در مجموعه مقالات تخت جمشید را بهتر بشناسیم، قسمتهای مختلف این یادگار پرشکوه باستانی ایران را زیر ذرهبین قرار میدهیم. در این مقاله با دو آرامگاه شکوهمند مشرف بر تخت جمشید منسوب به اردشیر دوم (و سوم) آشنا میشویم.
در دامنه کوه رحمت و مشرف بر تخت جمشید، دو آرامگاه صخرهای دیده میشود که به سبک آرامگاه داریوش اول در نقش رستم کنده شدهاند. این بنا شامل یک اطاق دو ستونی و در کنار آن یک ایوان با دو ستون در غرب، صندوقخانههایی در شمال و جنوب و نیز تالاری ۴ ستونی با یک اطاق جنبی در شمال است. همه اینها را بر سکویی چند پلهای بنا کردهاند که از سنگهای بزرگ و کوچک درست شده و سنگهایش را بدون ملاط به هم چسباندهاند. بعد از اینها فضای بازی در شرق بنا وجود دارد و مقدار زیادی از کوه را در آوردندهاند و سکویی از سنگ در مقابل آرامگاه درست کردهاند. نمای آرامگاه به تقلید از آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم پرداخته شده است. در دین ایرانیان باستانی آب وآتش و خاک، سه آفریده مقدس اهورمزدا بودهاند و مقام بلندی داشتهاند، از این جهت آلودن آنان به پلیدی روا نبوده است. به عقیده آنها وقتی جان از تن به در میرود، کالبد سرد میشود و اهریمن بر آن نفوذ مییابد و پلیدش میکند؛ بنابراین نمیتوانستند مرده را بسوزانند یا در آب افکنند یا در خاک پنهان کنند. پس ناچار راههای دیگری یافته بودند. یک راه این بود که کالبد را بشکافند و قسمتهای نرم را بیرون آورند و با موم یا انگبین و مشک بیالایند و به اصطلاح «مومیایی» کنند و درون صندوقهایی از سنگ، درون آرامگاه در کوه سنک کنده شده بگذارند تا نه آب، نه آتش و نه خاک را با آنها سروکاری باشد و رویشان را محکم بگیرند.
قسمت بالایی نمای آرامگاه آیینی دینی یا شاهی را نمایش میدهد: شهریار هخامنشی در جامه پارسی کمان (یعنی اسلحه ملی ایرانیان) به دست بر روی سکویی سه پلهای ایستاده و به نشانه نیایش دست به سوی آتش شاهی دارد که بر فراز آتشدانی در اشتعال است. بر فراز صحنه، نقش انسان بالدار (فّر کیانی) با حلقه و دست گشوده نقش شده است و در گوشه راست، ماه را به صورت قرصی با هلال بزرگی در پایینش میبینیم. در سوی مجلس بزرگ زادگان ایرانی در جامه پارسی (یا مادی) نقش شدهاند.
پادشاه و آتشدان روی تخت بزرگ (گاه) شهریاری جای دارند که گوشههایش برجسته و به شکل نیمتنه شیر و لبهاش با گل و بوته آراسته شده است. دو ردیف از نمایندگان ملل تابع با لباسهای محلی تخت را بر سر دست نگه داشتهاند. این افراد را از کتیبههایی که پهلویشان نوشتهاند (فقط بر آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم و «آرامگاه اردشیر دوم» در اینجا) میتوان شناخت. ردیف بالایی به ترتیب نمایندگان ۱ـ پارسی؛ ۲ـ مادی؛ ۳ـ خوزی؛ ۴ـ پارثوی؛ ۵ـ هراتی؛ ۶ـ بلخی؛ ۷ـ سغدی؛ ۸ـ خوارزمی؛ ۹ـ سیستانی؛ ۱۰ـ رخجی؛ ۱۱ـ ثتهگوشی؛ ۱۲ـ گندارایی؛ ۱۳ـ هندو و ۱۴ـ سکایی هومپرست را نمایش میدهد.
ردیف پایینیهم نقشی از نمایندگان ۱۵ـ سکایی تیزخود؛ ۱۶ـ بابلی؛ ۱۷ـ آشوری؛ ۱۸ـ عرب؛ ۱۹ـ مصری؛ ۲۰ـ ارمنی؛ ۲۱ـ کاپادوکیهای؛ ۲۲ـ لودیهای؛ ۲۳ـ ایونی؛ ۲۴ـ سکایی؛ ۲۵ـ تراکیهای؛ ۲۶ـ یونانی آن سوی دریای اژه؛ ۲۷ـ لیبیایی و ۲۸ـ حبشی را در خود جای داده است. در دست چپ پایه اورنگ نفر ۲۹ام (مکرانی) و در دست راست پایه اورنگ نفر ۳۰ام، یعنی کاریهای ایستاده است.
قسمت مرکزی (و عریض) آرامگاه به نمای یک کاخ هخامنشی منقوش است : در میانه دری است (که بدین وسیله احتمالا میخواسته بفهمانند که به آن جهان باز میشود) و در دو سوی آن چهار ستون که به دیوار چسبیده (در حقیقت، نیم ستون) است و سر ستونی از گاو دو سر دارند. سقف با طره، نمای شاه تیرها و ردیفی از شیرهای غران و در حال حرکت تزیین شده است. از روی این نما بنای موزه تختجمشید را ساختهاند. دَر، کشویی و خودکار بوده است، یعنی پس از بسته شدن، دیگر باز نمیشد. درون دخمه سه جفت «قبر» سنگی به شکل صندوقهایی مکعب مستطیلی (۲۰/۱×۲ متر) برای جای دادن کالبد مردگان تعبیه کردهاند. روی هر یک دری سنگی و محدب انداختهاند تا راه هر گونه نفوذی را ببندند. البته چون اعتقاد به رستاخیز و زندگی آن جهانی در ایرانیان قوی بوده است، مانند اقوام دیگر برای مردگان خود اسباب و آلات زندگی (= توشه آخرت) تهیه میکردند و درون قبرها میگذاردند. همین اسباب گرانبها مایه آن شد که مقدونیان و تاراجگران بعدی همه را بشکنند و غارت کنند.
از لحاظ نمای خارجی همان نقوش موجود در آرامگاههای نقش رستم مشاهده میشود، با این تفاوت که شیرهای شاخداری که بر گوشههای اورنگ شاهی نقش شدهاند، پشت گردن و جلو سینهشان پرهای فلس مانندی دارند که البته در آرامگاه داریوش دوم در نقش رستم هم این مورد مشاهده میشود. همچنین بر آن قسمت که حکم بام کاخ منقوش را دارد و اورنگ روی آن ایستاده، شیرهای غرانی نقش شده که رو به سمت راست در حال حرکت هستند. از لحاظ وضع داخلی نیز باید گفت درون آرامگاه شمالی دو قبر و برای آرامگاه جنوبی سه جفت قبر تهیه دیدهاند که همگی به شکل مکعب مستطیلاند (۲۰/۱*۲ متر).
هیچ دلیلی محکمی در دست نیست که به واسطه آن یکی از دو آرامگاه را به اردشیر دوم و دیگری را به اردشیر سوم منسوب کنیم. تنها بر اساس حدسیات است که آرامگاه شمالی را متعلق به اردشیر سوم و آرامگاه جنوبی را از آن اردشیر دوم میدانند. نکته قابل توجه این است که در آرامگاه شمالی ایوان جلوی درگاه ورودی تبدیل به سکویی عریض شده است که به واسطهی پلکانی جدیدالاحداث که در آرامگاه جنوبی هم تعبیه شده، میتوان به درون آنها راه یافت، در برابر هر کدام از آرامگاهها بقایای ساختمانی به چشم میخورد که در واقع اتاقهای مخصوص آیینهای مذهبی و متولیان آرامگاهها بوده است و امروزه دیوارهای آن را در جای اصلی، ولی کوتاهتر از آنها بازسازی کردهاند.