ار من پاک و به رویش غير چون دارد نظر - دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی
کوی جانان از رقيبان پاک بودی کاشکی
این گلستان بی خس و خاشاک بودی کاشکی
یار من پاک و به رویش غير چون دارد نظر
دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی
قصد قتلم دارد و اندیشه از مظلوميم
یار در عاشق کشی بی باک بودی کاشکی
تا به دامانش رسد دستم به امداد نسيم
جسم من در رهگذارش خاک بودی کاشکی
سينه ام از تير دلدوز تو چون دارد نشان
گردنم را طوق از آن فتراک بودی کاشکی
غنچه سان هاتف دلم از عشق چون صد پاره است
سينه ام زین غم چو گل صد چاک بودی کاشکی