0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

خوش‌نشينان ساحـــــــــل بدانند
موج اين بحر را، رامشي نيســـت
دل به اميد رامش نبنـــــــــــــــدند
بحر را ذوق آسايشي نيــــــــست
تا که درياست دريا به جوش است
شورش و موج و گـــــــــــرداب دارد
هرگز از بحر جوشان مجــــــــــوييد
آن زبوني که مـــــــــــــــــرداب دارد
ما نهنگيم و خيل نهنــــــــــــــــگان
بستر از موج توفنـــــــــــــــده دارند
اين ســـــــــــــرود نهنگان درياست
بحر را موج‌ها زنــــــــــــــــــده دارند
ما نهنگيــــــم و هر جا نهنگ است
طعمـــــــــــــــه از کام غرقاب جويـد
نزد دريادلان مـــــــــــــــــــــرده بهتـر
ز آن‌که آرامـــــــــــش و خواب جويـد
خوش‌نشينان ســـــــــــــاحل بدانند
تا که درياست اين شور و حال است
چشم سازش ز دريا ندارنــــــــــــــــد
سازش موج و ساحل محال اســــت

دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

حجله‌ي آيينه و نور است تابوت شمــــــــــا
در حرير و پرنيان پيچيده ياقوت شمــــــــــــا
خوش‌تر از بوي نسيم ياس‌ها پر کرده است
کوچه باغ آسمان را عطر باروت شمـــــــــــا
از ميان باغ‌هـــــــــاي تين و زيتون خـــــــــدا
وز طبق‌هاي بهشــــتي مي‌رسد قوت شما
تا شما فخر خدا باشيـــــــــــد بر روي زمين
تا ابد چشم ملايک باد مبهــــــــــــــوت شما

دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

قناری در فراقش ناله می کرد 
شقایق، گوشوار ژاله می کرد
دریغا رفت آن ماهی که هر شب
تکلم با زبان لاله می کرد
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

چشم‌هايم تکرار باران است
مي‌دانم
روزي انديشه‌هاي سبز
دلتنگ‌ترين ترانه‌ها را 
به خاک مي‌سپارد
و رنگين کمان
ياد آن را
در شولاي بهار
ذوب خواهد کرد
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
مریض تخت سیزده 
امروز دوباره تب کرد
بیچاره سرفه می کرد
با گریه روز و شب کرد

لُپاش گل انداخته بود
به زور نفس می کشید
انگار مرگ و بازم
جلوی چشماش می دید

قرص و سرنگ و کپسول
غذای هر روزش بود
هوای سرد اتاق
از آه و از سوزش بود

سرفه کن و پس بده
تموم غصه هاتو
به من بگو بسیجی
تموم قصه هاتو

توی اتاق روی تخت
روزا کارش دعا بود
ذکر لبای خستش
فقط خدا خدا بود

یه روز می رفت آی سی یو
یه روز می رفت آزمایش
دیگه حتی تو هفته
یه روز نداشت آسایش

می گفت نیار هی اینجا
سوزن و سوپ و آمپول
بسه دیگه خواهشاً
سرم، سرنگ و کپسول

بسته دیگه پرستار
من که یه روز می میرم
یه روز توی این اتاق
مرگ و بغل می گیرم

به من می گفت دعا کن
تا خوب بشم یا شهید
آخرشم بی خبر
از تو اتاق پر کشید

رفت و تازه فهمیدم
کی بود، چی شد، کجا رفت
چه قدر براش سخت گذشت
یه شب پیش خدا رفت

غروب جمعه بود که 
رفتم بهشت زهرا (س)
از یه نفر پرسیدم
گفتم: سلام هی آقا

اسم و نشون و دادم
به پیرمرد خسته
گفتش کنار اون بید
که شاخه هاش شکسته

پاهام جلوتر از من
می رفت به سمت یک قبر
انگار که پر می زد
اصلاً نداشت کمی صبر

نوشته بود روی قبر
علی کیمیایی
دو، ده، شصت و هشت
شهید شیمیایی
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
صدا در دشت مي‌پيچد که جنگ است
سفـيـر تــيـــر و آواي تــفــنــگ اســت
هــراســي نــيـست از گـرگ بــيـابــان
قــطار کـهــنـه مـا پــر فــشــنگ است 
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
دل بی تاب و تنگم، را بیاور 
غم ناب و قشنگم را، بیاور 
مگر من مرده ام دشمن بیاید؟ 
تفنگم را، تفنگم را، بیاور! 
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
تقديم به نخل‌هاي سوخته‌ي قصرشيرين که در مراسم استقبال از آزادگان سربلندانه ايستاده بودند.
چون نسوزم پا به پاي نخل‌هاي سوخته
که آشنا سوزد به پاي آشناي سوخته
وقتي آن شب، آسمان، آتش به روي ما گشود
نخل‌ها ماندند و اين بي‌دست و پاي سوخته
نايمان مانند ناي نازک ني‌ها گرفت
بس که ناليديم شب‌ها با صداي سوخته
داد ما را بعد از اين با چشم مي‌بايد شنيد
نيست غير از دود دل فرياد ناي سوخته
چشم اميدي به الوند و فرات و دجله نيست
تشنه بايد سوخت در اين کربلاي سوخته
خرّم آن کو سوخت و دامان خاموشي گرفت
دم زدن سمّ است سم، در اين هواي سوخته
آردها شد بيخته، غربال‌ها آويخته
زودتر مي‌افتد آب از آسياي سوخته
هيچ‌کس چون من نمي‌داند چه معني مي‌دهد
در هوا پيچيدن بوي حناي سوخته
قصرشيرين من «قصري» عروس غرب بود
حجله‌هايش بوده‌اند اين نخل‌هاي سوخته
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
گرفته ذهن مرا موجی از تفکر سرخ 
نمی رسد به خیالم مگر تصور سرخ
چه شعله ای است که می بارد از دو دیده ی من
گمان اشک ندارم بر این تواتر سرخ
نمانده بر لب زردم به جز حکایت درد
نمانده در دل سردم به جز تحسّر سرخ
به خون پرتپشت ای شهید زنده ی عشق
به آن تلاطم زیبا در آن تبلور سرخ
به یکّه تاختنت در میان آتش و خون
به آن شعور نهفته در آن تهوّر سرخ
به آن تفکر سبزی که لامحاله نداشت
مگر تجلی خونین، مگر تظاهر سرخ
که راه خون ترا می روم به پای جنون
کفن چو لاله به تن می کنم زچادر سرخ
به جان خصم تو ای مهنی فشرده ی عشق
شرار کینه می اندازم از تنفر سرخ
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
این پرستوها که خون پر می زند در بالشان 
عشق و مستی اوج می گیرند با اقبالشان 
خاک این ویرانه را با شور خود جان داده اند 
تا بهاری مهربان آید به استقبالشان 
زخم هاشان زخم های کهنه ی آیینه هاست 
اخم اگر می جوشد از لبخند یا تمثالشان 
گرچه دیگر صورتک بر خود نمی بندد کسی 
تا بپرسد در هیاهوی فریب احوالشان 
یا نمی پرسد که این میراث زهرآلود کیست 
داغ هایی را که می گوید جنون بر بالشان 
ای شقایق ها که باران خورده افسانه اید 
نوحه ای خوانید تا سوز دلی بر حالشان 
سر به دامان تغزل های خونینم گذار 
تا ببینی خواب هایی رفته را دنبالشان 
خرم آن روزی که با اعجاز حسرت سوز خویش 
قرعه شادی بیفشاند فلک بر فالشان
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

 
اي فلک غلتيده در خاکي ز چوگان شما
آسمان، افتاده‌اي بر پاي ايوان شما
غنچه‌هاي سرخ روي و شبنم آلود بهشت
خارهاي پشت ديوار گلستان شما
صبحدم و آن نقش رنگين و دل ‌انگيز فلق
نارسا تصويري از چاک گريبان شما
بيدها منت برند از باد هر شب تا مگر
باز گويد قصه‌ي زلف پريشان شما
چشمه‌ها بر جوي‌ها ريزند اشک آرزو
در تمناي سهي سرو خرامان شما
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تماشا

تماشا
 
آن شیر که بیشه ی خطر جایش بود
صد شعله عشق در سراپایش بود
هنگام سحر که سوی میدان می رفت
صد کوه ستاده در تماشایش بود
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

بهتر از شما برادري نبود
در شبي که هيچ ياوري نبود
اسب بود و تيغ و صحنه نبرد
بهتر از شما دلاوري نبود
غير دست حق به روي سنگرت
سايه‌بان سايه گستري نبود
حرف اگر که بود عشق و درد بود
غير از اين دو، حرف ديگري نبود
... واي من شبي که باغ لاله سوخت
جز شرار شعله سنگري نبود
مثل کودکي ميان حوض خون
دست و پا زديد و مادري نبود
هرچه بود و بود داغ تازه بود
جنگ بود و جنگ، داوري نبود

دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

تو از کدام طلوعي که پرتوان تنت 
خطي کشيده ز خون، در ميان ما و منت
تو جلوه‌هاي بهشتي که هر سپيده‌ي صبح
گرفته عطر شقايق نفس نفس زدنت
در آستان عروجت شميم زخمي که
هنوز مي‌رسد از تار و پود آن کفنت
نماز آن شب آخر، سرود روشن عشق
گرفت رنگ شهادت لبان ياسمنت
تو را به سينه‌ي فردوس تا حريم خدا
طواف کعبه دل‌ها از او جدا شدنت
بخواب و در دل بي‌تاب خاک شادي کن
که هر بهار ببارد شکوفه از تنت

دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس

تا ابد مي‌جوشد اين خوني که در تاريخ ماست
خونِ هستي بخشِ گلگوني که در تاريخ ماست
ليليان را عاقبت يک روز عاشق مي‌کند
حُسنِ عالمگير مجنوني که در تاريخ ماست
آتش نمرود حتي آن زمان مي‌سوزد از
داغ دشمن‌سوز محزوني که در تاريخ ماست
بي‌گمان آن روز در غرقاب خون غرقند، غرق
نسل ظلم‌آلود ملعوني که در تاريخ ماست
 
 
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395  4:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها