«جنگ نرم در فضاي سايبري»عنوان سرمقالهي روزنامهي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن ميخوانيد؛امام خامنه ای در ديدار هزاران نفر از مردم استان مازندران فرمودند: «آمريکايي ها مي گويند 45 ميليون دلار بودجه تصويب کرده اند تا از طريق اينترنت جمهوري اسلامي ايران را شکست دهند که اين نشان دهنده اوج درماندگي دشمن است، زيرا آنها تا کنون دهها 45 ميليون دلار صرف مقابله با نظام اسلامي از طريق کار ديپلماسي، تحريم، اعزام جاسوس، استخدام مزدور و روشهاي ديگر کرده اند، ولي به هيچ نتيجه اي نرسيده اند.»
سخنان هوشمندانه و بينش ژرف سياسي رهبري معظم در مقاطع پرفراز و نشيب انقلاب بويژه در 20 ساله اخير همواره روشني بخش و سرنوشت ساز بوده و تعمق و تدبر بيشتر در فحواي فرمايشهاي معظم له ضرورتي انکارناپذير است. از اين رو، در اين مقال اين فراز از گفته هاي ايشان مورد مداقه و بررسي بيشتر قرار مي گيرد. دراهبرد مقابله با کشورها و دولتهاي به اصطلاح متخاصم بويژه پس از پايان جنگ جهاني دوم ذهن استراتژيستهاي آمريکا را معطوف به جنگ گرم و سپس جنگ سرد نمود که با انقضاي حيات سياسي شوروي سابق به عنوان يک ابرقدرت ايدئولوژيک و سياسي وارد عرصه نرم افزاري گرديد تا از اين رهگذر هدفهاي ثابت را با مکانيسمهاي جديد پيگيري کنند. در سالهاي اخير به مدد گسترش فناوريهاي نوين ارتباطي که متأثر از عقبه معرفتي موج سوم الوين تافلر است، واشنگتن راهبرد نرم افزارانه را براي مقابله و استيلا بر کشورهاي هدف در دستور کار قرار داده است. آنچه که تحت عنوان استفاده از ابزارهاي جديد عليه کشورهاي متخاصم بويژه ايران مطرح مي گردد، جنگ نرم است که ابزارهاي صوتي، تصويري و فضاي مجازي، شيوه هاي ارتباطي راهبرد کنوني مي باشد. استفاده از فضاي مجازي ابزاري است براي ورود به جنگ نرم؛ زيرا نظام سلطه براي تحميل اراده خود به جاي استفاده از ابزارهاي سخت افزارانه، جنگ نرم را با ايفاي نقش ماهواره و اينترنت براي اشغال کشورها در دستور کار قرار داده است، به نحوي که ناکامي آمريکا در جنگ سخت و پرهزينه بودن آن و همين طور شکست اين کشور در عراق و افغانستان با عنايت به هدفهاي تعريف شده سبب تغيير رويکرد گرديده است. پر واضح است، در طول 30 سال گذشته، جمهوري اسلامي ايران با 20 سال حاکميت جمهوري خواهان (ريگان 8 سال، بوش پدر 4 سال و بوش پسر 8 سال) و 8 سال حاکميت دموکراتها در زمان کلينتون مواجه بوده است و در تمامي اين سالها ايالات متحده براي ايرانيان شيطان بزرگ و ايران براي آمريکايي ها محور شرارت بوده است. اظهارات اوباما مبني بر پايان يافتن ديپلماسي کابويي بيانگر اتخاذ راهبرد متفاوت از اسلافش مي باشد که بر پايه به کارگيري قدرت نرم بنيان نهاده شده است. جنگ نرم بر خلاف تهديدهاي سخت و جنگ سخت، تفاوتهاي ملموس و مشهودي دارد که مخاطب را با برخورداري از ويژگيهايش مجذوب مي نمايد. جنگ نرم با عنايت به مختصات آن هر گونه اقدام رواني، رسانه اي و تبليغي دشمن عليه جامعه مورد نظر با هدف انفعال و يا تسليم بدون شليک گلوله را شامل مي شود. اين اقدام تبليغاتي در وهله نخست عرصه هاي فرهنگي و سياسي و اجتماعي را تحت تأثير قرار مي دهد بطوري که در حوزه هاي فرهنگي و سياسي بيشتر از عرصه هاي ديگر خودنمايي مي کند. امروزه بهره گيري از ابزارهاي ياد شده مي تواند انسجام ملي و ثبات سياسي کشورها، ميزان اقتدار، هژموني سياسي، همزيستي مسالمت آميز و هويت ملي را با تبليغات دروغ و استفاده از تکنيکهاي عمليات رواني تحت تأثير قرار دهد. ايجاد شکافهاي قومي، نژادي و مذهبي اقدامي است که در سالهاي اخير کشورهاي سلطه گر با مانور روي اين موضوع مي کوشند جوامع را با بحران و بي ثباتي مواجه کنند و با ايجاد شکاف بين رهبران و توده مردم و با القاي اين سخن که نظام پايگاه اجتماعي و مردمي اش دچار است، تلاش مي کنند مقبوليت نظامهاي سياسي را شکننده معرفي نمايند. آنان ضمن ترسيم چهره غيردموکراتيک از نظام سياسي و تحريک شهروندان جهت استيفاي حقوق شهروندي با ترسيم مدلهاي آرماني و زياده طلبيها که قطعاً با مخالفت دولت مواجه مي شود، نافرماني مدني را با الگوگيري از انقلابهاي مخملي در قفقاز و آسياي ميانه، تجويز مي نمايند. تحقق آموزه هاي جنگ نرم، اراده طراحان و ايدئولوگها در اتاقهاي فکر، از طريق مکانيسم ارتباطي اينترنت ميسر است. بويژه آمريکا و شرکاي سياسي اين کشور با تجهيز شبکه هاي مختلف سعي دارند اين مهم را عملي کنند. روزنامه آمريکايي وال استريت ژورنال در گزارشي ضمن اشاره به استفاده فراوان از شبکه توييتر بويژه در تحولات اخير ايران، مدعي شد: چنانچه به «انقلاب سبز» در ايران که توسط شبکه اجتماعي «توييتر» قدرتمند شده است، بنگريد خواهيد ديد که از فناوري شبکه هاي اجتماعي نظير توييتر بهره گرفته است تا در مقايسه با سالها تحريم، تهديد و مذاکرات در ژنو، اقدامهاي بيشتري را در جهت تغيير حکومت در جمهوري اسلامي صورت دهد. در دو سند 2002 و 2006 آمريکا رويکرد جنگ نرم غرب راعليه کشورهايي که به زعم آنها معارض و مخالف معرفي شده، ترسيم مي کند. مقابله با هر نوع تهديدي مستلزم درک عميق و گستره ابعاد و ماهيت آن است. به همين سبب، جمهوري اسلامي ايران نيزبراي مقابله مؤثر با تهديدهاي نرم دنياي غرب، ناگزير بايد انواع، ابعاد، گستره و دامنه تأثير آن را بشناسد. پرواضح است، چنين شناختي جز با بهره گيري از روش شناسي (متدولوژي) دقيق علمي حاصل نخواهد شد.پيداست که جمهوري اسلامي ايران، براي مقابله با تهديدهاي نرم دشمن ابزارهاي لازم را در دستور کار قرار دهد و با عنايت به منابع قدرت نرم جمهوري اسلامي که تاکنون توانمنديهايش را بروز داده است، تهديدهاي نرم دشمن را خنثي نمايد.از سوي ديگر، بايد به اين موضوع اذعان نمود که تغيير راهبردها از جمله هماهنگي آنلاين -که به تعبير صحيح بايد گفت توطئه آنلاين- قبل از آنکه به مثابه تغيير استراتژيها جهت بالا بردن کارايي آنها باشد، ناشي از استيصال و شکست تصميمهاي گذشته دولتمردان آمريکاست.
منبع : http://serajnet.org