پاسخ به:دوبیتیها شاطر عباس صبوحی
مردم از حسرت آهو روشان و رمشان
من ندانم به چه تدبیر بدام آرمشان
نیکرویان جهان را چو سرشتند ز گِل
سنگی اندر گِلشان بود همان شد دلشان
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
برداشت سپیده دم حجاب از طرفی
بگرفت نگار من نقاب از طرفی
گر نیست قیامت از چه رو گشته عیان
ماه از طرفی و آفتاب از طرفی