«باقــر» علم بودی و «شــاکر» خدا
«هـــادی» مردم بودی و «محـمد» خداوند
برای عاشقی خلق شده بودی. پروانه بودی و آینه دار شمع
از قبله شدن خویش فرار کرده بودی
غصه دار قصه های بی قرینی بودی که در کربلا به وقوع پیوسته بود.
یادگار روزهای خاک و خون بودی؛ یادگار نسلی که خورشید، بالای سرشان سایه انداخته بود و لب به ذکر خدا تر می کردند
وقتی طلوع کردی...!
دیگر دنیا شبیه شب های بی ستاره نبود!
دیگر آینه ها دلشکسته نبودند
کویر عطشناک، از بارش کرامتت، مست می شد. پیشانی بلندت، ردّ زخم های کهنه را از یاد می برد و تو، خستگان را به سمت تماشا می بردی
مبــارک بـاد حلول خورشید مخزن الاسرار توحید و شکافنده معماهای وجود
************************
نگاهی مختصر به دوران زندگی امام باقر(ع)
امام باقر(علیه السلام)، در سال 57 هجری در شهر مدینه، دیده به جهان گشود. درباره روز ولادت ایشان بین تاریخ نویسان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را اول ماه رجب و برخی سوم ماه صفر می دانند.
آن حضرت 57 سال در این جهان زیست . از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد.
مادر آن حضرت، فاطمه دختر حسن بن علی بود که با کنیه ام عبد الله و بنابر قول دیگر، ام الحسن خوانده شده است. بنابراین امام باقر (ع) از سلاله پدر و مادری هاشمی علوی و فاطمی به شمار می آید. بدین جهت او نخستین کسی است که از نسل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به دنیا آمده است.
کنیه وی را بعضی ابو جعفر و برخی ابو جعفر اول خوانده اند.
آن حضرت القاب بسیاری داشت که از آن میان لقب «باقر یا باقر العلم »از همه مشهورتر است.
سیره سیاسی امام محمد باقر علیه السلام
در دوران امام باقر علیه السلام، حاکمان اموی به دلیل تعارضات داخلی از نهضت عظیم علمی آن حضرت غافل بودند، ولی این به معنای در امان بودن آن امام نیست; بلکه حجم وسیعی از روایات گویای اوضاع خشونت آمیز آن دوره، و ظلم و تجاوز حاکمان وقت نسبت به دین، مسلمانان و امام آنان است، به گونه ای که امام علیه السلام بارها تقیه می کرد و سرانجام نیز بر سر تعارضات مبنایی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسید .
میزان اهتمام حضرت باقر علیه السلام به تقیه چنان بود که می فرمود: «التقیة من دینی و دین آبائی و لا ایمان لمن لا تقیة له: تقیه از دین من و دین پدران من است . و کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد .» این امر به دلایل متعددی مانند: حفظ جان نیروهای خودی، حفظ توان اقتصادی خودیها، اجرای برنامه های مهم تر، حفظ ارزشها و ... صورت می گرفت و امام با رعایت این اصل، حرکت سری خود در تداوم وظیفه امامت را طی می کرد.
سیره علمی و فرهنگی امام محمد باقر علیه السلام
امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصه فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علم و پیشرفت های آن طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنه دار به بنیان گذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزه درس، با کج اندیشی ها، زدودن چالش های علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمون گر قرآن مبارزه کرد و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی کمر بست؛ به گونه ای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هر گاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد ـ با آن توشه ای که از دانش داشت ـ می گفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی(ع) برایم این گونه گفت» و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمی آورد.
امام باقر علیه السلام و مهدویت
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نقل نموده که فرمود: «زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن زمان، امامشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال کسانی که بر امر ما ثابت باشند؛ همانا کم ترین پاداش ایشان، آن است که خداوند خطاب به آنان می فرماید: بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و غیبت حجت مرا تصدیق نمودید؛ پس به بهترین پاداش از سوی من بر شما بشارت باد! بندگان من شمایید از شما می پذیرم و شما را عفو می نمایم و به وسیلة شما، رحمت و باران را بر بندگانم نازل می کنم و برای شما است که از بندگان بلا و عذاب را دور می کنم…. »
سیره اخلاقی امام محمد باقر علیه السلام
هر چند امام عائله زیاد و زندگی ساده ای داشت، ولی بین مردم به بخشندگی و کرامت مشهور بود. همواره به نیازمند و بی نیاز بخشش می کرد و این رفتار را مایه خرسندی خویش قرار داده بود. در بخشش ها، همیشه شأن و مرتبه افراد را در نظر می گرفت به اندازه ای که نه موجب اسراف و زیاده روی و نه سبب تحقیر و پایین آمدن شأن آنان شود.
امام از شاد کردن دیگران خشنود می شد و از زبان جد بزرگوارش رسول اکرم صلی الله علیه وآله این روایت را برای مردم می خواند که هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدای را خشنود ساخته است.
چند کرامت امام باقر علیهالسلام
به برخی از کرامات آن حضرت که در کتابهای معتبر شیعه آمده اشاره میشود:
1. جابر جعفی نقل میکند که با حضرت همسفر حج بودم که در راه پرنده قمری بر کجاوه نشست و صدا مینمود من خواستم او را بگیرم حضرت فرمود جابر او را نیازار به ما پناه آورده. او از ماری شکایت میکند که جوجههای او را میخورد میخواهد تا من دعایش کنم از شر او ایمن شود... راه را ادامه دادیم. آن حضرت از کجاوه پیاده شد و به سوی ریگ زاری رفت و ریگها را کنار زد از زیر سنگی چشمهای جوشید از آب آن سیراب شده و وضو گرفتیم... هنگام صبح به نخلستانی رسیدیم نزدیک نخل خشکی رفت و فرمود ای نخل... ما را اطعام کن نخل سبز شد و کج شد پر از خرما که ما از آن سیر خوردیم. (حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، مکتبة الاسلامیه، ج5، ص302)
2. ابوبصیر روایت کرده به حضرت عرض کردم من شیعه و دوست شما هستم و نابینا و ناتوان، بهشت را برای من ضامن شوید... دست به چشم من کشید بینا شدم و همه ائمه را در حضور آن حضرت مشاهده کردم و سپس گفت به دور نگاه کن به خدا جز سگ و خوک و میمون ندیدم دست بر چشم من کشید دوباره به حالت اول برگشتم. (همان، ص 303)
3. ابوبصیر نقل میکند حضرت باقر ـ علیهالسلام ـ به من فرمود وقتی به کوفه برگردی پسری برای تو متولد میشود و او را عیسی مینامی و پسر دیگری که او را محمد مینامی که آنها از شیعیان ما هستند... برگشتم هر دو واقع شد. (همان، ص 305)
4. و همو نقل میکند حضرت روزی وارد مسجد شد جوانی با صدای بلند میخندید حضرت فرمود در مسجد میخندی در صورتی که پس از سه روز از اهل قبور خواهی شد. چون روز سوم شد مرد و آخر روز به خاک رفت. (همان، ص 305)
5. قطب راوندی از ابوبصیر نقل میکند با امام باقر ـ علیهالسّلام ـ وارد مسجد شدیم حضرت به من (ابوبصیر) فرمود: از مردم بپرس که آیا ابوجعفر را میبینید از هر کس پرسیدم گفت نه! تا آنکه ابوهارون مکفوف (نابینا) داخل شد حضرت فرمود از او بپرس، پرسیدم گفت: آیا آن حضرت نیست که ایستاده: گفتم از کجا فهمیدی پاسخ داد چگونه نبینم در حالیکه آن حضرت نوری است درخشنده. (شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قم، هجرت، چاپ اول، 1366ش، ج2، ص190)
احادیث گوهر بار امام محمد باقر علیه السلام
قال الامام ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام:
1. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا
انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما اتاهم من العقول فی الدنیا. (غررالحکم جلد2 - حدیث3260 )
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.
2. در زمان غیبت باید چنین باشیم
اِصبِروا عَلی اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّکم ، وَ رابِطوا امامَکمُ المُنتَظَرِِ (غیبه النعمانی، ینابیع المودة)
صبر کنید برگزاردن احکام شرع و شکیبایی ورزید در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشید برای امامتان که در انتظار او هستید.
3. سخن نیک را از هرکس بگیرید
خُذُوا الکلِمَةَ الطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها (بحارالانوار ج 110 ص160)
سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید، اگر چه او خود، بدان عمل نکند.
4. نافرمان خداشناس نیست
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. ( الانوار البهیه شیخ عباس قمی ص 143)
خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
5. حسد و تحقیر با دانش نمی سازد
لا یکونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّی لا یکونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. (تحف العقول ص293)
هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.
در ماه رجب مَلَک داعی چگونه با بندگان حرف میزند؟
عجیبتر از این دیدهای! دیدهای که خالق مخلوق را برای همنشینی خود بخواند ولی مخلوق اجابت نکند و در حالی که او مناجات بنده و انس با او را دوست دارد، اما متاسفانه بنده در اثر غفلت و عدم معرفت به شیرینی و لذت این همنشینی از قبول عنایت او خودداری میکند.
با فرا رسیدن ماه رجب ماهی که متعلق به خود خالق بلندمرتبه و مهربان است فرصت برای استغفار و جلب رحمت الهی و آماده شدن برای میهمانی حضرت حق فراهم شده است. در اهمیت این ماه در احادیث و روایات بسیار سخن گفته شده است اما یکی از روایات جالب در این باره مطلبی از آیتالله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات» در ارتباط با حدیث "مَلَک داعی" است.
ایشان مینویسد: "یکی از مراقبتهای مهم در ماه رجب به یاد داشتن حدیث «مَلَک داعی» میباشد.
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودند: "خدای متعال در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده است که «داعی» گفته میشود. هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح میگوید: خوشا به حال رجبیّون، خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا، خوشا به حال آنان که از برکت ماه رجب نصیبی اندوختهاند، خوشا به حال آنان که والایی ماه رجب را دریافتهاند".
خدای متعال میفرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه، ماه من، بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است. هر کسی در این ماه من را بخواند او را اجابت میکنم و هر کس از من بخواهد به او میدهم و هر کس از من هدایت بخواهد او را هدایت میکنم. این ماه را رشتهای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد به من میرسد.
وی در ادامه روش مراقبه را با حدیثی طولانی تشریح میکند که بخشی از آن را ذکر میکنیم:
افسوس از کوتاهی ما در طاعت خدا! افسوس از کوتاهی ما در طاعت خدا! کجایند شکرگزاران؟ کجایند تلاشگران؟ آیا عاقلان توان فهم حق این ندای آسمانی را دارند؟ چرا جوابی نمیشنوم؟ کجایند عارفانی که میدانند کسی توان شکر این نعمت را ندارد؟
و اکنون ای پروردگار! ما محتاج بخشایش تو و نجات از مجازات دردناکت میباشیم و هیچ نیاز و اضطراری بالاتر از این اضطرار نیست. پس کجاست اجابت و برطرف کردن گرفتاری!
ای بخشاینده! دست ما را بگیر و از ورطه هلاک شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده و چنانچه ماه، ماه تو، بنده، بندهی تو و رحمت، رحمت تو است، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز تنها با توفیقی از جانب تو میسر است. زیرا تمام خیرها از تو بوده و در غیر تو یافت نمیشود. از کجا به خیر برسیم در حالی که خیری یافت نمیشود مگر از ناحیهی تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالی که کسی نمیتواند نجات یابد مگر با کمک تو؟
(کتاب المراقبات، مرحوم آیتالله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی (ره) )
شعر «میلاد امام باقر علیه السلام»
از روشنی طلعت رخشنده «باقر» *** شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز *** گردید عیان ماه تمام از رخ باقر
منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است *** این نور که نورانی از او گشته ضمائر
بر «فاطمه بنت حسن» بس بُوَد این فخر *** کاورده پدید این مه تابنده باهر
«باقر» لقب و کنیه «اباجعفر» و او *** ربوده است لقب های دگر: هادی و شاکر
از هر بدی و عیب و زلل اوست مبرّ *** جان و تنش از «یُذبَّ عنکم» شده ظاهر
دریای علوم است و، زداینده اوهام *** گفتار حکیمانه او زیب منابر
از یک نفسش زنده کند صد چو مسیح *** از یک نظرش دیده اعمی شده باصر
یاد آمدش از چهره تابان محمّد *** با چشم بصیرت نگهش کرد چو «جابر»
عالم همه شد روشن از آن نور خدائی *** شد بارور از او شجر دین و شعائر
خوش باد، زمینی که هم آغوش شد او ر *** خوش آنکه به سوی حرمش گشته مسافر
دیگر غمی از محنت ایّام ندارد *** هرکس به حرمخانه او گشت مجاور
وصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چند *** چون، قصّه بلند است و زبان، الکن و قاصر
ای کاش که بالی بدهد عشق به من نیز *** تا سوی حریمش پرم از شوق چو طائر
تا کی بدهد بار به دربار وصالش *** جان بال سفر بسته، به لب آمده حاضر
گر اذن دهد، نیست کسی مانعِ راهم *** چون دفتر عشق است گذرنامه شاعر
یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
اى با جعفر،اى محمّد بن على،اى باقر،اى فرزند فرستاده خدا،اى حجّت خدا بر بندگان،اى آقا و مولاى ما به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم،و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم،اى آبرومند نزد خدا،براى ما نزد خدا شفاعت کن.
ای پنـجمیـــــــن تفســـیر قـــــرآن؛
تــــو آمــدی تا گره هـای کــور انــدیشه گمــراهـــان را کـه بـــر عقــــاید مسلمـــانـان ســــایه مـــی انـداخت، بگشـــــــایی.
مقـــدمــــت گُلبـــــاران!
منبع : اخرین خبر