خراسان - نویسنده : احمد صبریان
فیلم سینمایی «ابد و یک روز» در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به عنوان یکی از پدیده های این رویداد مطرح شد و ۱۰ سیمرغ در بخشهای مختلف را به خود اختصاص داد و این روز ها که بر پرده سینما های کشور است مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفته است.روایت خانوادهای که در تدارک مراسم عروسی سمیه هستند، اما اتفاقاتی روابط خواهران و برادران را سرد میکند.
فیلمی تکان دهنده با داستانی جذاب
«ابد و یک روز» به عنوان نخستین تجربه یک کارگردان جوان درخشان است. فیلم داستان خانواده ای از طبقه فرو دست جامعه وبه شدت متلاطم و پر از بحران را روایت می کند که اگر چه زیر یک سقف زندگی می کنند اما از درون متلاشی شده و هر کدام مدلی مستقل از زندگی برای خود انتخاب کردهاند . آدمهای «ابد و یک روز» برای مخاطب واقعی جلوه میکنند و ما به ازای آن ها در جامعه بحران زده امروز زیاد به چشم می خورد. نخستین تجربه کارگردانی سعید روستایی اثری تکان دهنده با داستانی جذاب و سرشار ازریزه کاری است . زندگی در فیلم جریان دارد و مخاطب چنان درگیر اثر می شود که نمیداند چهوقت بغض گلویش را می فشارد و چهوقت به کنایههای خواهر و برادرها و مادر پیرشان میخندد. درسال های اخیر که فیلم ها به ندرت پیام شان را بدون شعار زدگی و با لحنی پندآمیز و اندرز گونه به مخاطب ارائه می کنند، «ابد و یک روز»با روایتی کمنقص حس خوب همراهی با داستان و شخصیتها را به تماشاگر هدیه می کند ومانیفست نمی دهد. آدم های فیلم خودشان هستند؛ با همه ناتوانیها، ضعفها و درماندگیها و با همه خوبیها و بدیهایشان. آنها گوشهای از این شهر، مشغول زندگی تلخ شان هستند و محکومند به حبس ابد به علاوه یک روز بیهیچ امیدی به عفو. کارگردان در «ابد و یک روز» بهخوبی از پس به تصویر کشیدن خانواده ای از طبقه فرودست جامعه برآمده و این نشان از شناخت خوب و دقیقش از مردمان این طبقه و آدمهای مورد نظرش دارد.
غلظت تلخی ها و نا امیدی ها
خط روایی«ابد و یک روز»بر اساس فیلم نامهای حسابشده و سرشار از جزییات پیش میرود که مبتنی بر خردهپیرنگ هایی است که مخاطب را با نمایش موقعیتهایی غیرمنتظره و اتفاقاتی به ظاهر پراکنده اما منسجم درگیر میکند. اکتفا نکردن به خردهپیرنگهای محدود و استفاده از ایدههای متعدد و نفسگیر برگ برنده فیلم است. اگرچه تلخی و سیاهی پرداخت کارگردان به معضلات اجتماعی تا حدی غلیظ به نظر می رسد.فیلم اگر چه قصد سیاه نمایی جامعه ایرانی را ندارد اما ازدحام فاجعه ،فلاکت، بدبختی، اعتیاد و... امید مخاطب به جامعه را از او می ستاند و افق و چشم اندازی روشن را برای تماشاگر ترسیم نمی کند.
سکانس هایی تلخ امادرخشان و ماندگار
فیلم نامه ای کم نقص، بازی های خوب ،ایجاد موقعیت های ملتهب و نفسگیر میزانسن های صحیح ، طراحی صحنه باورپذیر و دیالوگ های سنجیده « ابد و یک روز» را فیلمی سرگرم کننده ولی تلخ معرفی می کند. سعیدروستایی با لحنی گزنده و نیش دار به واقعیت های تلخ جامعه امروز می پردازد ولی با وجود تلخی موضوع گاه زهر داستان را با خلق لحظه های کمیک و طنز موقعیت می کاهد تا تماشاگر برای لحظاتی در کوران فاجعه، فقر ،بد بختی و ...فرصت نفس کشیدن بیابد. « ابد و یک روز» سکانس های به یاد ماندنی زیادی دارد.یکی از سکانس های درخشان فیلم زمانی است که سمیه«پریناز ایزد یار» پس از طی مسیری با خانواده داماد با دیدن برادر کوچکش که دانش آموز نمونه مدرسه است ،پشیمان می شود و دوباره به خانه بر می گردد و تن به سرنوشت محتومش در خانه ای می دهد که شیرازه گسسته آن را تاکنون فقط او توانسته بود حفظ کند یا سکانسی که محسن (با بازی نوید محمد زاده) در حالی که ماموران برای بردن او به کمپ ترک اعتیاد وی را می برندهمه را صدا می کند و فریاد می زند و التماس می کند یا سکانسی که مرتضی(پیمان معادی) برای تشویق نوید به خاطر کسب نمره خوب آهنگ می گذارد و به رقص و پایکوبی با نوید می پردازد. شوخطبعی آدم های فیلم در اوج بدبختی تحسینبرانگیز است. در دل تمامی این لحظات سیاه، سکانس جشن گرفتن برای کارنامه پسر سرشار از زندگی است یا سکانسی که با هم عکس یادگاری می گیرند و... . حضور هیچ یک از بازیگران بر حضور دیگری سایه نمی افکند.در پایان فیلم سمیه به یک تصمیم نهایی می رسد و آن انتخاب ماندن است. بازگشت "سمیه" نشان می دهد امیدی به بهتر شدن شرایط نیست. در حقیقت رفتن وی بیش از آنکه روزنه امیدی برای تغییر شرایط خانواده باشد؛ محکومیتی برای آن هاست. محکومیت به زندگی در شرایط نکبت بار، که رنگ سرنوشت هم بر آن سایه افکنده است. با این وجود«ابد و یک روز» فیلمی است در ستایش خانواده. مهم نیست که در پایانبندی تراژیک فیلم یکی قربانی میشود تا خانواده به آسایش برسند. در تکتک لحظات فیلم، بین همه آن دعواها و داد و بیدادها میشود رابطه عجیب عشق و نفرت را میان اعضای خانواده دید.
ازدحام باور ناپذیربدبختی و فلاکت
«ابد و یک روز» با تمام امتیازاتش کاستی هایی چند هم دارد.ورود شخصیتهای تازه، پس از نیمه اول فیلم و فقدان توجیه مناسب برای حضور و کارکردشان وتعدد شخصیتها که برخیشان بهراحتی قابلحذف هستند و حضورشان نقشی درمنطق روایی و روابط شخصیتها ندارد و به افزایش بیجهت زمان فیلم انجامیده است؛ یا در مواردی به کش آمدن موقعیتهایی بهخصوص در نیمه دوم فیلم منجر شده است. فیلم شلوغ است و گاه همهمه برخی صحنه ها آزار دهنده است؛ در سکانس ها یی نیز همه شخصیت ها با هم دیالوگ می گویند که به داد و بیداد و فریاد منجر می شود. دعواهایی که می توان تعداد زیادی از آن ها را حذف کرد تا آسیبی به فیلم نرسد. «ابد و یک روز» نوید ظهور کارگردانی مستعد وخوش آتیه را درسینمای ایران می دهد اما تلخ پنداری و نگاه خالی از امید وی نگرانی روزهای بد را برای سینمای اجتماعی ایران جدی می کند.
اگر چه ما به ازای شخصیت های «ابد و یک روز» در خانواده دیده می شونداما جمع شدن این گونه آدم ها در یک خانواده در خوش بینانه ترین حالت بسیار نادر است. بهتر بودسعید روستایی دریچه دوربین اش را تا بدین حدبر نیمه تاریک و یاس آلود جامعه زوم نمی کرد و تصویرهایی امیدوار کننده هم در لابه لای فیلمش می گنجاند. از آن جا که درجامعه تلخی و مشکلاتی وجود دارد تلخی در آثار سینمای اجتماعی همواره جریان دارد اما نکته این جاست که باید در کنار این تلخی ها و ناخوشایندی ها به شیرینی ها، امیدها و اتفاقات خوشایند نیز توجه داشت و نحوه نمایش و میزان تلخی آن متناسب با شرایط و واقعیات موجود باشد در غیر این صورت سینما جامعه را دچار افسردگی و انحطاط می کند حتی اگر کارگردان قصدبازآفرینی واقعیات جامعه را داشته باشد.