0

طلاق و آشفتگی روحی فرزندان

 
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

طلاق و آشفتگی روحی فرزندان

 

images

شاید بزرگ ترین و پر شمارترین تاثیر طلاق در فرزندان تقسیم شدن دلبستگی آنان است. هنگامی که فرزند مادرش را دوست دارد و او را می پرستد ولی احساس می کند که پدر درباره مادرش نظر دیگری دارد فرزند دچار آشفتگی می شود. به این ترتیب وجود علاقه میان پدر و مادر که پایگاه محکم تجربی او بوده یعنی دیدگاهی که در گذشته همواره توسط عزیزترین کسانش تایید می شده ناگهان به صورتی ناپایدار جلوه گر می شود و در مواردی که پدر و مادرها به عمد فرزندانشان را مجبور می کنند که طرف یکی از آن ها را بگیرد اوضاع وخیم تر می شود. چون از آن ها خواسته شده که باور کنند احساسات و تجربه گذشته شان اشتباه بوده است. چنین فرزندانی در دوران رشد قضاوتشان نسبت به خودشان آسیب می بیند و اعتمادشان را در نگرش درست به واقعیت ها از دست می دهند. این گونه فرزندان ممکن است در تظاهر کردن مهارت پیدا کنند چون آموخته اند در ازای اینکه مطالبی را بگویند که شنونده دوست دارد بشنود، پاداش خواهند گرفت.

یک شنبه 29 فروردین 1395  11:20 AM
تشکرات از این پست
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:طلاق و آشفتگی روحی فرزندان

مشکلات طلاق و تاثیر آن بر روی فرزندان


میزان طلاق در آمریکا هم اکنون حدود 49 درصد است وتقریبا 45 درصد فرزندان شاهد جدایی پدر و مادرشان هستند. تعداد افرادی که در طول عمرشان دست کم یک بار به متخصصان روان پزشکی مراجعه کرده اند در میان کسانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند دو برابر افرادی است که پدر و مادرشان از هم جدا نشده اند. آمار سراسری کشور آمریکا نشان می دهد که در میان مردان و زنانی که والدینشان قبل از شانزده سالگی آن ها از یکدیگر جدا شده اند درصد طلاق و مشکلات شغلی ومیزان پریشانی عاطفی به مراتب بیش از مردان و زنانی است که پدر و مادرشان از هم جدا نشده اند.
یکی از مخاطرات عمده طلاق این است که فرزندان، خود را مسبب جدایی پدر و مادرشان می دانند. بعضی فرزندان تصور می کنند که خشم یا بدرفتاری آن ها سبب شده که والدینشان همدیگر را ترک کنند. فرزندان می شنوند که پدر و مادرشان به خاطر آن ها با هم درگیر می شوند و فکر می کنند که آن ها به وجود آورنده مشکلات هستند. در این میان کودکان سالم نگرانی های خود را ابراز می کنند و پدر و مادرها هم خیالشان را آسوده می سازند. فرزندانی که آسیب پذیرتر هستند این مشکلات را درون خود می ریزند یا آن را در ضمیر ناخودآگاهشان نگه می دارند و به این باور پایدار می رسند که آدم های بدی هستند. به همین لحاظ با آدم هایی برخورد می کنیم که هویت آن ها با شر بودن عجین شده است. در وضعیت ملایم تر این نوع احساس در روابط میان فرزند و پدر خودنمایی می کند چون فرزند از اینکه در عالم واقعیت به مادرش نزدیک تر است احساس گناه می کند. بنابراین در حضور پدر عصبی و کم حرف و بی توجه می شود. پدر هم ممکن است این رفتار فرزندش را عدم علاقه او به خودش تلقی کند و در نتیجه فکر کند که طرد شده است. به این ترتیب ارتباط میان پدر و فرزند رفته رفته کم رنگ می شود و فرزند به خود می گوید: تمام مدت می دانستم که پدرم مرا دوست ندارد. و این طرز تفکر نمونه بارزی از پیشگویی خودارضا کننده است.

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

یک شنبه 29 فروردین 1395  11:26 AM
تشکرات از این پست
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:طلاق و آشفتگی روحی فرزندان

اثرات خفته بعد از طلاق

 

شاید یکی از نگران کننده ترین نتایج به دست آمده از پژوهش یاد شده که خانم والر استاین آن را اثرات خفته می نامد این است که در پیگیری این پژوهش برای دسه سال بعدی مشخص می شود فرزندانی که در ابتدا به نظر می رسید از جدایی پدر و مادر دگرگون نشده اند و ظاهرا والدینشان همه کارها را به درستی سر و سامان داده بودند در سنین بعد از بیست با مشکلاتی جدی برخورد کرده اند که خودشان آن را به جدایی والدینشان نسبت می دهند. این مشکلات شامل افسردگی، بی اشتهایی، رفتار خود منهدم کننده، خطر پذیری و پرهیز از صمیمی شدن و اعتماد کردن به دیگران بود. این جوانان در روابط و قضاوتشان درباره دیگران دچار شک و تردید بودند و از اینکه مورد خیانت قرار بگیرند ابراز نگرانی می کردند. اثرات خفته بیشتر در خانم های جوان دیده می شد چون مردان جوان بیشتر قابل پیش بینی هستند و هنگام برخورد با مشکلات زودتر آن را نشان می دهند. اما خاطرات تلخی که در نتیجه جدایی پدر و مادر در سنین کودکی در ذهن فرزندان باقی می ماند در بزرگسالی زنده می شود. برخی فقط درباره آن فکر می کنند و برخی دیگر نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
بیش از یک سوم کسانی که در پژوهش خانم والراستاین شرکت داشتند پس از گذشت ده سال از جدایی والدین با افسردگی چشمگیری مواجه شده بودند و عمرشان را بدون هدف می گذراندند و ابراز ناامیدی می کردند. برخی از آن هاتا نزدیک سی سالگی خانه نشین و برخی دیگر منزوی شده بودند. تعدادی هم بعد از یک یا دو سال تحصیلات دانشگاهی انصراف داده و به کارهای غیر حرفه ای پرداخته بودند و به طور کلی با شرایطی کمتر از شایستگی خود زندگی می کردند.

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

یک شنبه 29 فروردین 1395  11:28 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها