهر حضرت موسى کاظم شنیدم. وقتى نگاه کردم، دیدم مردى زیارت می کند و بر حضرت آدم و پیغمبران اولوالعزم درود می فرستد. سپس بر یک یک امامان درود فرستاد تا به صاحب الزمان (عج) رسید؛ ولى او را نام نبرد، من تعجب کردم و گفتم: شاید فراموش کرد، یا این که امام زمان را نمى شناسد، یا اینکه مذهب او چنین است که امام دوازدهم را قبول ندارد.
بعد از زیارت، دو رکعت نماز گزارد. آن گاه به جانب قبر امام محمد تقى (ع) آمد و همان طور زیارت کرد و بر انبیا و ائمه درود فرستاد و دو رکعت نماز خواند من از او وحشت کردم؛ زیرا او را نمى شناختم.
ولى دیدم جوانى است کامل؛ لباس سفیدى پوشیده و عمامه اى حَنَک دار بر سر و ردایى بر دوش دارد. در این وقت، آن جوان مرا مخاطب ساخت و گفت: یا ابا الحسین بن ابى البغل! چرا دعاى فرج نمی خوانى؟ گفتم: آقاى من! دعاى فرج کدام است؟ گفت: دو رکعت نماز می خوانى و سپس می گویى: یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح یا من لم یؤاخذ بالجریره و لم یهتک السّتر یا عظیم المنّ، یا کریم الصّفح، یا حسن التّجاوز؛ یا باسط الیدین بالرّحمه یا منتهى کلّ نجوى؛ یا غایه کلّ شکوى. یا عون کلّ مستعین یا مبتدئا بالنّعم قبل استحقاقها.
سپس ده مرتبه بگو: یا رباه! و ده مرتبه: یا سیداه ! و ده مرتبه: یا مولاه! و ده مرتبه: یا غایتاه! و ده مرتبه: یا منتهى غایه رغبتاه! آنگاه بگو: أسألک بحقّ هذه الأسماء و بحقّ محمّد و آله الطّاهرین: الّا ما کشفت کربى و نفست همّى و فرّجت غمّى و أصلحت حالى. آنگاه هر حاجتى دارى از خدا بخواه. سپس گونه راست را روى زمین بگذار و صد مرتبه بگو: یا محمّد یا علىّ! یا على، یا محمّد! اکفیانى فانّکما کافیاى و انصرانى فانّکما ناصراى ! بعد از آن گونه چپ را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو: ادرکنى! و آن را بسیار تکرار کن. سپس با یک نفس بگو: الغوث، الغوث ! آنگاه سر بردار که خداوند با کرم خود حاجت تو را روا خواهد کرد.
موقعى که من به نماز و دعا مشغول شدم، او از حرم بیرون رفت. چون فارغ گشتم، رفتم که از ابو جعفر کلیددار سراغ آن مرد را بگیرم و سؤال کنم با این که در بسته بود، آن مرد چگونه داخل شد! دیدم درها همچنان قفل است؛ تعجب کردم و پیش خود گفتم: شاید حرم در دیگر دارد که من نمیشناسم. رفتم به طرف ابو جعفر کلیددار؛ دیدم از اتاقى که روغن چراغ در آن گذارده اند، بیرون مى آید. من سراغ آن مرد را از او گرفتم که چگونه داخل حرم شد. ابو جعفر گفت: چنان که مى بینى درها همه بسته است و من هنوز درها را باز نکرده ام.
من جریان را براى او نقل کردم. ابو جعفر گفت: این مرد مولا، صاحب الزّمان(عج) بوده است! مکرر در مثل چنین شبى که حرم خلوت است حضرتش را دیده ام. من بر آنچه از دست داده بودم تأسف خوردم. آن گاه نزدیک طلوع فجر از حرم بیرون آمدم و به جانب محله «کرخ» و جایى که در آن پنهان بودم رفتم؛ هنوز آفتاب سر نزده بود که دیدم اصحاب ابن صالحان سراغ مرا می گیرند و محل مرا از دوستانم می پرسند.
آن ها از وزیر براى من امان آورده بودند و نامه اى به خط وى نشان دادند که نوشته بود: «همه چیز خوب است» من با یکى از دوستان موثقم نزد ابن صالحان رفتم، او به احترام من برخاست و مرا کنار خود نشانید و طورى با من رفتار کرد که نظیر آن را از او به یاد نداشتم. … (طبرى، 1413: 552).
ب. سید بن طاووس: سید بن طاووس همین بخش از دعا را از دلائل الامامه طبری نقل کرده است (سید بن طاووس، 1368: 245 ـ 247).
ج. کفعمی: کفعمی نیز ذیل عنوان «نماز حاجت» دعای مزبور را قریب به عبارت دلائل الامامه طبری نقل کرده است (کفعمی، 1418: 152).
از مطالب پیشین چنین به دست می آید:
اولا، دعا از حضرت ولی عصر(عج) نقل شده است؛
ثانیا، کل دعا در ضمن «ادعیه نماز امام زمان» و بخش هایی از دعا در ضمن «نماز حاجت» ذکر شده است؛
ثالثا، دعای مزبور در آثار قرن پنجم و ششم هجری مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
اقبال عملی و نظری اندیشمندان اسلامی به دعای فرج
محتوای غنی و مضامین ژرف دعای فرج باعث شده است علمای بسیاری آن را در سیره عملی و آثار علمی خود گنجانده و عملا هماهنگی محتوای آن را با مبانی توحیدی تایید کنند. در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
شیخ بهایی (1429: 440 ـ 441)؛ حر عاملی (1409: ج8: 185)؛ مجلسی (1403، ج51: 305؛ ج 53: 275، ج87: 38، ج88: 191، ج88: 350، ج92: 201، ج99: 20، ج99: 119 و همان، 1423: 568)؛ علی یزدی حائری (1422، ج1: 260، ج2: 43)؛ ابراهیم بن محسن کاشانی (1405: 69)؛ میرزا محمدتقی اصفهانی (1421، ج1: 217 ـ 218 و همان، ج2: 381)؛ امام خمینی (1378: 160)؛ میرزا جواد تبریزی (1427، ج6: 395).
بررسی محتوایی دعا
پیوند دعا با امام زمان(عج)
دعای فرج از جهات متعددی به حضرت مهدی(عج) ارتباط دارد:
اصل ورود دعا آموخته حضرت امام زمان به ابوالحسین بن ابى البغل کاتب می باشد که تفصیل آن گذشت (طبرى، 1413: 552).
برخی از محققان اسلامی که بخشی از تحقیقات خود را به ادعیه، زیارات و توسلات اختصاص داده اند، دعای مزبور را به عنوان زیارت نامه امام زمان(عج) شمرده اند (ابن مشهدی، 1419: 590 591؛ سید بن طاووس، 1330: 280 ـ 281؛ شهید اول، 1410: 210؛ کفعمی، 1403: 176).
در متن دعا بخش اعظمی از توسل به درگاه معصومان، به امام زمان(عج) اختصاص پیدا کرده و دعاکننده با عجز و انابه شدت نیاز خود را با واژگانی چون «الْغَوْثَ»، «أَدْرِکْنِی» و «الْعَجَلَ» بیان میکند.
آری؛ امام حی و حاضر در زمان ما، وجود مقدس حضرت صاحب الزمان(عج) است. در دعای فرج، هم به پیامبر اکرم و هم به امیرالمؤمنان توسل می کنیم و از آنان حاجت می طلبیم؛ ولی در زمان ما امام معصوم و واسطه فیض الاهی حضرت مهدی صاحب الزمان است و برآورده شدن حاجات ما به دست مبارک آن حضرت صورت می پذیرد (بنویدی، 1390: 114).
سرانجام، آن چه دعای مزبور را با ولیعصر(عج) زمان مرتبط می سازد، رفتار دینی شیعیان خالص و مومنان راستین است که نه تنها در شداید زندگی، بلکه در لحظه لحظه حیاتشان، پیوندی با مضامین دعای مزبور داشته و عملا خود را متمسک به آستان حضرت می دانند. گواه این سخن توصیه های اخلاقی و عرفانی بزرگانی چون آیت الله بهجت; است که توسل به امام زمان را در قالب دعای فرج بسیار توصیه می فرمودند. تعبیر ایشان در اهمیت دعای فرج چنین است:
بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان، دعای فرج امام زمان(عج) است؛ … مخصوصاً دعای شریف «عظم البلا و برح الخفا» را بخوانیم و از خدا بخواهیم که صاحب کار را برساند (بزرگمهرنیا، 1388: 401 ـ 402).
دسته بندی فقرات دعا
متن این دعا در یک تقسیم کلی سه بخش میشود: «مناجات با خدا»، «توسل به معصومان» و «بازگشت به مناجات» که هر کدام نیز به شاخه های فرعی تری تقسیم می گردد.
در بخش نخست سه شاخه وجود دارد: 1٫ شکایت؛ 2٫ صلوات و درود بر پیامبر و آل پیامبر؛ 3٫ گشایش خواهی .
در بخش دوم، دو شاخه مطرح است: 1٫ توسل به پیامبر و امام علی؛ 2٫ توسل به امام زمان و بخش پایانی دعا بازگشتی است به مناجات با خدا.
بخش نخست: مناجات با خدا
شکایت: بخش آغازین دعا شکایت به محضر خداوند از شداید و سختی های روزگار است:
اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ.
صلوات و درود به پیامبر و آل پیامبر: در شاخه دوم از بخش اول، دعا بر ذکر صلوات و اقرار به اولی الامر بودن ایشان مشتمل است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ.
گشایش خواهی: در شاخه پایانی بخش اول از خدا، گشایش طلب شده و به همین مناسبت، این دعا به نام «دعای فرج» معروف شده است:
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .
بخش دوم: توسل به معصومان
در بخش دوم دو شاخه وجود دارد:
توسل به پیامبر و امام علی (ع): در این شاخه، خطاب دعاکننده متوجه شخص پیامبر و امام علی (ع) است:
یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ.
توسل به امام زمان: در شاخه دوم، خطاب به امام زمان متوجه است:
یَا مَوْلَانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ.
بخش پایانی بازگشت به مناجات: بخش پایانی دعا، بازگشتی است به مناجات با خدا:
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین.
نمودار شماره 1٫ دسته بندی فقرات دعای فرج
سنجش فقرات دعا با معیارهای دینی
برای این که سازگاری دعای مزبور با مبانی توحیدی بررسی شود، فقرات دعا را با معیارهای دینی از قبیل 1٫ آیات، 2٫ روایات، 3٫ عقاید مسلم دینی و مذهبی می سنجیم:
بررسی فقره شکواییه
سنجش با آیات: فقره شکواییه با آیات قرآن سازگاری دارد. اصل مشروعیت شکایت به درگاه خداوند، از تعبیر حضرت یعقوب در فقدان فرزندش (یوسف: 86) و شکایت حضرت ایوب از آسیبی که به او رسیده بود (انبیاء: 83)؛ قابل برداشت است.
سنجش با روایات: در آموزه های روایی، شکایت و گله مندی به دو صورت «شکایت به خدا» و «شکایت به غیر خدا» مطرح شده است.
الف. شکایت به خدا
شکایت، مخصوصا در امور معنوی در ادعیه معصومان فراوان دیده می شود؛ به عنوان نمونه:
حضرت علی (ع) در دعای کمیل با خدا چنین مناجات می کند:
لِأَیّ الأُمُورِ إِلِیکَ أَشکُو و لِمَا مِنْها أَضِجُّ و أَبْکِی لأَلیمِ العَذاب وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ البَلَاءِ و مُدَّته؛ از کدامین امور به تو شکایت کنم، و از کدام یک آن ها ضجه زده گریه کنم؟! آیا از دردناکی عذاب و شدتش بنالم یا بر طول بلا و مدتش؟! (طوسی، 1411: 847).
در مناجات حضرت امام سجاد نیز شکایت به پروردگار از اموری معنوی دیده می شود:
أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ، وَ الْمُجَانَبَهِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ، وَ کَثْرَهَ هُمُومِی، وَ وَسْوَسَهَ نَفْسِی؛ای خدای من! به تو شکایت می کنم از ضعف نفسم در پیش دستی به آن چه به اولیایت وعده داده ای و دوری از آن چه دشمنانت را برحذر داشته ای و از فزونی غصه هایم و وسوسه نفسم! (صحیفه سجادیه، دعای 51).
شکایت به خدا از سختی مصیبت های رسیده نیز در سیره پیامبر نقل شده است؛ به عنوان نمونه:
هنگامی که مشرکین طائف پای حضرت را با انداختن سنگ مجروح کردند، حضرت به خدا چنین شکایت کرد:
اللّهُّم إِنّیِ أَشْکُو إِلیکَ مِنْ ضَعْفِ قُوَّتِی و قِلَّهِ حیِلَتی و نَاصِرِی و هَوَاِنی عَلَى النَّاسِ یا اَرْحَم الرَّاحِمِین ؛ بارخدایا! شکایت می کنم به تو از ناتوانی ام، بی چارگی ام، بی یاوری ام و خواری ام پیش مردم؛ای مهربان ترین مهربانان! (بیهقی، 1405، ج2: 416؛ بلاذری، 1417، ج1: 237؛ مازندرانی، 1379: ج1: 68).
رسول خدا هنگام فرار مسلمانان در جنگ احد، با خدا چنین نجوا کرده است:
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ ؛ پروردگارا! حمد از آن توست و شکایت به سوی توست و استعانت از توست (قمی، 1404، 1ج: 286).
پیامبر گرامی در جنگ احد از مشاهده وضعیت دلخراش بدن حمزه، به خدا با این تعبیر شکایت کرده است:
اللهم لک الحمد و إلیک المشتکى و أنت المستعان على ما أرى (عیاشی، 1380، ج2: 274).
ب. شکایت به غیر خدا
روایات، گله مندی و شکایت به غیر خدا را مذمت و ترک آن را مدح کرده است. در آموزه های روایی «صبر جمیل» (یوسف: 18 و 83)، به صبری که در آن شکایتی نباشد، تفسیر (کلینی، 1365، ج2: 93) و مومن به «قلیل الشکوی» وصف شده است (همان، ج2: 226).
در بیان علوی نیز از شکایت به غیر خدا نهی شده است:
فَاللَّهَ اللَّهَ أَنْ تَشْکُوا إِلَى مَنْ لَا یُشْکِی شَجْوَکُمْ وَ لَا یَنْقُضُ بِرَأْیِهِ مَا قَدْ أَبْرِمَ لَکُم ؛ زنهار، زنهار! شکایت خویش را نزد کسى نبرید که نمى تواند آن را حل کند، و قدرت ندارد با فکر خود گره از کارتان بگشاید. (نهج البلاغه، خطبه 105).
شکایتی که در دعای فرج مطرح شده، شکایت به خداست؛ در نتیجه باید اذعان کرد ناسازگاری بین این بخش از دعا با آموزه های روایی دیده نمی شود.
سنجش با عقاید مسلم دینی و مذهبی: شکایت به درگاه خداوند از نابسامانی امور زندگی، یکی از اموری است که عقلا و متدینان همواره آن را جایز شمرده و با هیچ عقیده مسلم دینی و مذهبی ناسازگاری ندارد. فطرت انسان به گونه ای است که هنگام بروز مشکلات، شکوه نزد کسی میبرد که قدرت حل آن را داراست.
با مباحثی که طرح گردید، معلوم شد این فقره با معیارهای دینی کاملا سازگار است.
بررسی فقره صلواتیه
سنجش با آیات: صلوات بر پیامبر (ص) دستور قرآنی است (احزاب، 56). در قرآن دستور به صلوات بر آل پیامبر وجود ندارد. برخی از علمای اهل سنت صلوات بر غیر پیامبر را جایز نمی دانند (فخر رازی، 1420، ج16: 136)؛ ولی سلام و صلوات بر غیر پیامبر در آیاتی از قرآن مطرح شده که گویای جواز صلوات بر غیر پیامبر است؛ از آن جمله:
الف. خداوند و فرشتگانش، بر شکیبایانی که هنگام مصیبت، مبدأ و معاد را فراموش نمیکنند، صلوات می فرستند (بقره: 157). با توجه به این که آل پیامبر مصداقی از شکیبایان مزبور هستند، طبیعتا صلوات بر ایشان موجه خواهد بود (کاشانی، 1336، ج7: 323؛ مازندارنی، 1388، ج10: 238).
ب. خداوند و فرشتگانش بر مومنان صلوات می فرستند (احزاب: 43). اگر صلوات بر مومنان که امت پیامبر هستند، موجه است؛ به طریق اولی صلوات بر آل پیامبر موجه خواهد بود.
اطاعت از «اولی الامر» نیز دستوری قرآنی است (نساء: 59). هر چند در مصداق آن، بین فریقین اختلاف مشهوری وجود دارد؛ اولا، امر به اطاعت مطلق از «اولی الامر» گویای آن است که ایشان معصوم هستند و ثانیا، چون شناسایی ایشان برای ما به غیر از معرفی قرآن و یا پیامبر ممکن نیست، قهرا مصداق «اولی الامر» کسانى خواهند بود که پیامبر در روایاتى به نام آنان تصریح کرده (صدوق، 1395، ج1: 253؛ طبرسی، 1417، ج2: 182) و حضرتش امامان شیعه را مصداق «اولى الامر» دانسته است (طباطبایی، 1417، ج4: 398).
سنجش با روایات: صلوات به صورت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» در آموزه های روایی فراوان نقل شده (کلینی، 1365، ج2: 558؛ صدوق: 1413، ج1: 112؛ طوسی، 1407، ج2: 99) و از صلوات ناقص، یعنی بدون «آل محمد» نهی شده است:
امام صادق فرمود: پدرم شنید [صدای] مردی را که به خانه خدا آویخته، می گفت: بار خدایا! بر محمد درود فرست! پس، پدرم به او گفت:ای بنده خدا! آن را ناقص گذاشتهای. در حق ما ستم مکن! بگو: خدایا! بر محمد و اهل بیتش درود فرست! (کلینی، 1365، ج 2: 495).
صلوات مذکور با تکرار حرف جر «علی»، یعنی به صورت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ» در منابع شیعه (طوسی، 1407، ج2: 99) و در اهل سنت (احمدبن حنبل، بی تا، ج5: 273؛ بخاری، 1401، ج6: 27 و نیشابوری، بی تا، ج2: 16؛ مالک، 1406، ج1: 166) نقل شده است.
سنجش با عقاید مسلم دینی و مذهبی: به طور کلی همه فرق اسلامی بر لزوم صلوات بر پیامبر اکرم اتفاق نظر دارند؛ اما در کیفیت آن اختلاف است.
مهمترین اختلاف شیعه و سنی در کیفیت صلوات این است که شیعیان چه در تشهد نماز (طوسی، 1407، ج2: 92) و چه در غیر نماز، صلوات بر «آل محمد» را نیز لازم میدانند (کلینی، 1365، ج2: 495)؛ اما عموم اهلسنت صلوات بر آل محمد را در تشهد لازم یا حداقل متسحب میدانند ولی در گفتهها و نوشتههایشان فقط بر پیامبر صلوات میفرستند؛ مثلا میگویند و یا مینویسند: «صلی الله علیه و سلم» و اگر احیانا بر صلوات، عبارت «آل محمد» را بیفزایند، همراه آن، ازواج و اصحاب پیامبر را داخل میدانند (قاضی عیاض، 1407، ج2: 191 ـ 192).
نتیجه این که صلوات مندرج در دعای فرج، با عقاید مسلم دینی منافاتی ندارد.
منابع
قرآن کریم.
1٫ نهج البلاغه.
2٫ صحیفه سجادیه.
3٫ ابن اشعث، محمد بن محمد (بیتا). الجعفریات، تهران، مکتبه النینوى الحدیثه.
4٫ ابن شهرآشوب مازندرانی (1379). مناقب آل ابی طالب، قم، موسسه انتشارات علامه، .
5٫ ابن قولویه، جعفر بن محمد (1356). کامل الزیارات، نجف، دار المرتضویه.
6٫ ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو (1419ق). تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه منشورات محمد علی بیضون.
7٫ ابن مشهدی، محمد بن جعفر (1419). المزار الکبیر، قم، دفتر انتشارت اسلامی.
8٫ ابوالحسنی (منذر)، علی (1384). شیخ ابراهیم زنجانی، زمان، زندگی، خاطرات (1384). تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
9٫ ابی حامد مرزوق (1376م). التوسل بالنبی (ص) و جهله الوهابیین، استانبول، مکتبه ایشیق.
10٫ احمد بن حنبل (بیتا). مسند احمد، بیروت، دار صادر.
11٫ اصفهانی، میرزا محمد تقی (1412ق). مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
12٫ بخاری، محمد بن اسماعیل (1401ق). صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر.
13٫ بُرسی، حافظ رجب (1422ق). مشارق انوار الیقین فی اسرار امیر المومنین، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
14٫ بزرگمهرنیا، عبدالحسن (1388). مشتاقی و مهجوری، تهران، موعود عصر(عج).
15٫ بغدادی، خطیب احمد بن علی بن ثابت (1417ق). تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
16٫ بلاذری، احمد بن یحیی (1417ق). انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر.
17٫ بنویدی، زهرا (بهار1390). «کاوشی در دعای فرج؛ الهی عظم البلاء»، فصلنامه انتظار موعود، ش 34، ص 95 ـ 117٫
18٫ بیهقی، ابوبکر احمد بن الحسین (1405ق). دلائل النبوه، بیجا، دار الکتب العلمیه.
19٫ تبریزى، میرزا جواد (1427ق). صراط النجاه، قم، دار الصدیقه الشهیده.
20٫ حاکم نیشابوری، حافظ ابی عبد الله (بیتا). المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار المعرفه.
21٫ حرانی، حسن بن شعبه (1404ق). تحف العقول، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
22٫ حسینی زنجانی، سید عز الدین (1385). معیار توحید و شرک در قرآن، قم، بوستان کتاب.
23٫ حلی ابن فهد (1407ق). عده الداعی بی جا، دار الکتاب الإسلامى.
24٫ خمینى، سید روح الله (1378). التعلیقه على الفوائد الرضویه، دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى.
25٫ راوندی، قطب الدین، الف. (1409ق). الخرائج و الجرائح، قم، موسسه امام هادی (ع).
26٫ راوندی، قطب الدین، ب. (1409ق). قصص الانبیاء علیهم السلام، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی.
27٫ راوندى، قطب الدین (1407ق). الدعوات، قم، انتشارات مدرسه امام مهدى.
28٫ رشید رضا، محمد (بیتا). تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت، دار المعرفه.
29٫ سبحانی، جعفر (1374). الزیاره فی الکتاب و السنه، تهران، مشعر.
30٫ ـــــــــــــــ (1385). وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، دوم، قم، موسسه امام صادق (ع).
31٫ سبکی، تقی الدین (1419ق). شفاء السقام فی زیاره خیر الانام، حیدرآباد، دائره المعارف العثمانیه.
32٫ سجستانی، ابی داود سلیمان بن الاشعث (1410ق). سنن ابی داود، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر.
33٫ سید بن طاووس، علی بن موسی (1330ق). جمال الاسبوع، قم، دار الرضی.
34٫ ـــــــــــــــ (1368ق). فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، قم، دار الذخائر.
35٫ ـــــــــــــــ (1415ق). الدروع الواقیه، بیروت، مؤسسه آل البیت علیهم السلام.
36٫ ـــــــــــــــ (1411ق). المجتنی من الدعاء المجتبی، مصحح: کرمانى، ابوطالب قم، دار الذخائر.
37٫ ـــــــــــــــ (1411ق). مهج الدعوات و منهج الدعوات، مصحح: کرمانى، ابوطالب قم، دار الذخائر.
38٫ شامی، یوسف بن حاتم، (1420ق). الدر النظیم فی مناقب الائمه اللهامیم، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
39٫ شهید اول، محمد بن مکی (1410ق). المزار، اشراف سید محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی، قم، مدرسه امام مهدی(عج).
40٫ شیخ بهایی، محمد بن حسین (1429). جامع عباسى و تکمیل آن، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
41٫ صادقى تهرانى، محمد (1365). الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، دوم، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى.
42٫ صدوق، محمد بن علی (1376). الامالی، تهران، کتابچی.
43٫ ـــــــــــــــ (1389). علل الشرایع، نجف، کتابخانه حیدریه.
44٫ ـــــــــــــــ (1395ق). کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه.
45٫ ـــــــــــــــ (1413ق). من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی..
46٫ طباطبایی، سید محمد حسین (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن، قم دفتر انتشارات اسلامی.
47٫ طبرسی، فضل بن حسن (1417ق). اعلام الوری باعلام الهدی، قم، موسسه آل البیت.
48٫ ـــــــــــــــ (1130ق). کنوز النجاح، نسخه خطی، اهدایی جعفر سلطان القرائی به کتابخانه مجلس شورای ملی.
49٫ طبرى، محمد بن جریر بن رستم (1413ق). دلائل الإمامه، قم، بعثت.
50٫ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن (1407ق). تهذیب الأحکام، چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیه.
51٫ ـــــــــــــــ (1411ق). مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، موسسه فقه الشیعه.
52٫ علیانسب، سیدضیاء الدین (1387). اسلام ابوسفیانی، تبریز، یاس نبی.
53٫ عیاشى، محمد بن مسعود (1380ق). تفسیر العیّاشی، تهران، المطبعه العلمیه.
54٫ فضل الله، سید محمد حسین (1419ق). تفسیر من وحی القرآن، دوم، بیروت، دار الملاک للطباعه و النشر.
55٫ قاضى عیاض (1407ق). الشفاء بتعریف حقوق المصطفى، دوم، عمان، دار الفیحاء.
56٫ قمى، على بن ابراهیم (1404ق). تفسیر القمی، قم، دار الکتاب.
57٫ کاشانی، ابراهیم بن محسن (1405ق). الصحیفه المهدیه، قم، مدرسه امام مهدی(عج).
58٫ کاشانی، ملا فتح الله (1336). تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی.
59٫ کفعمی، ابراهیم (1418ق). البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
60٫ ـــــــــــــــ (1403ق). المصباح، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
61٫ کورانی عاملی، علی (1411ق). معجم احادیث امام مهدی(عج)، قم، موسسه معارف اسلامی.
62٫ مازندرانی، ملا صالح (1388). شرح اصول الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانى