0

چه کسانی در راه خدا قدم برمی دارند؟!

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

چه کسانی در راه خدا قدم برمی دارند؟!

امام علی (علیه السلام) ذکر را کلید انس با محبوب و همنشینی با او دانسته و فرموده است: ذکر کلید انس است. همچنین ایشان ذکر خداوند را، داروی بیماری های نفسانی معرفی می کند: ذکر خداوند داروی بیماری های نفس است.»

 

مومن در راه خدا

امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه (خطبه 220) چه ویژگی هایی برای «سالک الی الله» اعلام کرده و چه فرد و یا افرادی را مصداق آن می داند؟
امام علی (علیه السلام) در ارتباط با ویژگی های سالکی که به سوی پروردگارش ره می پیماید، چنین می فرماید: «همانا عقل خود را زنده کرد، و نفسش را میراند، به طورى که جسمش باریک، و دلش نرم شد، و نورى در نهایت فروزندگى برایش درخشید، که راه را براى او روشن کرد، و به آن نور راه را پیمود، ابواب سلوک، او را به در سلامت و خانه اقامت راندند، و قدم هایش همراه آرامش تن در جایگاه امن و راحت استوار شد؛ چرا که قلبش را به کار گرفت و پروردگارش را خشنود ساخت» (سید رضی، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 337)

سالک الی الله همواره در تعادل میان خوف و رجا خواهد بود؛ خوف از عملی که او را از محبوب دور می کند و امید به فیض و رحمت الهی که کشاننده او به سمت محبوب خواهد بود

ابن میثم بحرانی در ابتدای شرح این کلام حضرت علی (علیه السلام) می گوید: «این سخن امام (علیه السلام) از والاترین سخنانى است که درباره بیان اوصاف سالک الى الله و عارف حقیقى و چگونگى سیر و سلوک او در این طریق آمده است. امام (علیه السلام) در این خطبه با این تعبیر که سالک راه حق عقل خود را زنده کرده، به این مطلب اشاره فرموده اند که عارف با ریاضت هاى عارفانه و کوشش هاى سالکانه خود براى به دست آوردن کمالات عقلى؛ از قبیل دانش ها و معارف و ویژگی هاى اخلاقى موفقیت هاى شایانى کسب می کند، و با دارا بودن خصیصه زهد و انجام دادن عبادات خالصانه، عقل نظرى و عقل عملى خویش را کامل و احیا می کند» (ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 53)
بنابراین طبق بیان شریف حضرت، سالک اولین مرحله یعنی آگاهی و احیای عقل خویش در راه سیر و سلوک را به کار می بندد تا دل او روشن شود و در مرحله دوم بر هوای نفس خویش غلبه می کند تا به اخلاق الهی برسد. آن گاه در مرحله بعد نور معرفت الهی بر قلب او می درخشد، راه را به او نشان می دهد و او را به طمأنینه و آرامش می رساند؛ در حالی که پروردگارش از او راضی و خشنود است.
پس اگر اولین منزل را معرفت بدانیم، از طریق آگاهی و به کارگیری عقل است و تا راه حقیقت برای شخص روشن نشود و معرفت برای او ایجاد نشود، عشق به کمال و رفتن به سوی محبوب حقیقی در او ایجاد نخواهد شد. پس طلب، زاییده معرفت است و بدون معرفت، طلب حقیقی در سالک پدید نخواهد آمد.
به این دلیل است که حضرت فرموده است: هر کس بر بستر خانه اش بمیرد و در حالی که به حق پروردگارش و رسول و اهل بیتش معرفت داشته باشد، شهید مرده است. (نهج البلاغه خطبه 190)
مرحله دوم از نظر امام علی (علیه السلام)،تهذیب نفس و تزکیه است و مرحله سوم، توحید است. مرحله چهارم بنا به آنچه از این خطبه بر می آید، ورود حالات و مقامات است و مرحله بعد، رسیدن به اطمینان و آرامش است .

برخی از مهم ترین حالات عارف از زبان نهج البلاغه:

ذکر

وقتی انسان عارف به حقیقت توحید نایل شد، حالت ذکر بر او پدید می آید؛ به گونه ای که هیچ گاه از یاد الهی غافل نمی شود. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: خداوند سبحان یاد خویش را جلای قلب ها قرار داده است. (نهج البلاغه، خطبه 222)
از دیدگاه عارفان «ذکر»، یعنی رهایی انسان از تمام مراحل غفلت و نسیان. امام علی (علیه السلام) ذکر را کلید انس با محبوب و همنشینی با او دانسته و فرموده است: «الذِکرُ مِفتَاحُ الأنسِ (غررالحکم، آمدی تمیمی، ج 1، ص 189، ح 594)؛ ذکر کلید انس است». همچنین ذکر خداوند را، داروی بیماری های نفسانی معرفی می کند: «ذکرُالله دواءُ أعلالِ النُفوسِ (غررالحکم، ج 1، ص 188، ح 11)؛ ذکر خداوند داروی بیماری های نفس است.» بنابراین ذاکر، انس گیرنده با خداست و با یاد او قلبش را زنده نگه داشته و به علاج نفس خود پرداخته است.

خوف و رجا

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «الخوفُ جلبابُ العارفین (غررالحکم، شرح آقا جمال الدین خوانساری، ج 1، ص 175)؛ ترس از خدا جامه عارفین است». همچنین ترس از خدا را زندانی برای نفس دانسته است که مانع ارتکاب گناهان و نافرمانی ها می شود و در نتیجه عارف همواره در حالت خوف و ترس دوری از رحمت خداوند است. (علی علیه السلام) آینه عرفان، همان، ص 211)
در بیان رجا نیز فرموده است: (غررالحکم، ج 1، ص 180، ح 31) بزرگ ترین بلا و گرفتاری، قطع امیدواری (به رحمت خداوند) است». امید به انسان شور و نشاط حرکت می بخشد و انسان ناامید هرگز رونده راه نخواهد بود و متوقف خواهد شد.
سالک الی الله همواره در تعادل میان خوف و رجا خواهد بود؛ خوف از عملی که او را از محبوب دور می کند و امید به فیض و رحمت الهی که کشاننده او به سمت محبوب خواهد بود.

محبت

ذاکر، انس گیرنده با خداست و با یاد او قلبش را زنده نگه داشته و به علاج نفس خود پرداخته است

حضرت امام علی (علیه السلام) می فرماید: کسی که چیزی را دوست بدارد، همواره به یاد او سخن می گوید. (غررالحکم، شرح آقا جمال الدین خوانساری، ج 5، ص 177)

از نظر حضرت محبت در انسان عارف، همواره حالت ذکر و توجه را به وجود می آورد و حالت ذکر، محبت را موجب می شود. محبت نیز سالک الی الله را همواره غرق در ذکر یاد خداوند می نماید؛ به گونه ای که عارف همه جا او را مشاهد می کند.

یقین

یقین به معنی باور داشتن است. حضرت علی (علیه السلام) یقین را این چنین معرفی می نماید: یقین، همان تصدیق است و تصدیق همان اقرار، است و اقرار همان ادای وظیفه است و ادای وظیفه، همان عمل (شایسته) است. (نهج البلاغه، ح 125)
بنابراین انسانی که به یقین رسیده است، در دل به ایمان باور دارد، به زبان اقرار می کند و در عمل پیاده می نماید و به این دلیل است که حضرت فرموده است: «نَومٌ علی یقین خیرٌ من صلاةٍ فی شَک (نهج البلاغه ح 97)؛ خوابیدن در حال یقین، بهتر است از نماز در حالت شک»؛ چرا که فرد مؤمن که به یقین و معرفت رسیده، می تواند حق را از باطل تشخیص دهد و در گفتار، رفتار و اعمال خود طبق یقین الهی عمل کند. عارفی که به یقین می رسد. حالت اطمینان و طمأنینه در او پدیدار می گردد.
در نتیجه می توان گفت عرفان علم و ادراکی است که از راه تزکیه نفس و تصفیه جان به دست می آید و از طریق سیر و سلوک مکاشفاتی بر عارف می شود که حقایق هستی را شهود می نماید.
سالک با معرفت و عبودیت به مرحله اطمینان و توحید بدون هیچ شرک و خیال دیگری می رسد؛ آن گاه خالص شده، برق محبت الهی او را شیفته می سازد و آن گاه یک عارف حقیقی می گردد.
امید است پیروان آن امام همام (علیه السلام) با تأسی به ایشان راه هدایت را بیابند.

 

 

 


منابع:
سایت حوزه
اسلام کوئیست

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

شنبه 21 فروردین 1395  3:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها