0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
با خودم می گویم 
در شبی مهتابی
چه شب منتظری خواهم داشت
در دو هلال دیگر
پدرم می آید
غصه سر می آید
و سه بشقاب سر سفره ی مان خواهد بود
کفش هامان همه نو
و پدر می آید
مثل وا کردن یک دراز شوق
مثل خندیدن یک پروانه
در تماشای فراوانی گل
پدرم می آید
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
پلاک کهنه و محنت نصيبـــــت
شب و سجاده و قرآن جــيبت
دو تکه استخوان و مشتي از خاک
نشاني دارد از درد غريبــــت
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
کبوترها سر پرواز دارند 
به شوقت یک جهان آواز دارند
کبوترها اگر پایان ندارند
تو را در نقطه ی آغاز دارند
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
پس از عمری غریبی، بی نشانی
خدا می خواست در غربت نمانی
از آن سرو سرافراز تو هر چند
پلاکی بازگشت و استخوانی
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
دل من تمنای دریا نکرد 
و راهی به پرواز پیدا نکرد 
سخن با نگاه کبوتر نگفت 
دمی آسمان را تماشا نکرد 
به فصلی که یاران کشیدند پر 
دریغا که بال و پری وا نکرد 
ز اعجاز یاران نصیبی نبرد 
نگاهی به پرواز دل ها نکرد 
چه دل ها که در عشق فانی شدند 
دل من ولی ترک دنیا نکرد 
چه اعجاز کرده خدایا شهید 
که غیر شهادت تمنا نکرد
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
دیری است که لاله، نقش پیراهن ماست
این خاک عزیز، سر به سر میهن ماست
با جنگل و مهر و پاکی آمیخته ایم
این سبز و سپید و سرخ رنگ تن ماست
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ديشب به کوچ ابر بهاران گريستيم
با يک قبيله در غم باران گريستيم
آوازهاي سوخته ماندند در گلو
وقتي چو بغض شام غريبان گريستيم
دور از نگاه محتسب و زاهد و حريف
در پرسه‌هاي کوچه‌ي رندان گريستيم
آيينه بود و سنگ، که تصويرمان شکست
خورشيد بود و ابر، که خندان گريستيم
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
بابا کجا چشمان زيبايت، گم شد که من پيدا کنم آن را؟
دستت کجا جا مانده خوب من، پايت چرا جانده در صحرا؟
در چند سنگر زير لب خواندي شعر شهادت را که دعوت شد؟
قلب پر از شوق و امديت نيز، تا آسمان آبي فردا
ديروز تا امروز شد يک قرن، با انتظاري مبهم و بي‌نام
ديروزها بابا کجا بودي؟ اي کاش مي‌گفتي به من اين را
وقتي که مي‌رفتي خودم ديدم چشمان تو مانند دريا بود
اما چه شد وقتي که برگشتي دريا نديدم، پس چه شد دريا؟
وقتي که مي‌رفتي به انگشتت، مهر عقيقي لاله‌گون ديدم
حالا عقيق لاله‌گونت هست، مأواي انگشتر نشد پيدا
وقت سفر ديدم به چشم خويش، با پاي خود مي‌رفتي اي محبوب
امروز ديدم آمدي اما.... با پاي پر درد برادرها
ديروز مي‌رفتند باباها، از کربلا با مهر برگردند
اما ببين آورده‌اند امروز، پيش من و تو کربلاها را
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
بر مخملِ سیاهِ سکون ها و خواب ها 
کو فرصتی برای شتاب شهاب ها
این آسمان یخ زده این پهنه سکوت
دیری است مانده در عطش التهاب ها
ای رفته از کرانه دریا زبیم موج
دیدی چگونه غرق شدی در سراب ها
دل بسته ای به لکنت فانوس های پیر
در سرزمین صاعقه ها، آفتاب ها
خون در دلم مکن که به گرمای آشیان
خو کرده خفته اند تمام عقاب ها
خون در دلم مکن که به سوگ کبوتران
پوشیده اند جامه ماتم غراب ها
خون در دلم مکن که بلندای اختران
گُل کرده در حضیض غم انگیز قاب ها
خون ... آه خون نه فصل هیاهوی رنگهاست
فواره ها و رقص فریبای آب ها
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
نور سبز حجله است و عکس سرخ قاب ها 
یک نفر که مانده است پشت اضطراب ها
خیره می شوم به عکس تو، چه خیره مانده ای؟!
رقص می کنند در تو، موجی از شهاب ها
نبش کوچه ایستاده ام در انتظار تو
کاشکی بیایی از دیار سبز خواب ها
چشم وا مکن، جنازه ی دلم روانه است
بی کفن، به روی شانه ی سیاه آب ها
باورم نمی شود به خاک می سپارمت
این وداع آخرین! چه شورها!! چه خواب ها!!
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
شـهـيــدان بــا زبــان بـي زبـــاني
بــه مــا گـفــتـنـد رازي آســمـاني
خطر در راه بي پايان عشق است
اگـر خـواهـي بـهـشــت جاودانــي
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزه ی درد و داغ، همزاد شماست
این خاک که از ترنّم لاله پُر است 
دفترچه ی خاطرات فریاد شُماست

****
مهمان ضیافت خطر، هیچ نداشت
هنگام که می رفت سفر، هیچ نداشت
گمنام ترین شهید را آوردند
جُز پاره ای از عشق، دگر هیچ نداشت

****
خونین پر و بالیم، خدایا بپذیر
هر چند شکسته ایم، ما را بپذیر
سر در قدم تو باختن چیزی نیست
این هدیه ی کوچکی است، از ما بپذیر

****
در خطه ی خون تان، خدا یعنی عشق
در حنجره های تان، صدا یعنی عشق
مهتاب، ستاره، آفتاب، آیینه
دریا به اضافه ی شما یعنی عشق
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ای کشته عاشقی که یادت سرخ است 
چون پرچم کربلا، نهادت سرخ است
هم چون چمن و لاله در آغوش همید
ای عشق! تو سبزی و شهادت سرخ است
نام تو ستاره و نشانت، ماهست
تسبیح تو از شرح دلت، آگاهست
مجموعه ی سرمایه؟ خدا می داند
یک چفیه و یک جلد کلام الله است
ای دل! که غم عشق چنین فرسودت
ای عشق! که ذره ذره دل پیمودت
ای چشم طلوع کرده، ای آبی محض
جاری تر از آنی که بخوانم، رودت
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
ز کوی درد می آیم شبیه بغض آوازم
بیا یک دم نگاهم کن، ببین با اشک دم سازم
ببین امشب نگاهم را، چنان آویخت بر نامت
به نام پر شکوه تو و با یاد تو هم رازم
درون لحظه ای سردم به امید تو جان گیرم
و می دانم که می بخشی، به احسان تو می نازم
کنار جاده ای سبزم به پای انتظار تو
بیا راهی نشانم ده که با یاد تو دلبازم
بیا راهی نمایان کن که در اندوه شب هایت
سراغ ردپاهایت بگیرد اوج پروازم
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
می روی تنها نشانت ردپایی سوخته 
مانده تنها یادگار از تو صدایی سوخته
نقش کن بر دار عشق اینک، گلوی شوق را
از تو می ماند فقط آواز نایی سوخته
از درختان، یادگار عشق می دانی چه ماند ؟
گیسوانی رو به باد و دست هایی سوخته
شهر را این سایه های مضطرب پر می کنند
مانده از آن کوچه هایم، کوچه هایی سوخته
می روی با اشتیاق اطلسی در چشم ها
می روی، تنها نشانت، ردپایی سوخته
 
 
 
 
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395  7:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها