به مشرق حیاط کاخ آپادانا که بنگریم، کاخ صد ستون، دومین کاخ تخت جمشید از حیث وسعت بنا، خودنمایی میکند. تالار مرکزی این کاخ صد ستون سنگی (ده ردیف ۱۰ ردیفه) داشته و از این رو آن را صد ستون خواندهاند. اریش فریدریش اشمیت، استاد شرقشناسی دانشگاه شیکاگو، آن را تالار تخت نامید، زیرا وی یک صد ستون دیگر (اما بسیار کوچکتر) در میان دستگاه خزانه کشف کرده بود. به هر روی از آنجا که نام صد ستون بسیار مشهور و از قدیمالایام معمول بوده است، ما نیز همان را به کار میبریم. ضمنا میدانیم که صد ستون نام تخت جمشید در دوره ساسانی بوده است.
تاریخ بنای کاخ صدستون
بنای تالار صد ستون یا تالار تخت را خشیارشاه آغاز کرد و اردشیر یکم به پایان رسانید. این مطلب را یک سنگ پی بنا که هرتسفلد در گوشه جنوب شرقی تالار یافت، گواهی میکند. اين خشت سنگی به اندازه ۳۵ *۳۵*۵/۷ سانتیمتر است که بر دو روی و یک لبه آن نوشتهای به خط میخی بابلی نقر شده و ترجمه آن بدین گونه است:
اردشیر شاه گوید: این خانه خشیارشاه، پدر من، پیاش را ریخت، به تأیید اهورا مزدا، من، اردشیر شاه، آن را برآوردم و تمامش کردم.
بنای کاخ احتمالا در حدود ۴۷۰ ق. م آغاز و حدود ۴۵۰ ق. م تمام شده است.
تالار کاخ صدستون
قسمت اصلی کاخ همان تالار بزرگ است (۶۸/۵ در ۶۸/۵ متر) که شکلی چهار گوش و کمی بیشتر از ۴۶۰۰ متر مربع وسعت دارد. تالاری بدین بزرگی در جهان قدیم بیسابقه بوده، تالار صد ستون حتی از تالار مرکزی آپادانا هم به مراتب بزرگتر است، سطح آن را ۲ متر پایینتر از سطح آپادانا گرفتهاند. هشت درگاه (دو عدد در هر دیوار) آن را به دالانها و صندوقخانهها و یک ایوان وصل میکند. دیوارهای تالار، ازارهای از سنگ سیاه مرمر به ارتفاع ۴۰ سانتیمتر داشته است. در هر یک از دیوارها دو دریچه سنگی و نه طاقچه درست کرده بودند، به جز در دیوار شمالی که فقط دو طاقچه (در دو گوشه) و در عوض پنج دریچه سنگی داشته است. ده ردیف ستون و در هر ردیف ده ستون سقف بنا را بر پای میداشتهاند. زیر ستونها همه زنگولهای بوتهدار، قلمه ستونها استوانهای شیاردار و مکلل به گل و بوتههای مرکب، مظهر درخت نخل بوده است. روی ستونها گاو دو سر گذارده بودند. بنا بر تحقیقات تیلیا و همسرش ارتفاع ستونها به ۱۴ متر میرسیده است. از همه سر ستونهای تالار تنها دو عدد بسیار زیبا و درخشان آن باقی مانده بود که آنها را در دهه ۱۹۳۰ میلادی به شیکاگو بردهاند.
دو درگاه جنوبی به دالان بلند و درازی باز میشدند که در گوشهی غربی به یک اتاقک میپیوست و از این اتاق با پلکانی کوچک به قسمت شمالی حرمسرا و از آنجا به کاخ سه دری راه مییافتند و با پلکان دیگری به دالان غربی تالار میرسیدند. خود این دالان با درگاه پلهداری به جنوب حیاط آپادانا وصل میشد. دو درگاه شرقی به صندوقخانهها یا یک دالان مرکب متصل بودند، اما درگاههای شمالی به ایوانی بزرگ که دو ردیف هشت تایی ستون داشته، باز میشد. این ستونها درست مانند ستونهای تالار بودند، ولی سرستون انسان دوسر داشتهاند.
در دو طرف ایوان، دو اتاق برای سربازان ساخته بودند و بر درگاه آنها، نقش سربازانی با نیزه و سپر کنده بودند که روی به درون ایوان دارند. بر جرز گوشهی شمال غربی این اتاقها سروگردن دو گاو ساختهاند. در سرتاسر ایوان و تالار آثار سوختگی شدید و مهیبی که هدیهی اسکندر به ایرانیان بود به چشم میخورد. گذشتگان بقایای اشیاء سوخته و خاکستر چوب سدر متعلق به سقف را یافتهاند و بدین سبب شکی نمانده است که کاخهای تخت جمشید را آتش ویران کرده است..
درگاههای شمالی کاخ صدستون
درگاههای شمالی از نظر ارتفاع بلندتر از درگاههای دیگر هستند، رویهی دیوار هر درگاه را به شش قسمت افقی تقسیم کردهاند و در قاب بالایی اردشیر یکم بر کرسی فرمانروایی نشسته است و روی به بیرون دارد. در برابر او دو عودسوز گذاشتهاند و مردی در جامهی مادی اندکی به جلو خم شده و با دستی عصای حاجبان را گرفته و دست دیگر را بالا آورده و دهانش را لمس میکند. پشت سر او مردی ایستاده استکه جامهی پارسی دارد، اما یک شال رخجی را دور سرش پیچیده و در یک دست عوددان دارد و دست دیگر را روی مچ دست اول انداخته است و با احترام تمام روی به تخت پادشاه کرده است. پشت سر پادشاه سه نفر ایستادهاند؛ اولی که بدون ریش و سبیل است، خواجهایی درباری بوده و در جامهی پارسی با کلاه شال وتر رخجی است، که مگسپرانی را با یک دست بالای تاج پادشاه گرفته است و حولهای به دست دیگر دارد. نفر دوم مردی است در جامه مادی که ترکش کماندار، تبرزین و به طور کلی اسلحه پادشاه را حمل میکند. نفر سوم سربازی است پارسی که نیزه به دست ایستاده است. همه صحنه در قابی با گلهای دوازده پر محاط بوده است و بالای سر پادشاه لبه مزین سایهبان شاهی دیده میشود. شادروان سلطنتیمنگولههای زیبایی دارد که از شرابهها آویخته است. فر ایرانی (حلقه بالدار) را در میان دو صف از گاوان نر قرینه هم (در ردیف بالا) و شیران نر غران و متقابل (در پایین) نقش کردهاند.
این صحنه بار عام مثل صحنه بار عام مکشوف در خزانه است، اما دو تفاوت عمده در این میان وجود دارد. یکی اینکه در این مجلس ولیعهد پادشاه مصور نشده است؛ دوم اینکه در این صحنه تاج پادشاه کلاه استوانهای سادهای است که در بالا یک بند افقی و برجسته میخورد و دو لبه خرد پیدا میکند و این همان تاجی است که در کاخ سه دری هم دیدیم. اما تاج خشیارشا بدان گونه که بر درگاههای هدیش و نقش بارعام شاهی مکشوف در خزانه (در متعلق به مرکز پلکان آپادانا) دیدیم استوانهای است ساده که رو به بالا تنها اندکی پهنتر میشود و هیچ لبه و بندی ندارد. گذشته از این در نقش بارعام صدستون وی تاج و مچ پادشاه و در گردن و گوش او زینتآلات حقیقی و گرانبها را به سنگ چسبانیده بودند و این همان وضعی است که بر درگاه شرقی کاخ سه دری هم دیدیم، ولی در صحنه بارعام خزانه چنین زیورهایی به چشم نمیخورد.
باید اینطور تصور کرد که در اصل در جلو تخت پادشاه پنج صف از سربازان پیاده در دو گروه مقابل همدیگر رو به چپ ایستاده بودهاند، بدانسان که میان آنان فضایی خیابان مانند از پیش کاخ تا مقابل تخت ادامه مییافت. روي پادشاه منقوش در این درگاهها به بیرون است و این مطلب میرساند که اینها خروجیهای تالار بودهاند و نه ورودیهای آن.
درگاههای دیوارهای شرقی و غربی کاخ صدستون
بر درگاههای کوچکتر دیوارهای غربی و شرقی شاه را در حال نبرد با شیر و هیولا تصویر کردهاند. درگاههای شمالی دیوارهای شرقی و غربی هر کدام در دو مجلس، شاه را نشان میدهند که کاکل شیری بالدار و بر سر پا بلند شده را به یک دست گرفته و با دست دیگر خنجری در شکمش فرو کرده است. درگاههای جنوبی دیوارهای غربی و شرقی شاه را در جنگ با گاوی کوهی و شیری غران نشان میدهد. این نقشها هماناند ک
ه در کاخ داریوش (تچر) و حرمسرای خشیارشا تکرار شدهاند.
درگاههای جنوبی کاخ صدستون
درگاههای جنوبی هر کدام بر داشتن اورنگ شاهی توسط نمایندگان ملل را نشان میدهند، اما در اینجا بر خلاف درگاه شرقی کاخ سه دری هر صحنه فقط پادشاه (اردشیر یکم) را نشان میدهد که توسط چهارده اورنگبر حمل میشود، ولیعهد او را نقش نکردهاند. ارتفاع این درگاهها کمتر از درگاههای شمالی است و رویه داخلی هر جرز به چهارده قسمت تقسیم شده که قاب بالا مزین به تصویر اردشیر یکم است که زیر شادروان شاهی و در سایه فر کیانی (انسان بالدار) بر درخت نشسته و به درون تالار برده میشود. تمام صحنه و به ویژه تصویر فر کیانی و فر ایرانی با رنگهای زیبا میدرخشیده است.
کاربری کاخ صدستون
بررسی نقشهای تالار کاخ صدستون میرساند که اینجا تالار بارعام به معنی اخص نبوده، بلکه تالار سلحشوران به شمار میرفته است. یکصد سربازی که بر درگاههای شمالی نقش شدهاند، احتمالا نماد یکصد فرمانده نگهبانان ویژه شاهیاند که هر یک بر نه سرباز فرماندهی داشتهاند و این موضوع از وسعت و موقعیت خیابان سپاهیان نیز تأیید میشود، زیرا اگر برای هر سرباز ۹۰ سانتیمترمربع جای اختصاص دهیم، هزار تن نگهبانان نخبه شاهی به یک مستطیل ۹/۰ * ۹۰ متری، يعنی درست بهاندازه وسعت آن خیابان، نیاز داشتهاند و بدین ترتیب خیلی خوب در خیابان مزبور جای گرفته و میتوانستند از آنجا به حیاط شمالی صدستون بروند.