پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
به دنبال کدام واحد گمشده
می گشتی
احد!
در نیزارهای هویزه
که باژگونه و آسیمه
می آیی
تو قامت بلند رنجی
بی گمان چشمان غم آلودت
سیاه تر است
شکسته باد دست سیاه سرمایه!
دستمالی از جلبک های سبز
بر پیشانی
چلچراغی از قطره های خون
در دست
رگ های بگشوده تو
ساقه های همیشه شکوفای صنوبر است
هزار چلچله رنج
بر شانه هایت
آشیانه کرده است
هزار زخم
در دست هایت
و در سینه ات
هزار غم
نشسته است
شکسته باد دست سیاه سرمایه
خوشه های پربار گندمزارت
آبستن بسیاری است
و دست توانای عشق
خرمن هایت را در باد
افشان خواهد کرد
رؤیای سبزت
در مرداب ها
می تابد
در نیزارها
و باد
در نیزارها
می خواند
باد
در سر نیزه ها
می خواند
کدام داس کینه
بافه های سیاه کاکلت را
سوزاند
«احد»
شکسته باد دست سیاه سرمایه!
اکنون
رنجبران
غریو سر داده اند
و مرگ
آوازه خوان
می گذرد
صدای پای تو
دیگر
ترانه خستگی را
در گوش کوچه های محله علیا
تکرار نخواهد کرد
انسان بار زمان را بر دوش می کشد
و مسلسل خونین خود را
تا سرزمین خود را
تا بستیزد
خویشتن را
بستیزد آه!
باری
در جبهه های جنوب
جهنم در صبح آغاز می شود
و مرگ
بال هایش را
می گشاید
رد هزار واحه گمشده
بر چهره خوزستان مجروح
چرک و زشت
چون تبخاله
افتاده است
هزار کبوتر شیدا
در شعله زار جنگ
پر سوخته اند
در نخلستان خاکستری
گرگان و روبهکان
زوزه می کشند
و کفتار جنگ
لاشخورها را
شبانه می خواند
آه!
باتلاق های هویزه
حفره های آلوده ستم و سیاهی
چه اندازه در خود دارید
پیکرهای سیمین سرخ جامگان را
شکسته باد دست سیاه سرمایه!
کفتار جنگ
زوزه کشد
و ابر
دانه های درشت خون و سرب
و زهر
می بارد
و من
به تماشای مردم ایستاده ام
که مرگ
او را
در بازوان گرفته
و در مخملی از خون و باروت
فرو پوشیده است
مردی از تبار سینه چاکان
که بر هفت دریای عشق می رانند
و دشت های ظفر را
به زیر گام می کشند
و با سینه های شکافته
و دهانه پر آتش
سرودخوان
می گذرند
و زندگانی را
چون عشق
زیبا می خواهند در جبهه های جنوبی
تمامی مرگ بود
و دشمن
که خاک تو را
آلوده کرده بود
با گاز خردل
با باروت
و با عفونت حضورش
در جبهه های جنوبی
میقات مرگ بود
یا حج اکبر
«احد!»
بریده باد دست سیاه سرمایه!
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 4:11 PM
تشکرات از این پست