جام نیوز/ نوشتاری در خصوص ویژگی های ماه رجب به قلم سید جواد حسینی را ارائه می دهد.
در ماه رجب از کنار حجر اسماعیل گذشتم، دیدم کسی است که به رکوع و سجود می رود. دقت کردم دیدم امام علی بن الحسین (علیه السلام) است، با خود گفتم: خوشا به حالت! مردی صالح از اهل بیت نبوت (ص) است، قسم به خدا که باید دعای او را غنیمت شمارم.
مراقب احوال آن حضرت بودم تا که از نماز خود فارغ شد. کف دستان خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت:
«سَیِّدِی سَیِّدِی وَ هَذِهِ یَدَایَ قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَیْکَ بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةٌ وَ عَیْنَایَ إِلَیْکَ بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةٌ وَ حَقٌّ لِمَنْ دَعَاکَ بِالنَّدَمِ تَذَلُّلًا أَنْ تُجِیبَهُ بِالْکَرَمِ تَفَضُّلًا سَیِّدِی أَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاءِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأُبَشِّرَ رَجَائِی»؛[بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج97، ص448]
آقای من، آقای من، این دستان پر از گناه را به درگاهت بالا آوردم، و چشمانم امید به تو دارد، و کسی که با پشیمانی (از کرده خود) تو را در حال زار فراخواند، سزاوار آن است که با لطف و کرمت پاسخ گویی، آقای من! آیا مرا از تیره روزان قراردادی تا که بسیار بگریم، یا که از نیک بختان گردانیدی تا امیدوار باشم.
و در ادامه می فرمود: «سَیِّدِی مَا أَنَا وَ مَا خَطَرِی هَبْ لِی خَطَایَایَ بِفَضْلِکَ وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِک»؛ آقای من! من کی ام؟ از تو می خواهم که به فضلت از من درگذری، و بدی مرا بپوشانی، و با کرمت از توبیخ و سرزنشم عفو فرمائی!.
آن گاه به سجده افتاد و عرضه داشت: «أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ حَرُّهَا لَا یُطْفَی وَ جَدِیدُهَا لَا یَبْلَی وَ عَطْشَانُهَا لَا یَرْوَی»؛ به تو پناه می برم از آتشی که گرمایش خاموش نمی شود، و تازه اش کهنه نمی شود، و تشنه اش سیراب نمی گردد.
آن گاه گونه راست خود را بر زمین نهاد و عرض کرد: «اللَّهُمَّ لَا تُقَلِّبْ وَجْهِی فِی النَّارِ بَعْدَ تَعْفِیرِی وَ سُجُودِی لَکَ به غیر مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْحَمْدُ وَ الْمَنُّ عَلَیَّ»؛ خدایا، پس از آن که صورتم برای تو سر به خاک نهاد و خاک آلود شد، دیگر این صورت را در آتش مسوزان، بدون آنکه من هیچ منّتی بر تو داشته باشم، بلکه تمام منت از آنِ تو بر من است.
آن گاه سمت چپ صورت خود را بر زمین گذاشت و عرضه داشت: «ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ»؛ بر کسی که بد کرده و گناه کرد، و در برابرت به خواری افتاده و به نافرمانی و معصیت خود اعتراف نمود، رحم فرما.
آن گاه به سجده بازگشت و پیشانی خود را بر زمین نهاد و عرضه داشت: «إِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ»؛ اگر من بنده بدی بودم ولی تو خدای خوبی هستی.
و در پایان صد بار عرضه داشت: «الْعَفْوَ الْعَفْوَ...»؛ از تو درخواست عفو و بخشش دارم.
(طاووس یمانی می گوید:) به گریه افتادم تا آنجا که صدای گریه من بلند شد و ناله هایم را امام سجاد (علیه السلام) شنید، و فرمود: «مَا یُبْکِیکَ یَا یَمَانِیُّ أَ وَ لَیْسَ هَذَا مَقَامَ الْمُذْنِبِینَ»؛[2] یمانی! چرا گریه می کنی؟ مگر اینجا جایگاه گناهکاران نیست... .
طاووس یمانی می گوید: همین برنامه حضرت سجاد (علیه السلام) را در سال بعدی در کوفه شاهد بودم.[بحارالانوار، ج100، ص448، ح 25]