0

ترکیبات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ترکیبات عراقی

با سلام و عرض ادب

 

در این تایپیک ترکیبات عراقی گرد آوری شده و در اختیار راسخونیهای عزیز قرار خواهد گرفت.

 

با ما همراه باشید

 

شیخ فخرالّدین ابراهیم بن بزرگمهر متخلص به عراقی، عارف نامی و شاعر بلندآوازهٔ ایرانی، در اوایل قرن هفتم هجری در دهی در اطراف همدان به دنیا آمد. پس از تحصیل علوم و فنون و کسب دانش، برای ادامه تحصیل به همدان رفت. سپس با جمعی از دراویش رهسپار هندوستان شد و به خدمت شیخ بهاءالدین زکریا درآمد و بعد از مدتی با دختر او ازدواج کرد. بعدها به عربستان و سپس به قونیه رفت و به خدمت مولانا رسید و مصاحب و معاشر او شد. وی درسال ۶۸۶یا ۶۸۸ هجری قمری درحدود سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت. از آثار او می‌توان علاوه بردیوان اشعار به مثنوی عشاق‌نامه و کتاب لمعات اشاره کرد.

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  12:43 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱

عشق ار به تو رخ عیان نماید

در آینهٔ جهان نماید

این آینه چهرهٔ حقیقت

هر دم به تو رایگان نماید

یک دایره فرض کن جهان را

هر نقطه ازو میان نماید

این دایره بیش نقطه‌ای نیست

لیکن به نظر چنان نماید

رو نقطهٔ آتشی بگردان

تا دایره‌ای روان نماید

این نقطه ز سرعت تحرک

صد دایره هر زمان نماید

این نقطه به تو شهادت و غیب

هم ظاهر و هم نهان نماید

آن نقطه به تو کمال مطلق

در صورت این و آن نماید

آن سرعت دور نقطه دایم

ساکن به یکی مکان نماید

هر لمحه به تو کمال هستی

در کسوت ناقصان نماید

آن نقطه بیان کنم چه چیز است

هر چند تو را گمان نماید

آن نقطه بدان که ظل نور است

کان نور ورای جان نماید

آن نور دل پیمبر ماست

اکنون به تو حق عیان نماید

آن بحر محیط بی‌کرانه

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  12:44 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲

ساقی، بیار می، که فرو رفت آفتاب

بنمود تیره‌شب رخ خورشید مه نقاب

منگر بدان که روز فروشد، تو می بیار

کز آسمان جام برآید صد آفتاب

بنیاد عمر اگر چه خراب است، باک نیست

خوشتر بود بهار خراباتیان خراب

یاران شدند مست و مرا بخت خفته ماند

بیدار کن به بوی می این خفته را ز خواب

بگشا سر قنینه، که در بند مانده‌ام

وز بند من مرا نرهاند مگر شراب

خواهم به خواب در شوم از مستی آنچنان

کآواز صور برنکند هم مرا ز خواب

مستم کن آنچنان که سر از پای گم کنم

وز شور و عربده همه عالم کنم خراب

تا او بود همه، نه جهان ماند و نه من

خود بشنود ز خود «لمن الملک» را جواب

ساقی، مدار چشم امیدم در انتظار

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  12:44 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳ - در مرثیهٔ بهاء الدین زکریا

چون ننالم؟ چرا نگریم زار؟

چون نمویم؟ که می‌نیابم یار

کارم از دست رفت و دست از کار

دیده بی‌نور ماند و دل بی‌یار

دل فگارم، چرا نگریم خون؟

دردمندم، چرا ننالم زار؟

خاک بر فرق سر چرا نکنم؟

چون نشویم به خون دل رخسار؟

یار غارم ز دست رفت، دریغ!

ماندم، افسوس، پای بر دم مار

آفتابم ز خانه بیرون شد

منم امروز و وحشت شب تار

حال بیچاره‌ای چگونه بود؟

رفته از سر مسیح و او بیمار

خود همه خون گریستی بر من

بودی ار دوستی مرا غم‌خوار

روشنایی ده رفت، افسوس!

منم امروز و دیده‌ای خونبار

آن چنانم که دشمنم چو بدید

زار بگریست بر دل من، زار

خاطر عاشقی چگونه بود

هم دل از دست رفته، هم دلدار؟

سوختم ز آتش جدایی او

مرهمم نیست جز غم و تیمار

روز و شب خون گریستی بر من

بودی ار چشم بخت من بیدار

کارم از گریه راست می‌نشود

چه کنم؟ چیست چارهٔ این کار؟

دلم از من بسی خراب‌تر است

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  12:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها