0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
شکفت زمزمه‌ي رجعت دوباره گل
بخوان ترانه‌ي پيروزي بهاره گل
بلال فاخته در فجر خون سينه خويش
اذان عشق زند بر سر مناره گل
نويد فتح قريب آيد از قلمرو خار
به يمن همّت ياران بي‌شماره گل
به دامن افق انتظار، فرّخ باد
طلوع طلعت روحاني ستاره گل
بگو دريچه خاموش باغ بگشايد
که سوخت جان من از حسرت نظاره گل
زهي به کلک بهار آفرين باد صــبا
که شعله بر دل صحرا زد از نگاره گل
بيا به نغمه شادي فلک به رقص آريم
در آســــــتانه ايــــــــام جشـــــنواره گل
سرودم اين غزل خوش به سحر خامه عشق
در افتخار شهيدان به استعاره گل
بسيط خاک وطن گرچه مدفن گل‌هاست
مـــــباد دفتر مــــن لوح ســـوگواره گــــل
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
نام تو را می نویسم 
روی لاله های سرخ پرپر
بر بال قاصدک ها
در صدای خروشان رودخانه ها
و روی سجاده ی عشق
نام تو را می نوسیم
بر موج دریاها
روی اشک گل های سحری
و در نگاه قطره های باران
ای شهید
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
دوباره یاد خودت را به دل جوانه زدی 
درون دفتر دل، نقش جاودانه زدی
به رازهای دلم مرهمی نهادی و بعد
سری به فصل غزل های عاشقانه زدی 
کنار پنجره ی دل نشستی و با شوق
به گیسوان ظریفم دوباره شانه زدی
به آستان دل بی هوا و غمگینم
طراوتی به بلندای این زمانه زدی
چقدر راه رسیدن به دیدنت دور است
تویی که دل به افق های بی کرانه زدی
شب است و دشت پر از عطر مهربانی تو
دوباره یاد خودت را به دل جوانه زدی
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
در خیالم از خودم گاهی فراتر می روم 
می روم تا رو به رو، آن سوی باور می روم
می چکد یک قطره سبزی بر خیال تند خاک
در خیالی سرخ از خود تا کبوتر می روم
می روم آنجا که مین روی زمین خوابیده است
گرچه خونین چهره ام، با زخم خنجر می روم
یک سر پرشور اینک روی خاک افتاده است
خاک می گرید برایم تا که بی سر می روم
با خودم گفتم که تنهایی غروب عاشقی ست
گفت: تا میدان مین یک بار دیگر می روم
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
خــلــق ما زيــر بـــار ذلــت بـــود
ذلـتـش را هــزار عـلـــت بـــود
زنـدگــي در کـنار شـب زدگان
راسـتـي مـايـه کــســالت بود
آن‌کــه مـي‌گفـت رهبر خلقيم
غـرقـه‌ در ورطه ضــلالـت بـــود
آن تمدن که وعـده مـي‌دادنــد
کوره‌راهــي بـه سوي ذلت بود
اگــر آزاد گــشــتـه‌ايــم امـــروز
هــمــه از پــرتـــو ولايــت بـــود
واژگون شد اگر حکومت شـب
رهـبـر مــا بـلـنـدهــمــت بـــود
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
کجایند یاران درد آشنا 
جنون پیشگان به غم مبتلا
کجایند یاران ایل جنون
همان ساده مردانِ بی ادّعا
همانان که پر بود سجاده شان
چو دل هایشان در حضور خدا
همانان که رفتند و دریا شدند
پرستووشان همیشه رها
برایم به جا مانده زان روزها
هزاران سؤال و هزاران چرا
چرا ماندم و عافیت جو شدم
نرفتم بدان سمت بی انتها
عنانِ دلم را سپردم به عقل
نکردم دریغا به عشق اقتدا
مرا سمت آن نخل های غریب
از اینجا ببر عشق دیر آشنا
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
کسی نگفت از میان توفان، چگونه آن شب گذشته بودی؟ 
ز گردباد و تگرگ و باران، چگونه آن شب گذشته بودی؟
کسی نگفت از میان آتش، میان آن شعله های سرکش
بهانه در دل، شراره در جان، چگونه آن شب گذشته بودی؟
نه ردّپایی، نه گرد راهی، فقط تفنگی شکسته دیدم
تو بی نشان از کنار یاران، چگونه آن شب گذشته بودی؟
به بال سرخت که بسته بود آن نشان پرواز آسمان را؟
بگو که از خطّ و خون یاران، چگونه آن شب گذشته بودی؟
کسی نگفت از دل هیاهو، زخون و سنگر، زموج و باران
تو بی قرار از نهیب طوفان، چگونه آن شب گذشته بودی؟
فقط شنیدم که بال خود را، گشادی از این کرانه رفتی
کسی نگفت از فراز میدان، چگونه آن شب گذشته بودی؟
گرفتم از تو سراغ، گفتند: گذشتی از شب، شهاب گونه
و من به حیرت که با شهیدان، چگونه آن شب گذشته بودی؟
شلمچه بود و نگاه تیزت، که می گشودی به دیده بانی
چه گویم امّا، به شوق ایمان، چگونه آن شب گذشته بودی؟
چو ابر و باران، ره تماشا، گرفته بود اشک و خون چشمم
ندیدمت با لبان خندان، چگونه آن شب گذشته بودی؟
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
عطش از چشم هایم کنده می شد 
دلم از عشق تو آکنده می شد
چه می شد در نگاه خسته ی من !
دوباره خاطراتت زنده می شد
 
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
وقتی موج 
برادرم را می گیرد
چون آتشباری می رقصد
همسایه ها پرده هایشان را می کشند؟!
و من
فقط پنجره را باز می کنم
تا آسمان
نوار هفت رنگ مدالشان را پاره کند
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
در حال و هوای جبهه بی باک شدی
از گرد و غبار زندگی پاک شدی
دیدی که زمین لایق دل بستن نیست
دل کندی و رهسپار افلاک شدی
رفتی به نماز جبهه با نیت عشق
ماندی به اقامه با تمامیت عشق
در خط خطر، عشق به داد تو رسید
تکبیر تو جان داد به حیثیت عشق
تکبیر تو های و هوی دشمن را کشت
حتی دل آهنین آهن را کشت
بی دغدغه در وسعت آتش ماندی
خشم تو هراس مرد میهن را کشت
بر پیکر زخمی ات خدا آمده بود
باران ستاره بی صدا آمده بود
بر گستره خاک تو ای تازه شهید
یک مزرعه لاله از کجا آمده بود
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
آن زمانی که سوی دخمه ی شب
نعش صدها ستاره می بردند
خیل فانوس های روشن شهر
پشت قاب دریچه می مردند
اختری زورق شکسته ماه
مضطرب تا کرانه ها می راند
باد در گوش نخل های بلند
شعر سرخ مقاومت می خواند
قلب ها پر تپش چو ثانیه ها
لیک لب ها فسرده و خاموش
شهر در انتظار حادثه ای
بازمی کرد مضطرب آغوش
کودک آهسته از پدر پرسید
پس چرا توی خانه تاریک است
گفت با طفل «نازنین» آنک
منتظر باش صبح نزدیک است
دشمن ما ز نور می ترسد
همچو خفاش در سیاهی هاست
دشمن روشنایی و نور است
قلبش آکنده از تباهی هاست
مادر آرام کودکش خواباند
زیر لب خواند شعر لالایش
گوییا داشت در کفن می کرد
با دو دستش امید فردایش
چشم در چشم کودکش افکند
غرق دریای آرزوها شد
غنچه سرخ گونه اش بوسید
قلبش امیدوار فردا شد
طفل بر روی سینه اش چسباند
دست های عروسک خوابش
تا که آرام گیرد از این کار
لرزش قلب پاک بی تابش
شهر خاموش بود و مردم خواب
ناگهان سقف آسمان لرزید
وای مادر بلند؛ فرزندم؟!
کودکش در میان خون غلتید
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
از من سلامی، برادر، لیلاج بغض گلویم
حال تو خوب است، آیا درمانده ی جستجویم
فصل تمنای چشمم، گل کرد و تو لحظه ای چند
حتی سلامی نکردی، تا دست هایت ببویم
تندیس صبرم شکست و این آدمک های مغشوش
روح مرا دار کردند، تا ردپایت نپویم
آه ای برادر در این جا، ابلیس کاشانه کرده
آه ای برادر، بگویم، از زخم ها یا نگویم
از کوله بارت نگفتی، از سنگر و بوی باروت
از آن تن زخمی ات که، شاید کنارش برویم
از مادر از زلف هایش، از خون بر گونه جاری
از سجده بر خون پاکت، از آن زلال وضویم
آیا سؤالی نداری، حتی سلامی نداری
ای روح پاک صمیمی، آبی ترین آبرویم
شرمنده ی یک نگاهت، شرمنده ی اشک پاکت
گر بر مزار شکسته، جز نامی از تو نجویم
پایان این نامه نامت، آغاز این نامه نامت
آغاز و پایان نامه، لیلاج بغض گلویم
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ديده‌ي اهل نظر آينه آغوش مباد
خشم تو مظلمه‌ي خون سياووش مباد
لبم از زمزمه‌ي نام تو خاموش مباد
يادت از ياد من اي عشق فراموش مباد
آن‌که از شعر شراب نگهت مست نگشت
يا رب از باده‌ي ادراک تو مدهوش مباد
اي طلوع ابدي اي سحر بي‌شب عشق
چشم آيينه به سوگ تو سيه‌پوش مباد
شهر من اي سحرآباد به هيجاي ستم
نعره‌ي سرخ سواران تو خاموش مباد
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
پرنده بال زد، با باد کوچید 
و زانوهای من، ناگاه، لرزید
پرنده بال زد، تنهایی ام را
نگاهم جاده شد، خورشید، خورشید
و قرآن بوسه، آب و من پر از درد
زمان رفتنت مادر چه می دید؟!
ببین پیشانی ام افتاده بر خاک
و اشکم خاطرات را از دلم چید
کنار نقطه چین غربت خود
نوشتم: یاس من از شب نترسید
به باد رهگذر گفتم غمت را
نشست و بر مزارت سخت بارید
پلاک و استخوان و اندکی خاک
کسی آیا تو را از باد پرسید؟
 
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
دریغا! دریغا! 
کاین کوردلان
طلوع روشن آفتاب را
هنوز هم باور نمی کنند
حالا
وقتی ست که مرگ هم دودل می شود
از قبول لاشه های متعفن
دشمنان میهنم
حالا
وقتی ست که عاشقان
با حمایل قطار فشنگی بر شانه هایشان
بسیج تازه ی نوسازی میهن را
به روح جان، لبیک گفته اند
حالا وقتی ست
که لختی درنگ
سپردن خاکریز خویش
به دست دشمن است
باید با خیزشی عظیم
خروشان و بی امان
نوسازی میهن را
در قالب جهاد
صمیم تر از جبهه های جنگ
پیشکش به مادران شاهد کنیم
اینک
وقتی ست
که سرتاسر این خاک
نگاه به دستان پاک تو دوخته اند
 
 
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها