شیطان لعین تصمیم گرفته كه انتقام خود را از اولاد آدم بگیرد. لذا در تمام اختلافات حضور پیدا مى كند، در تمام جنگ ها حاضر مى شود و جبهه دشمن را تقویت مى كند، فراریان را با حیله بر مى گرداند، به سوى میدان مى كشاند و آتش جنگ را شعله ور مى سازد.
یكى از آن جاها روز عاشورا بود كه تمام لشكریان خود را جمع كرده و به پایكوبى و رقص پرداخت .
هر كس از لشكر امام حسین علیه السلام شهید مى شد، از خوشحالى فریاد مى زد و رقص مى كرد.
هر كدام از لشكریا عمر سعد فرار مى كردند، شیطان به صورت یكى از سر كرده هاى لشكرها در مى آمد و سر راه شان را مى گرفت و آنان را به میدان بر مى گرداند.
مى گفت : واى بر شما، این همه جمعیت و مردان شجاع ، از یك نفر تشنه و بى كس و مجروح گریزان شده اید! مردانگى و غیرت شما كجا رفت ؟! برگردید او را محاصره كنید، با ضرب شمشیر از پاى در آورید و اگر نمى توانید، او را تیر باران نمایید.
با حیله و نیرنگ لشكر را بر مى گردانید و شورى دیگر در جنگ ایجاد مى كرد. ولى آنها چون جراءت نمى كردند از نزدیك با امام حسین علیه السلام بجنگند از دور، تیر به سوى آن مظلوم انداختند وقتى كه تیر سه شعبه زهر آلود بر سینه امام نشست و از پشت سر بیرون آمد، امام علیه السلام از بالاى اسب بر زمین افتاد.
شیطان میان آسمان و زمین از خوشحالى فریاد زد و گفت : امروز كینه خود را بر سر اولاد آدم خالى كردم و انتقام خود را گرفتم . او مى كوشید تا لشكر زودتر كار حسین علیه السلام را تمام كند.
زینب مى فرماید: وقتى ابن ملجم ضربت بر سر پدر بزرگوارم زد، من آثار مرگ را در ایشان دیدم پیش رفتم و عرض كردم : اى پدر بزرگوار! ((ام ایمن )) حدیثى از براى من گفته است دوست دارم آن را از دو لب مبارك شما بشنوم .
آن حضرت فرمود: اى نور دیدگان من ! حدیث همان است كه ((ام ایمن )) به تو گفته و برخى از مصیبت هاى كربلا و گرفتارى هاى آن روز را براى دخترش زینب بیان كرد تا جایى كه فرمود:
زمانى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ما را به این حدیث خبر مى داد، فرمود:
یا على ! در آن روز، ابلیس با شیاطین خود، از شدت شادكامى در سرتاسر زمین پرواز مى كند
و به شیاطین و هوادارانش مى گوید:
اى جماعت شیاطین ! شاد باشید كه انتقام خود را از فرزندان آدم گرفتم ، برترین بدبختى رابراى آنها فراهم كردم ، جهنم را به آنها به میراث دادم ، مگر جماعتى كه دست به دامن این خانواده شوند و از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم یارى جویند.
اى شیاطین ! بر شما باد كوشش در راه ایجاد بدبینى به این خانواده ، كارى كنید كه به این خانواده و دوستان آنها دشمنى ورزند تا كفر و گمراهى در مردم استوار شود و یك نفر از آنها رستگار نگردد.
بعد از آن ، حضرت على علیه السلام به زینب فرمود: اى نور دیدگانم ! بى گمان ابلیس در این سخن راست گفت : با این كه كار او همیشه دروغ گفتن است ؛ زیرا مى داند هیچ عمل صالحى با داشتن دشمنى با شما فایده اى ندارد، هیچ گناهى با داشتن دوستى شما ضرر و زیانى به انسان نمى رساند، (مگر گناهان كبیره ) یعنى ، شیعیان شما به واسطه علاقه اى كه به شما دارند، اگر گناه و معصیتى نمایند و موفق به توبه شوند و گناهان خود را ترك نمایند
ضررى متوجه آنها نمى شود.
و دشمنان شما، به واسطه دشمنى و عداوتى كه با شما دارند، اگر مانند جن و انس خدا را بپرستند، عبادات آنان سودى به حالشان نخواهد داشت .
منبع:غدیر