0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
موجِ شطِ شفق از سینه ی پرجوش شماست
فلق آیینه ی اندام کفن پوش شماست
ای دلیران ره عشق، دلیرانه به پیش
که در این ره، علم حادثه بر دوش شماست
تا مِیِ عاشقی از جام شهامت زده اید
عشق، حیران زخروش دل مدهوش شماست
روح بخشِ دل بیدار دلیران امروز
نفس قدسی سردار قدح نوش شماست
عطر جانبخش سحر، در رگ گل می رقصد
شعر خوشبوی ظفر، بر لب چاووش شماست
سوی این بادیه، با مشعل تکبیر شوید
که در این ره به کمین، دشمن مغشوش شماست
خوش برانید که در حجله ی نورانی فجر
شاهد فتح و ظفر، تشنه ی آغوش شماست
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
چو کرمی بودم اندر پیله و پروانه گردیدم
شکستم مجلس تن را ز خود بیگانه گردیدم
به دریای جهالت، غوطه می خوردم بسی، اما
به آب عشق، جان شستم فدا جانانه گردیدم
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ای علی ای پور ارشد، ای مرا نور بصــر
با تو دارم از سر صدق و صفا پندی ببر
هیچ میدانی سعادت در چه باشد ای عزیز
نیک بشنو این حدیث از خیرخواهی از پدر
تا توانی در ره حق گام می نه ای فتی
برحذر باش از هم صحبتی با اهل بشر
از نبی و آل او هرگز جدا آنی مشو
حب آنان تا قیامت رهروان را راهبر
در جوانی پاک زی و لحظه ای غافل مباش
شیوه ی پیغمبری در این صراط است مستتر
چون که تو پاک آمدی با عزم راسخ پاک زی
ننگ باشد رفتن اندر خاک ناپاک ای پسر
روزی اندر بستر خــاک نهی با سوز دل
لاجرم گوئی دریغا رفـت از پیشم پــدر
مرگ حق است ای جوان از جان و دل تصدیق کن
این جهان در چشم اهل معرفت باشد گذر
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
فقط ستاره گواه عبور سرخ شماست 
فقط ستاره شما را دید 
کز آب های مجاور 
شبی به بیشه زدید 
کسی چه می دانست 
که پشت پلک شمایان 
چه شورشی خفته است 
کسی چه می دانست 
که در گلوی شما خرده های خورشید است 
و این سپیده ی چشمان بی قرار شماست 
کسی چه می دانست ! 
فقط ستاره شما را دید 
کز آب های مجاور 
شبی به بیشه زدید 
و در سراسر آن شب 
پرندگان، به هواداری شما خواندند 
درخت ها به سر انگشت 
ردّ پای شما را به هم نشان دادند 
فقط ستاره شما را دید 
و خفیه گاه شما را 
به صخره و دریا 
به چشمه و شب گفت 
و صخره هیچ نگفت 
و چشمه هیچ نرفت 
به جستجوی شما 
ماه 
شبی به کوه زد 
و ناپدید شد 
فقط ستاره شما را دید 
که خون سرکشتان را 
شتاب تشنه ی سربی 
برِ آسمان پاشید 
فقط پلنگ به خونخواهی شما برخاست 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
همراه من مانده‌اي تو، در لحظه‌هاي سرودن
هر شب غزل مي‌سرايم، از فصل‌ها با تو بودن
هر لحظه برياست در من، شوق حضورت دوباره
رفتي و شب همدمم شد، من ماندم و تو، ستاره
آن روز رفتي و گفتي، با من سفر کرده‌اي مرد
در چشم‌هايت نشستم، فرياد کردم که برگرد
من ماندم و قاب عکسي، شب‌هاي جمعه نشستي
يک لحظه هم بي‌تو هرگز، ننشسته‌ام عهد بستي
وقتي که در کوچه‌هاي دلواپسي مي‌نشستم
بوي نگاهت چه زيبا مي‌گفت برخيز! هستم
مي‌آمدم، مي‌نشستم، در لحظه‌هاي سرودن
آن وقت تکثير مي‌شد، ياد تو از شرق بودن
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
اشك، فرياد دل سوخته است
شعله‌ي آتش افروخته است
اشك، اكسير بلنداي غم است
كه دل و ديده به هم دوخته است
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
تقدیم به پدران شهید داده
بلند قامت صبر، اي شکوه بي‌مانند
به دست‌بوسي تو اهل عشق مي‌آيند
به بي‌کرانگي‌ات رشک مي‌برد هامون
به استقامت تو غبطه مي‌خورد الوند
چو دست‌هاي دلت عشق در زمين مي‌کاشت
ز عرش بر تو ملايک سجود آوردند
به دست خويش سپردي به خاک، قلبت را
بزرگوار و سخي، عاشقانه، با لبخند
مرا به ساحت خود اي بزرگ، راهي ده
چنين زبون و گرفتار و خاکي‌ام مپسند
منم حقارت ماندن، تويي حکايت رشد
بده به جاري فريادها مرا پيوند
شکفتن گل سرخت به خون، مبارک باد
از اين چنين پدري، آن‌چنان سزد فرزند
به مهرباني‌ات اي خوب! فصل پرواز است
ز بال بسته‌ي ما هم به لطف، بگشا بند
من ابر تيره دلم، گريه عادت است مرا
تو چشمه‌سار زلالي، تو جاودانه بخند
به دست پر کرمت بوسه مي‌زند خورشيد
به مهرباني تو غبطه مي‌خورد هر چند
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
گُل نکرد امشب جنوني تازه از پيراهنم
شعله مي‌جوشد چه بي‌اندازه از پيراهنم
زآن شب سرخي که از معراج خون کردم گذر
مي‌ترواد زخم‌هاي تازه از پيراهنم
با طلوع غم، غبار خواب‌ها در چشم ماند
بعد از اين قد مي‌کشد خميازه از پيراهنم
جامه‌اي شد چاک و خون‌آلود تا گشتم عزيز
سر زد آري، اين همه آوازه از پيراهنم
ارغوان‌ها در دل آتش تلاطم مي‌کنند
اندکي دارند تا شيرازه از پيراهنم
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ای شکوه رفته امشب بازگرد
این نسیم مرده را درهم نورد
از نسیم شادی باران بگو
از شکست حصر آبادان بگو
از شکستن از گسستن از یقین
از شکوه فتح در فتح المبین
از شلمچه، فاو، از بستان بگو
از شکوه رفته از مهران بگو
زان همه گلها که می بردی بگو
از بقایی از بروجردی بگو
شب شکارانی که سهرابی شدند
از پلنگانی که مهتابی شدند.
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

نگاهم تو را در نوردید، پر از شعر و آیینه بودی 
نمی دانم، انگار در خواب، برایم غزل می سرودی 
دوباره کبوتر، دوباره، نگاهی از آیینه لبریز 
نگاهی پر از شعر دریا، که با آن دلم را ربودی 
تو مثل دلم روستایی، تو لبخند پاک خدایی 
تو جاری ترین نسل دریا، تو زیباترین شعر رودی 
تو از جنس آیینه بودی، زلال و لطیف و صمیمی 
شبی که دلت را شکستند، از آیینه ها پر گشودی 
شهیدان تو را می شناسند، تو در آسمان ها امامی 
تو بودی که شعر شهادت، به گوش شقایق سرودی
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
تقدیم به جانبازان
...و آخر شکستند بال و پرت را
شکوه پلنگانه‌ي پيکرت را
تو نوري و چشمي که باور نمي‌کرد
به يک سوي افتادن خنجرت را
برادر، بگو آن شب شوم ماندن
به دامان که مي‌نهادي سرت را
دريغا و درد و غم آغشته کردند
لباس شب شادي خواهرت را
همان کس که مثل خودت مهربان بود
همان يار و غم‌خوار و نان آورت را
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

در پگاه باران 
گذشتی.
از خاکریزی شعله ور.
با نگاه خیس
به جستجوی آسمان.

بر دامان شلمچه
آسمان دو تکه شد
نیمی ستاره
نیمی آینه 
و غرور دشت
با نقب های روشن
شکسته شد
ردیفی سپیده
ردیفی شکوفه
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
دنبال رد پای تو می گردم، اینجا در این سکوت ملال انگیز 
در سایه های سرد فراموشی، در دفتر ورق ورق پاییز 
در کوچه ای که نام تو بر آن نیست، می گردم و به یاد تو می گریم 
می گریم و به یاد تو می خوانم، آوازهای ابری باران خیز 
پیشانی بلند تو را خواندم، آواز عاشقان شهادت بود 
بعد از تو در حصار زمان گم شد، این نغمه ی غریب غرور آمیز 
آن شب که شوق رفتن تو گل کرد، آغوشم از شمیم تو دریا شد 
آن شب جنون به بدرقه ات آمد، با نغمه های شرقی شورانگیز 
روی دلم زداغ تو یک کوه است، کوهی که سنگ آن همه اندوه است 
برخیز و کوه را زدلم بردار، برخیز، ای شکوه دلم، برخیز !
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ما رهروان وادي سرخ شهادتيم
گل‌هاي سبز و خرم باغ عبادتيم
ما کشتگان را خداييم و باک نيست
ز آن رو که زندگان جهان سعادتيم
چون قطره‌ايم و وصل به درياي قرب دوست
با سير جاودانه‌ي خون بي نهايتيم
ما پيرهن به عشق خدا رنگ مي‌کنيم
زين رنگ سرخ، غرقه به خون شهادتيم
هر جا شهيد جلوه کند ارض کربلاست
اين نهضت از خدا بود و ما ز نهضتيم
عطر حسين(ع) را بشنو از مزار ما
در قعر گور خفته و در اوج عزتيم
همت طلب ز تربت اين کشتگان عشق
چون مژده‌ي سعادت و پيغام رحمتيم
مهر علي (ع) به جان «شفق» ريشه کرده است
زيرا به سايه‌سار درخت ولايتيم
 
 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
برای شهید ناصر درگزی
شرمساریم
که چون تو
تا بلندای آفتاب
قد نکشیدیم
در روز واقعه
تنها تو را برگزیدند
و ما انگشت گزیدیم
و اندوهگین گریستیم
خون گریستیم
تو پر کشیده بودی و جسمت
چون دشتی از شقایق
بر خاک مانده بود
نسیم بی قرار بذر عطر مقدس یادت را
تا دورها می فشاند
و ما آکنده از بهار
لبریز انتظار
بر سجاده ی خیس با تو پیمان بستیم
آمیخته ایم با تو
تا ابدیت 
بر ما گواه باش... 
 
 
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395  3:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها