0

يا علي النقي يا هادي(ع)

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

يا علي النقي يا هادي(ع)

 

:diamond_shape_with_a_dot_inside:يا علي النقي يا هادي(ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:

 



آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و وَلا انداخته

کاری از دست طبیبان بر نمی آید غريب
در کنار بستر تو مرگ جا انداخته

پوستی بر استخوان داری به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته

رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر لبهای تو را از ربنا انداخته

تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیر گلوست
تارهای صوتی ات را از صدا انداخته

جام می شرمنده ی اندوه چشمانت شده
ماجرا را گردن شام بلا انداخته

(وحید قاسمی)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

یک شنبه 22 فروردین 1395  9:42 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh sadegh123
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:يا علي النقي يا هادي(ع)

 


تنها امام سامره تنها چه ميكني؟
در كاروان سراي گداها چه ميكني؟

دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم
پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم

باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور كنيم شأن تورا رَد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟

گرد و غبار، روي تو اي يار ريختند
روي سر ِتو از در و ديوار ريختند

مردِ خدا كجا و اينهمه تحقير وايِ من
بزم شراب و آيه ي تطهير وايِ من

هرچند بين ره بدنت را كشيد و بُرد
دستِ كسي به رويِ زن و بچه ات نخورد

باران نيزه، نيزه نصيب تنت نشد
دست كسي مزاحم پيراهنت نشد

اين سينه ات مكان نشست كسي نشد
ديگر سر تو دست به دست كسي نشد

(علي اكبر لطيفيان)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

یک شنبه 22 فروردین 1395  9:43 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:يا علي النقي يا هادي(ع)

 


ميخواست جان سپارد و جاني دگرنداشت
هنگام كوچ بود ، ولي بال و پر نداشت

چشمش ز پنجره به مهتاب خيره بود
معلوم بود اين شب آخر سحر نداشت

افتاده بود روي زمين آه مي كشيد
اما كسي ز حال دل او خبر نداشت

آنكس كه داغ ِزخم زبان بود بر دلش
مرهم به غير زهر به زخم جگر نداشت

با خاطرات تلخ خودش گرم ميگرفت
جز اشك، يار و همدمي آخر به بر نداشت

ياد دمي كه در پي مركب دويده بود
با ناله اي كه در دل دشمن اثر نداشت

ياد دمي كه قبر خودش را نظاره كرد
با ظالمي كه شرم از آن خون جگر نداشت

با اين همه به ياد غم مجلس شراب
جز روضه ي حسين كلامي دگر نداشت

ميريخت اشك و نوحه ي گودال مي سرود
ازخواهري غريب و عزيزي كه سر نداشت

از دختري كه بعد عمو در مسير شام
ديگر به غير زجر و سنان همسفر نداشت

وقت هجوم لشكر سيلي و كعب ني
جز عمه ي خميده رقيه سپر نداشت

كنج خرابه حاجت خود را گرفت و رفت
لب را گذاشت بر لب بابا و برنداشت

از سـوز زهـر تشنـه شـد و گفـت يا حسين
اي كـاش هيـچ وقـت ربـابت پسر نداشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

یک شنبه 22 فروردین 1395  9:45 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:يا علي النقي يا هادي(ع)

 


وقتش رسیده وقت کنی رو به ما کنی
ما را کبوتر حرم سامرا کنی
درهم بخر نگاه نکن که چه میخری
رسوا شوم اگر که بخواهی سوا کنی
محکم حصار عشق شما را گرفته ام
دل شور میزند که مبادا رها کنی
درمانمان بکن به همان شیوه ی خودت
درمان شویم اگر به خودت مبتلا کنی
ای دست به خیر طایفه ی دست به خیر ها
آقا نمی شود سفری دست و پا کنی؟
عمری نشسته ام به صف عاشقان تو
وقتش رسیده وقت کنی رو به ما کنی
آقا قلم به دست گرفتم برای تو
من راضیم فقط به خدا با رضای تو
بالاست تا ابد به خدا پرچم شما
جانم فدای جان شما,خاتم شما
تو لطف میکنی که مرا راه میدهی
*ای بچه های فاطمه بازهم دم شما*
از تو به ما زیاد رسیده ست یا نقی
*چیزی کم از زیاد ندارد کم شما*
دل را برای پا قدمت ساختم ببین
بر سر درش نوشته شده مقدم شما...
من را ز راه عشق خودت تا خدا ببر
جبرییل هم رود ره پیچ و خم شما
از تربت تو ریخته در خاک من خدا
این فخر من شده که شدم آدم شما
یک دم اگر که بغض کنی گریه میکنم
جانم بگیر تا که نبینم غم شما
آقا شنیده ام که کسی حرمتت نداشت
رحمی به سن و سال تو و غربتت نداشت
چون شمع نیمه جان شده سوسو گرفته ای
با آه و غربت و غم خود خو گرفته ای
لاغر شدی,خمیده شدی,آب رفته ای
از پا فتاده دست به زانو گرفته ای
این ارث فاطمه ست به حسن تکیه داده ای
در حجره رفته ای کمک از او گرفته ای
تا تشنه می شوی...صدا میزنی : حسین
در حجره ات چو کشتیِ پهلو گرفته ای
خواهی حسن نبیندت و گریه کم کند
این هست علتش که اگر رو گرفته ای
همچون حسین فاطمه دور از وطن شدی
همچون حسین فاطمه,امّا کفن شدی
همچون حسین فاطمه امّا سرت نرفت
در زیر تیغ کند عدو حنجرت نرفت
بالا سرت ز حال,دگر مادرت نرفت
با جمعی از اراذل مست خواهرت نرفت
با دست های بسته شده همسرت نرفت
در زیر نعل مرکبشان پیکرت نرفت
در گوشه ی خرابه ولی دخترت نرفت
در طشت,خیزران,به تنوری سرت نرفت
این ها کنار,دست شما سالم است هنوز
دستت برای غارت انگشترت نرفت

یاسین قاسمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

یک شنبه 22 فروردین 1395  9:46 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:يا علي النقي يا هادي(ع)

 


. :diamond_shape_with_a_dot_inside:يا امام هادي(ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:



ای جگرگوشه ي امام رضا
آفتاب غریب سامرا

دوستانت اهالی بالا
دشمنانت قبیله های زنا

جبرئیل خداست سربازت
چه کسی گفته بر شما تنها ؟

اسم من خادم النقی گشته
کوری چشم دشمنت آقا

ای چهارم علی این دنیا
دهمین بال آسمانی ما

خاک پای تو هم نمی گردند
یوسف و نوح و آدم و عیسی

به قدومت بهشت بوسه زده
در نگاهت خدا بود پیدا

حرمت شعبه بقیع حس
رفته است غربت تو بر زهرا

مجرم بی گناه این عالم!
وارث دست بسته مولا

علی بن محمد بن علی!
تو کجا و شعور مطرب ها ؟

جای تو مجلس شراب نبود
الامان از حکایت دنیا

در میان حرامیان بودی
روضه خوان غریب کرببلا

در دل آن همه جسارت و رنج
بود کارت مرور این غم ها

زینب و اضطراب و نامحرم
خیزران و حسین و تشت طلا

(محمد حسين رحيميان)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

یک شنبه 22 فروردین 1395  9:47 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها